بهروز ثابت: اطلاعیه تاریخی آیت‌الله معصومی تهرانی

پنجشنبه, 21ام فروردین, 1393
اندازه قلم متن

Behrouz-Sabet

بهروز ثابت

اقدام ایشان حاوی این پیام است که مبانی حاکمیت و قانون و ارزش‌های جامعه و روابط میان ادیان و اقوام متنوع ایرانی بایستی از حد تحمل حضور اقلیت‌ها فراتر رود و وارد مرحله جدیدی گردد که در آن احترام متقابل به باورها و مقدسات یکدیگر اصل سازمان‌دهنده نظام اجتماعی و سیاسی باشد

آیت الله معصومی تهرانی در اطلاعیه ای کم نظیر ضمن برشمردن لزومیت همزیستی مسالمت آمیز در جامعه ایران و بیان ضروریت آزادی عقیده و وجدان و احترام به حقوق و کرامت انسانی همه ایرانیان در یک اقدام نمادین آیه ای از کتاب اقدس بهائیان را در قالب تابلویی خوشنویسی و تذهیب نموده و در آغاز سال نو آن را به همه ایرانیان آزاد اندیش که در رفع تعصبات کورکورانه مذهبی می کوشند تقدیم کرده است. آیه کتاب اقدس این است: عاشروا مع الادیان بالرّوح و الرّیحان لیجدوا منکم عرف الرّحمن ایّاکم ان تأخذکم حمیّه الجاهلیّه بین البریّه کلّ بدء من اللّه و یعود الیه انّه لمبدء الخلق و مرجع العالمین. ترجمه فارسی این آیه اینست: با پیروان همه ادیان مصاحبت باید کرد. این معاشرت با روح و ریحان باشد تا رائحه محبت و رحمت به مشام مردم رساند. مبادا حمیت جاهلیه دست دهد و شما را از دیدار یکدیگر باز دارد. نکند که تعصب و تفاخر روی آورد و مانع ارتباط و ائتلاف باشد. همه از او آغاز شده اند و سرانجام بدان سوی باز می گردند، همه را با خود یکسان دانید.

آقای معصومی تهرانی در این اطلاعیه می نویسد:

بسم الله الرحمن الرحیم

ایرانیان -نسبت به اقوام مجاور خود- سابقه‌ی عداوت، کشتار و نقض حقوق انسانی برادران قومی خود را در پیشینه تاریخی خود نداشته‌اند و چه بسا شاهدیم که بارها یکرنگی و هم‌رأیی ایشان از دوران باستان تا سده‌های امروز، این سرزمین را از بلایای انسانی چون فساد و ظلم با امید سدید و مجاهدت وثیق و بهره گیری از ایمانی منیب نجات داده است. همچنین بود وقتی که در این سرزمین، فرقه‌های مذهبی و ادیان مختلف در مسلک‌ها و آیین‌های گوناگون در معاشرتهای اجتماعی و همزیستی مسالمت‌آمیز، راه رشد و تلاش خویش را می‌پیمودند و به یکدیگر منفعتی زندگی‌بخش می‌رساندند که همانا انسان در بستر جامعه خویش انسانیت خود را شکوفا می‌کند.

اما چه شد که امروزه آن فرهنگ کهن ترک گفته شده و آن آیین و سنت مهرورزی و همنوع‌دوستی در دل‌ها خاموش گشته و جان و مال و آبرو و کرامت انسان بی‌ارزش گردیده؟؛ آن طور که نه تنها می‌بینیم احکام جاهلانه مرزهای انسانیت را خدشه‌دار کرده‌اند، بلکه فرهنگ انسان‌دوستی و آدمیت چنان به مغاک ضلالت درافتاده‌ که از طرفی مردمانی برای تماشای جان دادن یک انسان محکوم به اعدام همچون بدویان قرون گذشته در انتظار طلوع فجر می‌ایستند و از طرف دیگر هموطنی، هموطن خویش را به گروگان می‌گیرد و به ظلم حلق‌آویز می‌کند و خانواده‌ی برادر خود را در ایام شادی عزادار می‌نماید!!. تکمله‌ی “ارزش انسانیت” و حق “انسان بودگی” را چه کسانی خط کشیدند و بر جایش آیات انسان‌ستیزی و دشمن‌انگاری حک نمودند؟

آن هنگام که خداوند حکیم بر انسانیت خلقت خود احسنت فرمود، وی را نه در شاکله‌ بلکه به جهت قداست جان و روح انسانیتی که در آدمی دمیده شد ارج نهاد و حق حیات اعطا کرد. چنین حقی که هر انسان آزاده برای حیات در سرزمین خود دارد تا از امکانات اجتماعی آن بهره‌برداری کند را هرگز نمی‌توان بواسطه ایده‌ها یا عقیده‌ها و احکامی که فرض اساسی کرامت انسان را مخدوش می‌کند، ناحق جلوه داد و محدود نمود؛ چه رسد که اینچنین بر صفحه تاریخ معاصر یک ملت، رنگ آپارتاید عقیدتی خودنمایی نماید و دروغ و تزویر و ریا و نفرت و توهین و افترا، ناموس انسانیت این مرز و بوم را به دریدن بکشاند و برادر را در مقابل برادر قرار دهد. امروزه جامعه‌ی ایران –بخصوص نسل جوان- دچار افسردگی، عصبیت و بداخلاقی پس خانمان‌سوز است. برادری و دوستی، صداقت و راستگویی، امانت‌داری و حفظ حرمتها، نیک‌اندیشی و نوع‌دوستی، شفقت و همیاری، صفا و صمیمیت، ایثار و از خودگذشتگی، غم‌خواری و دستگیری همنوع، افتادگی و جوانمردی در میانمان کم رنگ، و به یک شعار و ژست توخالی تبدیل شده؛ و جایش را به اختلاف و افتراق، کذب و دروغ‌گویی، خیانت و تجاوز، دورویی و ریاکاری، ظاهرنمایی و بی‌اعتمادی، بی‌رحمی و بی‌حرمتی و ضعیف کشی و استثمار سپرده است. واقعیت این است که شانه‌های فرهنگ و اخلاق مردمان ما آن روزی بر خاک ذلالت افتاد که عده‌ای از عالمان و مروجین اخلاقش، انسانیت و شرافت و دین را گردآلود دروغ، تزویر، ریا، ظلم و اعمال ناصالح و گفتگوهای بی حاصل و وعده‌های باطل در جهت منافع دنیوی خود نمودند.

این کمترین از تورات آموختم:”همنوعت را چون خودت دوست بدار”[۱]؛ از انجیل آموختم:”همسایه‌ات را چون نفس خود دوست بدار و به دشمن و لعن کننده‌ی خود نیز احسان کن و دعای خیر نما”[۲] و از قرآن کریم آموختم: “با هر آن کسی که با شما نجنگیده و یا ظلم نکرده‌ با نیکی و عدالت رفتار کنید و همچنین: گرامی‌ترین شما در نزد خدا با تقواترین (= انسان‌ترین) شماست”[۳] و از فرهنگ غنی و کهن ایرانی آموختم: “بنی‌ آدم اعضا یک پیکرند // که در آفرینش ز یک گوهرند….. تو کز محنت دیگران بی‌غمی // نشاید که نامت نهند آدمی[۴]

بنابراین برپایه‌ی احساس نیاز به یک اقدام عملی و نمادین دیگر به منظور تذکر و یادآوری بر ارج نهادن به انسانیت انسان، همزیستی مسالمت‌آمیز، همیاری و همدلی و پرهیز از کینه‌ورزی، عصبیت و تعصبات کور مذهبی؛ آیه‌ای از “کتاب اقدس” بهائیان را در قالب تابلویی خوشنویسی و تذهیب نمودم تا سندی نمادین و ماندگار از احترام به کرامت ذاتی انسان، نوع‌دوستی و همزیستی مسالمت‌آمیز بدون توجه به تعلقات دینی، مذهبی و عقیدتی باشد. این اثر نمادین ارزشمند را در آستانه‌ی آغاز سال ۱۳۹۳خورشیدی از طرف خود و تمامی هم‌میهنان آزاد‌اندیشم که برای انسان به جهت انسانیتش ارج و احترام قایلند -نه بخاطر دین یا نوع عبادتش- به همه‌ی بهائیان جهان، بخصوص هموطنان بهائیم که به شکلهای مختلف از تعصبات کور مذهبی آسیب دیده‌اند به منظور دلجویی و همدردی تقدیم می‌کنم. اگرچه قلبا خواستار آن بودم تا “کتاب اقدس” را همچون کتب “قرآن کریم”، “تورات”، “زبور”، “انجیل” و “عزرا” خوشنویسی و تذهیب نمایم، اما متاسفانه توانایی‌ جسمی و مالی‌ام اجازه نمی‌داد. امیدوارم این اثر کوچک ولی ارزشمند معنوی –که در بیت‌العدل اعظم نگهداری خواهد شد- تذکاری بر فرهنگ غنی و کهن مهروزی و همزیستی ایرانیان باشد و عیب‌های فراوان هنری‌اش به دیده‌ی اغماض نگریسته شود.

این کمترین مشفقانه و برادرانه مردم عزیز میهن خویش -با هر دین و مذهب و مسلکی- که سخنم بدو می‌رسد را به مهر و محبت، دوستی و شفقت، رحم و مروت، گذشت و رأفت، همدلی و همبستگی، یاری و حمایت؛ و ستایش جان و مال و آبروی یکدیگر فرامی‌خوانم. اینک که در آغاز بهار قرار داریم، پسندیده است تا در افکار خویش تفکر کنیم و زنگار از نگرش‌های کلیشه‌ای خود نسبت به یکدیگر بشوییم و دست محبت و یاری به سوی انسانیت یکدیگر پیش آریم و از نعمت همبستگی و همزیستی پرخیر و برکت و روحیه بخش زندگی در قالب تفکر شهروند-زیست بهره‌هایی جاویدان به خود و آیندگان برسانیم، و دست رد بر سینه صاحبان زر و زور و تزویر که می‌خواهند به شکلهای گوناگون دشمن یکدیگر باشیم و به جان، مال و آبروی همدگر تعدی نماییم بزنیم.

این کمترین خرسندانه ایمان دارم حرکت‌های عملی و گسترده می‌تواند زمینه برچیدن فرهنگ خصمانه را از میان جامعه ما برداشته و محبت و مهر و انسان‌دوستی و همبستگی را که احتیاج روزافزون جامعه‌ی فرو برده شده در تاریکی افتراق و کینه‌ها است، برافراشته گرداند.

و السـلام علی‏ من اتـبع الهـدی
تهران‏
الراجی؛ عبدالحمید معصومی تهرانی

این اقدام شجاعانه آقای معصومی تهرانی را میتوان نقطه عطفی دانست در تحول فرهنگی جامعه ایران به سوی ایجاد یک جامعه مدنی مترقی. اقدام ایشان حاوی این پیام است که مبانی حاکمیت و قانون و ارزش های جامعه و روابط میان ادیان و اقوام متنوع ایرانی بایستی از حد تحمل حضور اقلیت ها فراتر رود و وارد مرحله جدیدی گردد که در آن احترام متقابل به باور ها و مقدسات یکدیگر اصل سازمان دهنده نظام اجتماعی و سیاسی باشد. تنها در آن جالت است که وحدت ملی و هویت ایرانی می تواند بر مبنائی پایدار استوار شود و بزرگی و شکوه تاریخی آن دوباره زندگی از سر گیرد و تمدن جهانی را از میراث فرهنگیش متاثر سازد.

اقدام آیت الله منتظری در باب شناسائی حقوق شهروندی بهائیان در نفس خود اقدامی مترقی و ستایش برانگیز بود. رافت اسلامی را نوید می داد وخواستار ایجاد فضائی بازتر و شکیباتر گشت. اما فتوای ایشان در عین حال آئین بهائی را فرقه ضاله می نامید و فاقد کتاب آسمانی و از به رسمیت شناخته نشدن آن در قانون اساسی دفاع می کرد. اما اقدام آیت الله معصومی تهرانی را بایستی قرائتی جدید از دین باوری و تحولی اساسی در سیر ارگانیک روشنگری دینی و استقرار جامعه مدنی در ایران دانست. اقدام نمادین ایشان یکسره به چالش می کشد ذهنیت نهادینه شده شیعه فقاهتی و بستر تاریخی چنان ذهنیتی را که معتقد است انسان ها با یکدیگر برابر نیستند و حقوق و تکلیف شیعه و غیر شیعه یکسان نیست.
از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.