حسین رزاق، فعال رسانهای محبوس در زندان اوین با مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی و معاون وزیر کشور در دولت خاتمی درباره اعتراضات سراسری و تغییرات پس از جنبش سراسری زن، زندگی، آزادی گفتوگوی مفصلی در داخل زندان انجام داده است. بخش اول این گفتوگو ۲۲ شهریور منتشر شد. تاجزاده در نخستین بخش این گفتوگو بر حذف اصل ولایت فقیه از قانون اساسی تاکید کرده و گفته بود: «هر نوع اصلاح ساختاری پایدار، جز با حذف ولایت فقیه از قانون اساسی ممکن نیست.» او همچنین گفته بود همانطور که جنبش مهسا نشان داد میشود از «حجاب اجباری عبور کرد، در ایران پسا مهسا نیز میتوان از اسلام اجباری گذر کرد» او در عین حال اما بر خشونتپرهیزی، مدارا و گفتوگو برای رسیدن به توافق و اهداف دموکراتیک تاکید کرده بود.
نسخهای از دومین بخش این گفتوگو در اختیار ایران وایر قرار گرفته است که خلاصه آن را در زیر میخوانید.
مصطفی تاجزاده در پاسخ به سوال حسین رزاق که صحبتهای او درباره آگاهی و دانایی و مدارا نقد میکند و میپرسد: «انتظار فرج و رهایی از استبداد با این شیوه و ابزار کمی رومانتیک نیست؟» میگوید: من آگاهی و دانایی را قدرت میدانم و آینده را نیز متعلق به کسانی میدانم که روایت برتر و قابلِقبولتری از اوضاع امروز و چشمانداز فردا ارائه میکنند. ضمناً هردو نوع گذار موفق اصلاحی یا انقلابی به دمکراسی در جهان دیده شده، اگرچه مدلهای گفتوگویی، تدریجی و تفاهمی بیشتر و بهتر جواب داده است. همچنین خوداصلاحی حاکمیت را ناممکن نمیشمارم.»
او برای مثال به انقلاب مشروطه اشاره میکند و صحبتش را این طور ادامه میدهد:
«انقلاب دورانساز مشروطیت در ایرانَ درنهایت با توافق سلسله و سلطنت قاجار صورت گرفت و با وجود تاثیرات ژرف و گستردهاش در تقریبا تمام عرصههای زندگی ایرانیان، به انقلابهای کلاسیک قبل و بعد از خود در فرانسه و چین و روسیه شباهت نداشت و بیشتر به یک اصلاحات ساختاری و بنیادین شبیه بود. کسی چه میداند! شاید بار دیگر شاهد تغییرات بزرگی به سبک نهضت مشروطه شویم.»
او در این گفتوگو تاکید میکند که منظورش از خشونتپرهیزی منفعل بودن نیست: « منظور من از خوداصلاحی مانند خشونتپرهیزی، هرگز به معنای منفعل نشستن و اتخاذ سیاست صبر و انتظار نیست تا مثلا رهبر خوابنما شود، یا دلش به رحم آید. بهعکس، باید بکوشیم با استفاده از تمام ابزارها و اهرمهای مدنی و مسالمتآمیز، آقای خامنهای را که پس از یکدستکردن حکومت و انباشتن بر مشکلات مردم، در ضعیفترین موقعیت خود قرار گرفته است، مجبور کنیم به انجام تغییرات بزرگ تن دهد. از تجدیدنظر در سیاستهای کلان کشور تا برگزاری رفراندوم و تغییر قانون اساسی بر اساس خواست ملت. »
تاجزاده در بخشی از این گفتوگو نقبی هم به وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهروندان میزند و میگوید: « از مخاطراتِ استمرار سیاستهای جاری و تداوم حکومت یکدستِ بیکفایت، آگاهم و میدانم که ندانمکاری جناح رهبر، چه فشار سهمگینی بر شهروندان وارد کرده و میکند؛ از گرانی و تورم و ترافیک تا قطع آب و برق و تا آلودگی هوا و ریزگردها و انواع مشکلات زیست محیطی دیگر. فقط در ۱۵ سال گذشته، قدرت خرید ایرانیان به کمتر از نصف تقلیل یافته است. اما همچنین به روشنی میبینم که گذشت زمان به زیان اقتدارگرایی و حکومت یکنفره نیز هست.»
به گفته او ضعفها و تناقضات نظریه ولایت فقیه به مثابه حکومت روحانیت، روزبهروز آشکارتر و نفسگیرتر میشود: «سیاستها و عملکرد رهبری، کشور را با چالشهای مهیبتری روبهرو کرده و میکند. چالشانگیزترین آنها، مخالفت اکثریت قاطع و روزافزون شهروندان، حتی بخش مهمی از طرفداران جمهوری اسلامی با اجرای اجباری احکام فقهی و در راس همه حجاب زوری است.»
او در این گفتوگو تاکید میکند که «اگر رهبر بخواهد با زور پلیس به سیاست “یا روسری؛ یا توسری” برگردد، جز خشم و عصیان بیشتر شهروندان و جوانان و به خطر انداختن موجودیت جمهوری اسلامی نتیجهای نمیگیرد و به نظر میرسد رهبری متوجه این مسئله استراتژیک شده است.»
به گفته تاجزاده در تحولات اخیر، جریانی میتواند موفق شود که متناسب با شرایط و مقتضیات جدید سخن بگوید و عمل کند. او برای درک این تحولات به بیان دو تجربه شخصیاش در نامهنگاری به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی میپردازد: «من در سالهای ۸۸-۹۵ که در اوین بودم، ۱۰ نامه سرگشاده به رهبر نوشتم که با استقبال عمومی مواجه شد. بسیاری از خوانندگانش آنها را نشانه شهامت مدنی و به نوبه خود، سدشکن یافتند. در بازداشت سال گذشته، پیش از جنبش مهسا نیز بازجوها بزرگترین جرم مرا تضعیف رهبر از راه نقد صریح او میدانستند و آزادی مرا عملا در گرو قطع انتقاد از او میخواندند. جالب آنکه بعد از جنبش مهسا بعضی مرا حذر میدهند که مبادا مانند بار قبل، نامه به رهبر بنویسم و با اینکار او را بهرسمیت بشناسم!»
او در ادامه با ابراز تاسف نسبت به این که علی خامنهای تفاوت این دو وضعیت را متوجه نشده، میگوید: «متاسفم که رهبر تفاوت این دو نگاه و جایگاه را درک نمیکند و فروکشکردن اعتراضات خیابانی را نشانه پیروزی حکومت و یا شکست ناراضیان و جنبش میبیند. درست است که جامعه در مجموع سر خورده شده و در خود فرورفته، اما تردید ندارم که اینهمه لجبازی، بیمنطقی، ظاهرگرایی، کوتهنگری، غارتگری، فساد و تبعیض را از سوی حکومت برنمیتابد،
و در اولین فرصت و با اولین بهانه، شاید گستردهتر از اعتراضات قبلی عکسالعمل اعتراضی نشان میدهد.»
او در بخش دیگری از این گفتوگو خود را طرفدار تغییرات بنیادین مطرح میکند اما «بدون خشونت و بدون دخالت خارجی و با حفظ استقلال و تمامیت ارضی میهن و با مشارکت همه نیروها.» او سوالاتی نیز در رابطه با اعتراضات سراسری مطرح میکند: «درست است که مردم به آگاهی رسیدهاند و منشاء مشکلات را شناختهاند، اما آیا به وحدتنظر و وحدترویه درباره راههای موثر مقابله با آن هم رسیدهاند؟ آیا درمورد بدیل وضع موجود به توافق دست یافتهاند؟ فرض کنیم همه مردم از جمهوری اسلامی ناامید شده باشند، آیا رفتار اپوزسیون و مخالفان نظام امیدوارکننده بوده است؟ بله؛ جوانان توانستند با مهسا سنگر حجاب را فتح کنند، اما چرا نتوانستند سنگر نظام را فتح کنند؟ آگاهی جدید یعنی گفتوگو در اینباره که چرا بهرغم اعتراضات دی و آبان و مهسا، معترضان در سرنگونی جمهوری اسلامی ناکام ماندهاند؟ مهمتر آنکه چه کنیم که به فرض کامیابی، به بازتولید استبداد نرسیم و گرفتار روزازنو، روزیازنو نشویم؟»
تاجزاده موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی را چنین نقد میکند: «موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی، نه جمهوری میخواهند و نه به دموکراسی باور دارند. دسته اول سودای تاسیس امارت اسلامی از نوع طالبانی دارند و گروه دوم، نیامده وعده برپایی چوبههای دار و تعویق دهساله انتخابات را میدهند و از ضرورت جنگ بیحجابان با باحجابان دم میزنند.» او تاکید میکند که همهپرسی این مشکلات را حل میکند: «طرح و پیشنهاد همهپرسی این نگرانی را که تلاش برای سرنگونی در جمهوری اسلامی، ایران را سوریه میکند، برطرف میسازد. زیرا یک بازی برد-برد و مسالمتآمیز است و کسی هم خود را رهبر مردم نمیخواند که حق خاصی برای خود قائل شود.»
او باور دارد « جامعه توانسته است آزادی حجاب را به حکومت تحمیل کند، پس دیریازود میتواند تغییر قانون اساسی را هم به حاکمیت تحمیل کند، اگر خودش داوطلبانه به آن تن ندهد.»
او با اشره به اعتراضات سراسری میگوید: « رهبر اینبار با یک خیزش اعتراضی صرفاً سیاسی مواجه نیست که با حصر و حبس و ممنوعالتصویری رهبرانش، بتواند آن را مهار کند و رجز پیروزی بخواند. رهبر این دفعه با نسل جوانی رودررو شده که خواستهای کاملاً منطقی، انسانی، جهانی و شدنی دارند و متکی به پشتیبانی خانوادهها و افکارِعمومی هستند.»
او در پایان این بخش از گفتوگو میگوید: «حاکمیت درنهایت هیچراهی جز تسلیمشدن در برابر اراده برتر اکثریت مصمم ملت نخواهد داشت.»
از: ایران وایر