آرپان رای: جنبش مقاومت افغانستان جنگ را تا بیخ گوش طالبان رسانده است

چهارشنبه, 6ام دی, 1402
اندازه قلم متن

آرپان رای

احمد مسعود، رئیس جبهه مقاومت ملی، در مصاحبه‌ای بی‌سابقه از مخفیگاهش در کشوری ثالث می‌گوید نبرد برای آینده افغانستان به پایان نرسیده، حتی اگر توجه جهان به جای دیگری معطوف شده باشد

احمد مسعود، فرمانده جبهه مقاومت ملی افغانستان در حاشیه یک جلسه عمومی در پارلمان اروپا واقع در استراسبورگ، شرق فرانسه ـ FREDERICK FLORIN / AFP

سی‌آی‌ای در دهه ۱۹۸۰ از ترس اینکه هزاران موشک‌ استینگر به دست ایران بیفتد، تصمیم گرفت آن‌ها را از افغانستان پس بگیرد، تنها یک جنگ سالار قدرتمند می‌شناخت که می‌توانست به کمک او اعتماد کند.

ماموران مخفی ایالات متحده آمریکا با احمد شاه مسعود – قهرمان مشهور مقاومت افغانستان در برابر شوروی و طالبان – فرمانده چریکی که معروف است ماه‌ها پیش از یازده سپتامبر درباره تهدید القاعده و اسامه بن لادن به غرب هشدار داد، گفت‌وگوهای محرمانه‌ای انجام دادند.

مسعود دو روز پیش از حمله به مرکز تجارت جهانی کشته شد. دو تن از بمب‌گذاران انتحاری بن لادن که خود را روزنامه‌نگار معرفی کردند، به خانه او در محله مجاهدین پنجشیر وارد شدند و خود را منفجر کردند. پسرش احمد مسعود که آن موقع ۱۲ ساله بود، وارث بلامنازع مقاومت داخلی افغانستان در برابر تروریسم فوق بنیادگرا شد.

یکی از دستیاران نزدیکش می‌گوید: «خودش انتخاب نکرد که ناجی افغانستان باشد، برای این کار به دنیا آمد. این وظیفه به او محول شد.» دو مرد جوان مسلح از محله مسعود که اکنون ۳۴ سال دارد، در کشوری ثالث که ایندیپندنت پذیرفته نام آن را فاش نکند مراقبت می‌کنند.

باتوجه به شرایط مرگ پدرش، تعجبی ندارد که این مصاحبه بی‌سابقه با مسعود جوان‌تر با میزان بالایی از محرمانگی و بررسی‌های دقیق امنیتی انجام شود.

طالبان ۲۲ سال بعد دوباره کنترل افغانستان را به دست گرفت. این گروه شبه‌نظامی در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ بعد از عقب‌نشینی نیروهای متحد غربی که بعد از ۱۱ سپتامبر به این کشور حمله کرده بودند، کابل را به تصرف خود درآورد و هرچند دره پنجشیر چندین هفته دیگر یکی از قوی‌ترین مناطق مقاومت باقی ماند، اما مسعود سرانجام در ماه سپتامبر به تبعید گریخت.

رئیس جبهه مقاومت ملی (ان‌آراف) درحالی که پکول (کلاه) پشمی معروفش را روی پا گذاشته، بسیار شبیه پدر مرحومش است. به جای قیافه یک رهبر نظامی، ظاهر تمیز و آراسته یک دیپلمات را دارد، اما همچنان از عملیات چریکی رعب‌آوری که هنوز نیروهایش در گذرگاه‌های کوهستانی و دره‌های شمال افغانستان انجام می‌دهند آگاه است و درگیر آن‌ها است.

اکنون بیش از یک سال است که جبهه مقاومت ملی افغانستان را تحت کنترل خود دارد، اما مسعود می‌گوید که جنگجویان او جنگ با طالبان را به ۲۰ استان از ۳۴ استان کشور، به‌ویژه مناطق شمالی و غربی کشیده‌اند.

یکی از دستیارانش می‌گوید که جبهه مقاومت ملی از اوت ۲۰۲۱ صدها شبه‌نظامی طالب را کشته است و باوجود اینکه منافع جامعه بین‌المللی به درگیری‌های جاهای دیگری، مانند اوکراین و غزه تغییر کرده اما جنگ مقاومت ادامه دارد.

این دستیار می‌گوید: «در مناطق تحت اشغال طالبان ماهانه ۱۵ تا ۲۰ عملیات نظامی انجام می‌دهیم و در هریک از آن‌ها می‌توانیم سه تا هشت تروریست آن‌ها را از پا دربیاوریم.»

مسعود به دلایل عملیاتی، به جزئیات مکان و زمان دقیق حمله آتی نیروهایش اشاره نمی‌کند. او می‌گوید: «اینکه نیروهایم حین صحبت ما چه می‌کنند یا جهان طی روزهای آینده قرار است با چه چیزی مواجه شود به‌طور قطع حرف نمی‌زنم. اما می‌گویم که جبهه مقاومت ملی از مردم افغانستان دفاع می‌کند و به آن‌ها فرصت جنگ و امیدی برای دفاع از خود می‌دهد.»

توضیح می‌دهد:«چیزی شبیه به نوعی کارزار نظامی داریم، هدفی دفاعی دربرابر ظلم، وحشیگری و وحشت طالبان. مقصر وضعیت فاجعه‌بار افغانستان فقط طالبان است. بنابراین طالبان چاره‌ای جز دفاع [با هر وسیله‌ای که در اختیار داریم] برای ما باقی نمی‌گذارد.»‌

کارشناسان درمورد توانایی مسعود برای پس گرفتن قدرت از طالبان تردید دارند، اما در نبود چشم‌انداز واقعی برای بازگشت نیروهای متحد بین‌المللی با سربازان آماده به خدمت، جبهه مقاومت ملی بهترین گزینه برای مقابله با این رژیم اسلامی محسوب می‌شود. پیش‌تر در ماه جاری، مسعود تعدادی از گروه‌های متحد را برای نشستی در وین با هدف تشکیل یک جبهه متحد ضدطالبان گرد هم آورد.

گام بعدی جمع‌آوری حمایت‌های بین‌المللی است، اما مسعود می‌گوید دیگر انتظار ندارد این امر به شکل حمایت نظامی یا مالی باشد. او و سایر رهبران ضدطالبان از تصمیم غرب برای عقب‌نشینی در سال ۲۰۲۱ که آن را خیانت تلقی می‌کنند هنوز آزرده‌اند. اکنون فقط کافی است قدرت‌های بزرگ جهان حمایت خود را از جبهه مقاومت اعلام کرده و از اعطای رسمیت بین‌المللی که حکومت طالبان به دنبال آن است خودداری کنند.

او می‌گوید:«ما از غرب کمک نظامی یا مالی نمی‌خواهیم. اما درجهت دستیابی به دموکراسی، باید برای تشکیل حکومتی قانونی به افغانستان کمک کنند. دنیا نباید [با طالبان] سازش کند. تمام کسانی که اکنون ناظر [وضعیت] افغانستان‌اند باید با قدرت کنار ما بایستند.»

مسعود از وضعیتی که اعضای نیروهای او و سایر نیروهای افغان گرفتار آن‌اند ابراز نگرانی می‌کند که یا به‌عنوان سرباز، خلبان و پشتیبانی لجستیک کنار نیروهای ایالات متحده آمریکا و ناتو ایستاده‌اند یا مجبور به فرار از کشور خود شده‌اند، وگرنه مقام‌های غیررسمی طالبان آن‌ها را مورد ظلم قرار داده و می‌کشند.

مراقب است که عقب‌نشینی غرب را بیش از حد مقصر این وضعیت نداند، اما می‌گوید این ایده که ایالات متحده آمریکا با طالبان برای «عفو» نیروهای محلی و مقام‌های دولت برکنارشده‌ای که برجای گذاشت میانجی‌گری کرد، چیزی جز دروغی آشکار نبود.

«کشتار هدفمند نیروهای جبهه مقاومت ملی به دست طالبان همچنان ادامه دارد. در پی  کشتار طالبان هزاران نفر از مردم کشته شده‌اند. البته ما هم تعداد بسیار زیادی از نیروهای آن‌ها را کشته‌ایم و هنوز هزاران نفر از آن‌ها در داخل افغانستان وجود دارند.»

تاکنون، هیچ کشوری طالبان را به‌مثابه حاکمان قانونی افغانستان به‌رسمیت نشناخته است – موضعی که با موضع سازمان ملل هماهنگ است. اما همبستگی در محکومیت سرنگونی اجباری دولت منتخب مردمی کابل، دارد جای خود را به مصلحت‌گرایی می‌دهد، چرا که قدرت‌های منطقه‌ای نظیر چین و هند به بازگشایی خطوط ارتباطی خود با این کشور مهم به‌لحاظ راهبردی روی آورده‌اند.

رهبران طرفدار دموکراسی مانند مسعود تلاش می‌کنند دریابند چگونه جهان، و به‌ویژه غرب بعد از ۲۰ سال مبارزه فعالانه با آن‌ها در میدان جنگ می‌توانند درمورد تسلط طالبان بر افغانستان تا این حد ساکت بمانند؛ او می‌گوید این نشان‌دهنده آن است که جهان اکنون «با آنچه در افغانستان روی می‌دهد مشکلی ندارند».  

او تایید می‌کند که: «درست است، افغانستان دیگر برای غرب اولویت نیست. من [هم] امیدوارم که برای اوکراین، برای مردم خاورمیانه صلح برقرار شود. [اما] امیدوارم صلح به افغانستان نیز برسد.»‌

او می‌گوید: «می‌خواهم بپرسم آیا دولت بایدن با حمله به یک گروه نظامی به دولت و گرفتن قدرت از یک دولت دموکرات موافق است یا خیر؟ اگر از شورش کپیتول ناراضی بودند چرا با طالبان مشکلی ندارند؟»

مسعود درمورد آینده خودش می‌گوید شب‌ها بیدار است و به این سوال می‌اندیشد که چگونه کار پدرش را به نتیجه برساند، طالبان را شکست بدهد و برای افغانستان صلح بیاورد. او می‌گوید: «ای کاش مردم افغانستان را دوست نداشتم، چون در آن صورت می‌توانستم دست از این جنگ بردارم و از آن دور شوم. اما آن‌ها را بیش از حد دوست دارم.»

مسعود که هم در ایران و هم در بریتانیا تحصیل کرده است، می‌گوید چنانچه موفق به شکست طالبان شود تمایلی به رهبری یک دولت غیرنظامی ندارد. او پیشنهاد می‌کند باتوجه به اینکه اکنون زنان در رژیم زن‌ستیز طالبان عذاب می‌کشند، بهتر است یک زن کشور را رهبری کند.

«امیدوارم من به قدرت نرسم. مردم تصمیم بگیرند که شخصیتی بسیار شایسته‌تر– ترجیحا یک زن – در راس کار باشد و بگذارند من در آرامش زندگی کنم.»

همچنین افشا می‌کند که به‌تازگی پدر شده و نوزادش شش ماهه است، و نخستین نفر از نسل جدید سلسله مسعود یک دختر است. او امیدوار است که تجربیات کودکی‌ دخترش مثل خود او نباشد که در آن، در جایگاه وارث یک فرمانده جنگی، همزمان که پدرش از داخل بالگردهای نظامی مصاحبه می‌کرد، از او تقلید می‌کرد.

او می‌گوید: «می‌خواهم در دانشگاه تدریس کنم. خواسته یا جاه‌طلبی شخصی من استاد دانشگاه شدن است.» و در ادامه می‌افزاید: «می‌خواهم وقت بیشتری را با دخترم بگذرانم.»

از: ایندیپندنت 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.