عصر ایران؛ افشار سلیمانی* – روسیه به عنوان تولیدکنندۀ بزرگ نفت و گاز، از افزایش قیمت انرژی در بحبوحۀ بیثباتی در خاورمیانه و دریای سرح سود میبرد، با توجه به اینکه درگیری فعلی پتانسیل کشش به مناطق همسایه را دارد و حملات حوثیها به نفتکشها و کشتیها ،منافع روسها را نیز تامین میکند که همان بیثباتی در حوزۀ انتقال انرژی است.
جنگ بین اسرائیل و حماس همچنین فرصتی را برای روسیه فراهم می کند تا عضلات دیپلماتیک خود را در خاورمیانه، پس از یک وقفه در صحنۀ جهانی، منعطف کند. شاهدیم روسها در مواضع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علیه تمامیت ارضی ایران در رابطه با ادعای جزایر سهگانه در کنار عربهای حاشیۀ خلیج فارس ایستاده است.
از همین روست که از احتمال دادنِ گرای موقعیت سردار سپاه ایران در سوریه (سردار سرتیپ رضی موسوی) به اسراییلیها توسط روسیه سخن به میان آمده است؛ زیرا روسها بدشان نمیآید پای ایران و گروههای نیابتیاش هم به این جنگ کشیده شود تا جنگ کنونی در غزه فرسایشی شود و در حالی که سر آمریکا به آن گرم است، دست از اوکراین بردارد.
نشانه هایی از افزایش کمکهای مالی غرب به اسرائیل و کاهش کمک نظامی به اوکراین حتی قبل از شعلهور شدن خشونتها بین اسرائیل و حماس بهویژه پس از موافقت کنگرۀ آمریکا با لایحۀ توقف بودجه، که کمکهای اضافی به اوکراین را به مدت ۴۵ روز متوقف میکرد، وجود داشت.
بعد از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، اسرائیل توانست در طرحی که توسط جمهوریخواهان به کنگره برده و با آن موافقت شد حدود ۱۴٫۵ میلیارد دلار پکیج سلاح و مهمات از آمریکا دریافت کند. در حالی که طی این مدت کمکهای نظامی و مالی غرب به اوکراین کمتر شده و همۀ توجهات غرب معطوف به اسرائیل شده و در چند هفته اخیر نیز شاهد عقبنشینی نیروهای اوکراینی و پیشروی روسها در مناطق مختلف جنگ بودیم.
بر اساس آخرین ارزیابی ISW، روسیه همچنین در شمال شرق کوپیانسک و شمال باخموت پیشروی کرده و روز گذشته آودیو یک شهر استراتژیک در خط مقدم در شرق اوکراین را پس از تبدیل آن به خرابهای بدون سکنه، به طور کامل به تصرف خود درآورد. لذا تا این لحظه روسها بیشترین نفع را از طوفانالقصی و افزایش بیثباتی در خاورمیانه بردهاند.
این اتفاق نه بار اول است که رخ داده و نه بار آخر خواهد بود. مزید بر سوابق تلخ تاریخی در روابط ایران و روسیه، که اکثر مردم از آن مطلعاند، از بدو تاسیس جمهوری اسلامی در ایران، کرملیننشینان با رویکرد کنترل ایران و ممانعت از توسعهیافتگی در خنثیسازی نقش ایران در مناطق پیرامونی روسیه، سیاست خارجی خود را تنظیم و به اجرا گذاشتهاند و این مسیر را ادامه خواهند داد.
شوروی در جنگ عراق با ایران از عراق حمایت کرد. همۀ موشکهای شلیکشده به خاک ایران و بمبهای ریختهشده بر سر مردم ایران روسی بودند. پس از فروپاشی به حق شوروری، روسیه تاکنون از ایران به عنوان کارت بازی استفاده کرده و در رابطه با مسائل دوجانبه و منطقهای سر ایران کلاه گذاشته. در دریای خزر و قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی با ایران بازی کرد و پشت پرده با آمریکا علیه ایران مصالحه کرد.
قرارداد محرمانۀ گور-چرنومردین (معاون اول وقت رئیسجمهور آمریکا-نخست وزیر وقت روسیه) که چندسال بعد فاش شد، نشان داد مسکو به آمریکا تعهد داده به ایران سلاحهای تهاجمی استراتژیک نفروشد و روند احداث نیروگاه اتمی بوشهر را فرسایشی کند و به ایران اجازه ندهد تا خود سوخت نیروگاه اتمی بوشهر را تولید و به این نیروگاه تزریق کند تا دلارهای نفتی ایران را بدوشد و ایران را وابسته به خود کند و از همۀ اینها به عنوان کارت بازی با غرب وکنترل ایران سوء استفاده کند و تا کنون نیز به این اهداف خود رسیده است.
همچنین اتمام پروژۀ احداث نیروگاه هستهای بوشهر را با استفاده از تکنولوژی هفت دهه پیش، بیش از یک دهه با چندین برابر قیمت بینالمللی آن به درازا کشاند که به رغم بهرهبرداری از آن هنوز هم تکلیفش روشن نیست و فعالیت نیروگاه که متناوبا کار میکند نه متوالی، از جهات فنی و عوامل تخصصی و سوخت به روسیه وابسته است.
ناگوارتر اینکه، ایران متعهد شده تفالههای سوخت نیروگاه اتمی بوشهر را به روسیه برگرداند و هزینههای انتقال به روسیه و انبارداری و بازفراوری این تفالهها و بازگردندان به ایران را به روسیه بپردازد! تاسفآور اینکه میلیاردها دلار برای احداث این نیروگاه غیر استاندارد و غنیسازی اورانیوم در ایران هزینه شده اما هنوز ایران حتی یک قطره سوخت اتمی برای این نیروگاه نمیتواند تولید کند و حتی اگر تولید هم بکند اجازۀ تزریق آن را به نیروگاه بوشهر ندارد.
روسها با ایران دهها یادداشت تفاهم و قرارداد و توافقنامه در زمینههای مختلف از جمله انرژی، احداث جاده و راه آهن، فروش تسلیحات و غیره امضاء کردهاند اما دریغ از اجرای کامل یکی از آنها. شرکتهای نفتی و گازی روسنفت و گازپروم و … به ایران آمدند اما به محض شروع تحریمهای بینالمللی و تحریمهای آمریکا علیه ایران دست از پا درازتر برگشتند.
روسها در شش قطعنامۀ تحریمی شورای امنیت علیه ایران بر علیه ایران رای دادند و در مذاکرات برجام سنگاندازیهای دیپلماتیک کردند تا برجام بشود نافرجام. دست آخر هم ترامپ، رفیق پوتین، رئیس جمهور آمریکا شد و برجام را تکه پاره کرد و رفیقش پوتین را کیفور و ابزاری تحت عنوان مذاکرات احیای برجام به دست پوتین داد تا به بازی با ایران ادامه دهد.
متاسفانه فهرست فرصتهای بیبازگشت و یا کمبازگشت و جبرانناپذیر به تبع وجود مشکلات کلان سیاست خارجی ایران * و همین طور زیانهایی که از روسیه به ایران وارد شده است**، که از جهات مادی و ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی و امنیتی بالغ بر تریلیونها دلار میشود، طولانی است و مجال برای تشریح آن در این یادداشت نیست اما در زیرنویس تیتروار به موارد مهمی از آنها اشاره میکنم و هریک میتواند موضوع یادداشت توصیفی-تحلبلی جداگانهای باشد.
البته باید تاکید کرد پوتین و کرملین مقصر نیستند بلکه این ما هستیم که بدون توجه به واقعیات نظام بینالملل و جایگاه واقعی خود در هرم نظام بینالمللی این فرصتها را به روسیه و دیگر کشورها واگذار کرده و کشور و مردم را در معرض مخاطرات جبرانناپذیر قرار دادهایم. بدیهی است که هر دولتی میخواهد با توسل به هر شیوه ای منافع ملی خود را تامین و از کمهزینهترین راه نیل به این هدف را پیگیری کند .
این شیوه سیاست خارجی پاسخگو نیست. تا دیرتر نشده، باید در قالب انتخابات دموکراتیک و اصلاحات اساسی، کارها را به نمایندگان و متخصصین واقعی و دلسوز و پاک بسپاریم تا دستکم فرصتها بیش از این هدر نروند.
سابقه تاریخی و تحولات ۴۵ سال اخیر نشان میدهد روسیه به نگاه ابزاری به ایران و استفاده از کارت ایران در مناسبات با قدرتهای بزرگ و متوسط و کوچک ادامه خواهد داد. کما اینکه حتی در شرایط کنونی، یعنی فرو رفتن در باتلاق اوکراین، که ازجهاتی هم نیازمند ایران است، این رفتار را ادامه داده است.
نویسنده: افشار سلیمانی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالمللی و کارشناس سیاسی تحولات روسیه و قفقاز جنوبی