هادی خرسندی – ویژه خبرنامه گویا
——————-
بیا جان توماج، خوش آمدی
صفابخش و اندوه-کش آمدی
.
چه خوش آمدستی تبسّم به لب
که شد جشن ملّی ما شنبه شب
.
بیا که دل ملّتی تنگ بود
روان اشک غم از دل سنگ بود
.
بیا بار دیگر بشو نغمه-گر
بخوان بهر ما مثل مرغ سحر
.
بیا و دوباره به خنیاگری
به مردم بده درس خودباوری
.
بیفروز بر طرف ایوان چراغ
بده باز از روشنائی سراغ
.
بیا بهر این مردمان غمین
بخوان شعر تازه، رَپ پر طنین
.
بیا بهر این ملت غمزده
بخوان شعر از دل برون آمده
.
بیا بهر این ملت داغدار
بگو زانچه دیدی درین کارزار
.
بیا از شکنجه بگو با غرور
که دیدی و از خود نکردی عبور
.
ترا ذلّت و ترس همخانه نیست
سر «نرمش قهرمانانه» نیست
.
بیا نقل کن درد و اندوه را
بلرزان ز رَپ خواندنت کوه را
.
بگو با وطن دولت دین چه کرد
بگو با تو عظمای پر کین چه کرد
.
بیا درس آزادگی و فَتا
بده بر جوانان مشتاق ما
.
حماسه بیاموزشان در کلاس
که پیکار کردن ندارد هراس . . . .
***
و اما اگر ای همیشه عزیز
به روی تو بستند راه ستیز
.
خموشی اگر بر تو تحمیل شد
کلاس تو بالفرض تعطیل شد!
.
چه غم زانکه پژواک آواز تو؛
طنین صدای برانداز تو؛
.
به هر سوی این ملک باشد روان
نشسته ست بر جان نسل جوان
.
به هر یک سرودی که تو ساختی
به ظلمتکده پرتو انداختی
.
هرانکس چو تو روشن اندیش بود
خوشا او که از دیگران پیش بود
.
کلام تو شهبال پرواز توست
هزاران پرنده در آواز توست
.
صدای تو جوشیدن خون توست
به فوج تباهی شبیخون توست
.
تو فرمانده جبهه غیرتی
تو سردار بی باک حمّیتی
.
کلام تو اخطار هشیار باش
خروش تو شیپور بیدار باش
.
صدای تو پیوند دلهای ماست
توانبخش امروز و فردای ماست
.
که ما عضو هر جمع و هر دسته ایم
همه با تو همفکر و همبسته ایم
.
«کلاف نواهای از هم جدا»
«پی آفرین تو شد یکصدا»*
.
تهمتن جوانا مبادا غمت
گرامی ست بر چشم ما مقدمت
.
چه کردی سکوت و چه خواندی سرود
توئی آنکه بودی و برتر ز بود
.
وگر فرصت ات شد برآری خروش
بگو آخرین نرخ سوراخ ِ موش! **
————————-
*بیت از سیاوش کسرائی در منظومه ای برای غلامرضا تختی.
** اشاره به رَپ به یاد ماندنی «سوراخ موش» از توماج صالحی.
هادی – لندن – ۲۹ آبان – ۲۰ نوامبر
از: گویا