عواقب حمله حماس به اسرائیل

جمعه, 5ام آبان, 1402
اندازه قلم متن

آیا کسانی که با شنیدن خبر حملات ۷ اکتبر احساس خوشحالی کردند، لحظه‌ای به این فکر کردند که روز بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ البته آنچه اتفاق افتاد، یعنی حمله شدید و گسترده و اخراج اجباری فلسطینیان از جنوب غزه، کاملا قابل‌پیش‌بینی بود. در نتیجه، حدود یک‌ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر فلسطینی ساکن شمال غزه به ۲۰ کیلومتری جنوب آن آواره شدند تا در ۲۰ کیلومتری باقی‌مانده از مساحت نوار غزه، با یک میلیون فلسطینی دیگر زندگی کنند.

اکنون ده‌ها هزار خانواده فلسطینی، زندگی را بدون آب، برق، سوخت، مسکن و بدون بیمارستان و مدرسه سپری می‌کنند و گزارش‌های ویدیویی که از آن‌ها منتشر می‌شود، به‌شدت دلخراش و جگرسوز است.

آیا کسانی که در آن زمان ابراز خوشحالی و شادمانی می‌کردند، می‌توانند اندکی به سرنوشت فلسطینیان فکر کنند؟ زیرا ساکنان غزه با چنان فاجعه بزرگی مواجه شده‌اند که در تاریخ فلسطین و از زمان آوارگی آن‌ها پس از شکست در جنگ ۱۹۴۸ رخ نداده است. وضعیت امروز غزه به شدت تکان‌دهنده و وحشتناک است.

بنابراین باید در مسائل بزرگ و سرنوشت‌ساز کل تصویر را ببینیم نه بخشی از آن.

به‌طور خلاصه، حمله بزرگ فرامرزی حماس به کشته شدن ۱۴۰۰ اسرائیلی و نابودی زندگی یک‌ میلیون‌ و ۵۰۰ هزار فلسطینی منجر شد. تازه این شروع ماجرا است نه پایان آن. دلیل تاکید این است که بسیاری از مردم واقعیت را با خیال‌پردازی اشتباه می‌گیرند و نمی‌توانند بین حقایق ظاهری و استعاره‌های زودرس تاریخ، بین ممکن و فرضی، بین قسمتی از سریال و کل آن و بین خبرهای فوری و داستان کامل، تفاوتی قائل شوند.

برای برخی از مردم که پیوسته در نتفلیکس و سایر شبکه‌های اینترنتی فیلم تماشا می‌کنند، رویداد اخیر غزه فیلم دیگری بود. در حالی که واقعیت چیز دیگری است، زیرا مردم نوار غزه بازیگر نیستند و نوار غزه صحنه‌ نمایش فیلم نیست. اگر اندکی به جزئیات واقعه توجه کنید، شما را به‌شدت غمگین و حتی دیوانه می‌کند. افراد بیمار بدون بیمارستان، نوزادان بدون شیر و هزاران نفر که بدون لحاف و پتو در جاده‌ها می‌خوابند. اما کسانی که در تخت‌های مجلل و راحت می‌خوابند به ویت‌کنگ، ویتنام و شکست اشغالگران آمریکایی در اینجا و آنجا اشاره می‌کنند. در حالی که غزه و فلسطین فاجعه قرن اخیر است و به هیچ صورتی نمی‌توان آن را از نظر علمی، اخلاقی و انسانی در ترازوی سنجش قرار داد، یا آن را با جنگ‌های دیگر مقایسه کرد.

کسانی که از «حماسه عملیات ۷ اکتبر» به وجد آمده‌اند، چه انتظاری از مردم فلسطین دارند؟ آیا می‌خواهند ساکنان کرانه باختری نیز وارد جنگ و درگیری شوند تا آنچه از سرزمین‌های فلسطین باقی‌مانده است را نیز از دست بدهند؟ یا مصر و سایر کشورهای عربی را به مبارزه دعوت می‌کنند؟ یا می‌خواهند همبستگی تمسخر‌آمیزشان با مردم فلسطین را که در چهارچوب امتناع از نوشیدن قهوه یا خوردن یک همبرگر در یک کافه آمریکایی محدود می‌شود، با تصمیم‌هایی که دولت‌ها اتخاذ می‌کنند مقایسه کنند؟ فداکاری این افراد در جنگ غزه واقعا عجیب و شگفت‌انگیز است!

 همه حتی قبل از هفتم اکتبر هم می‌دانستیم که مصر هرگز جنگ نمی‌کند، عربستان سعودی، کویت و عراق نفت و گاز را قطع نمی‌کنند، ابومازن پیمان اسلو را لغو نمی‌کند، عشایر اردن از رودخانه عبور نمی‌کنند تا بجنگند، حزب‌الله بیروت را رها نمی‌کند و بقیه ۲۲ کشور عربی دیگر نیز تصمیمی برای جنگ ندارند و شکی نیست که نباید منتظر معجزه باشیم.

اگر شما هم در بین تصمیم‌گیرندگان بودید، همین کار را انجام می‌دادید. هیچ‌کس شما را در جریان حمله قرار نداد و با شما مشورتی صورت نگرفت. پس شما هم نمی‌توانستید کشور و مردم خود را به خاطر تیتری در خبرها، یا ویدیویی در شبکه تیک‌تاک یا کف زدن در میدان «الاراده» نابود کنید.

برای اطلاع شما بگویم در جنگ ویتنام که برخی از افراد مردم را به خاطر آن به دردسر می‌اندازند، جنگ بین دو گروه از مردم آن کشور به وقوع پیوست. مردم جنوب ویتنام که آمریکایی‌ها با آن‌ها بودند در مقابل ویتنامی‌های کمونیست شمالی می‌جنگیدند و این بخشی از جنگ سرد بود، درست مانند آنچه در کامبوج و افغانستان اتفاق افتاد.

نه جنبش حماس ویت‌کنگ است و نه غزه ویتنام. جنگ ویتنام در مقایسه با منازعه فلسطین، جنگی کوتاه بود که حدود ۲۰ سال طول کشید و حتی از جنگ حوثی‌های یمن کوتاه‌تر بود، در حالی که از منازعه فلسطین بیش از ۸۰ سال می‌گذرد و حتی آغاز آن به ۱۲۰ سال پیش بازمی‌گردد.

استدلال درباره عراق، افغانستان و ویتنام نابجا است، اسرائیلی‌ها آمریکایی نیستند که از ضرر و زیان خسته شوند، سپس چمدان‌های خود را ببندند و از صحنه خارج شوند. این تضادی است بین دو ملت که برای پایان دادن به آن باید یک راه‌حل سیاسی پیدا شود که هر دو طرف بتوانند روی آن توافق کنند.

بازنده اصلی در تهاجم هفتم اکتبر، مردم فلسطین‌اند، زیرا اسرائیلی‌ها با وجود این‌که شمار زیادی از آن‌ها کشته شدند، اما فرصتی برای تسویه‌حساب پیدا کردند. علاوه بر اینکه طرف‌های متعدد دیگر از‌جمله روس‌ها، ایرانی‌ها، ترک‌ها، سوری‌ها، عرب‌های حوزه خلیج فارس، مصری‌ها، عراقی‌ها و دیگران محاسبات خود را دارند و به دنبال کسب منفعت‌اند، در حالی که هزینه این تهاجم را تنها فلسطینیان می‌پردازند. آیا این بدان معنا است که فلسطینی‌ها باید تسلیم شوند؟

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

از: ایندیپندنت


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.