رژیم جمهورى اسلامى از بدو تولد مخالف حقوق زنان و آزادیهاى به حق آنان بود. از دید نظام اسلامى زنان بخشى از بدنه اصلی جامعه نیستند بلکه وظیفه آنها تولید نسل و خدمات رسانى به مردان است. اصولا حقوق زنان و برابرى زن و مرد در تقابل با چهارچوب هاى اصلی نظام دینى است. از دید حاکمان مذهبى زن نمی تواند و نباید با مرد برابر باشد وگرنه ستونهاى اصلی حکومت فرو میریزد. از قضا همین تقابل و عدم پذیرش زنان توسط حاکمان مذهبى نقطه عطفى است که آزادی خواهان ایران نباید از آن دست بکشند.
سالها حاکمیت دینی و مردسالارانه نظام جمهورى اسلامى و خفقانى که ایجاد کرده است اکنون تبدیل به راه نجات ایران شده است. شاید تنها فایده جمهورى اسلامى همین بود که با وارد کردن قوانین مذهبى در حاکمیت و وارد کردن مقوله دین به زندگى روزمره مردم سبب تحقیق و آگاهی مردم از قوانین دینى شد که در نهایت منجر به بیزارى مردم از ادغام دین به عنوان یک مقوله کاملاً شخصی، در کارزار حکومت و سیاست گردید.
جمهورى اسلامى هیچگاه فکر نمیکرد روزى زنان تا بدین حد طالب حقوق برابر با مردان باشند و اینگونه اسباب دردسر شوند. در واقع حکومت مذهبی ایران، زنان جامعه را بخش امن و پشتوانه ثابت خود می دید ولی اکنون جامعه ایران به درجه اى از خودآگاهى رسیده است که چهارچوبهاى تعریف شده جمهورى اسلامى را بر نمیتابد. بگیر و ببند هاى حکومت در تحمیل قوانین زن ستیزانه حجاب تنها مرهمى موقت است و قطعا این سیل خروشان آزادیخواهى طغیان خواهد کرد.
در این میان همواره دانشجویان به عنوان قشر پیشرو مخالف رژیم، مهمترین روزنه امید جامعه هستند. دانشجوی ایرانی وقتی کشورش را، با آن همه ثروت خدادادی و منابع نفت و گاز، کشوری فقیر و جهان سومی می بیند، وقتی کشورش را در مجامع بین المللی کشوری منزوی، تحریم شده و حامی تروریست می بیند، هنگامی که از فساد، اختلاس، رشوه خواری و بی عدالتی گسترده در کشورش آگاه می شود، وقتی مشاهده می کند که عوامل رژیم آشکارا مزاحم نوامیس مردم می شوند و طرز لباس پوشیدن را به آنان یاد می دهند، هنگامی که مشاهده می کند جوانان کشور در دامی سیاه گرفتار شده و از آینده خود به کلی ناامید هستند، تنها دلیل این همه فلاکت و بدبختی را نالایق بودن حکومت می داند.
رژیم جمهوری اسلامی همواره تلاش بسیار گسترده ای در جهت نفوذ در دانشگاه ها و کنترل نمودن فعالیت هاى دانشجویی نموده است، جلوگیری از گردهمایی ها، ربودن و به زندان انداختن فعالان دانشجویی، توقف پی در پی نشریات دانشجویی، بازنشسته کردن اجباری اساتید منتقد، همگى در جهت مهار کردن اعتراضات دانشجویی و منزوى کردن آنها صورت می گیرد. جمهوری اسلامی با حمایت همه جانبه و تمام قد از گروه های بسیجی و چماق به دست ها سعی در تقویت آنها در دانشگاه ها و بوجود آوردن طیفی را دارد که حامی اصول و برنامه های آنان باشد. این گروه ها به هیچ وجه نتوانسته اند در طیف گسترده ای از دانشجویان نفوذ داشته باشند و همیشه در اقلیت بوده اند. در تمامی وقایع افراطی هچون حمله و بالا رفتن از دیوار سفارتخانه ها و یا به آتش کشیدن پرچم کشورها تنها گروه اندکی از چفیه داران و جیره خواران رژیم حضور دارند. این گروهک های بسیجی و حزب اللهی نه تنها از نظر طرز تفکر و گرایش سیاسی هیچ گونه سنخیتى با اکثریت دانشجویان ندارند بلکه از نظر علمی نیز در سطوح بسیار پایین دانشگاه قرار می گیرند؛ زیرا اغلب این افراد با استفاده از سهمیه های گوناگون که رژیم با عناوین مختلف برای آنها در نظر گرفته وارد دانشگاه ها شده اند. این اراذل و اوباش از مزدوران رژیم بوده و به هیچ وجه نمایندگی دانشجویان را بر عهده ندارند، مردم ایران از واپسگرایی های ملاها، از جهاد و انتحار و به آتش کشیدن پرچم کشورها بیزارند و خواهان صلح و آرامش براى همه کشورهای جهان هستند.
ماهیت رژیم جمهوری اسلامی نشان داده است که ارمغانی به غیر از فقر، فساد، عقب ماندگی و به انزوا کشاندن کشور در مجامع بین المللی نداشته و به هیچ وجه نیز حاضر به عقب نشینی از مواضع به اصطلاح انقلابی و محافظه کارانه خود نیست. دیگر اکنون کسی امید به اصلاح رژیم و پایبندی حکومت به اصول دموکراسی ندارد و مردم با سرخوردگی تمام به این نتیجه رسیده اند که این رژیم همچون خانه ای است که از پای بست ویران است و به هیچ وجه شایسته مردم ایران نیست و نمی تواند کشور را همگام با جامعه جهانی به پیش ببرد لذا تنها راه رهایی و نجات کشور از این ورطه هولناک، بر چیده شدن بساط رژیم فاسد آخوندى است.
اعتصابات و تجمعات اعتراضى پی در پى قشرهاى مختلف جامعه همچون دانشجویان، معلمان، کارگران، زنان و گروه های مختلف دیگر، همگی نشان از نارضایتی عمیق و گسترده از حکومت فعلی دارد. پافشارى و مبارزه در راستاى برابرى حقوق همه اقشار جامعه از جمله زنان، دگرباشان جنسى، اقلیتهاى مذهبى و قومیتها از آنجایى که در بطن جامعه بصورت فراگیر پذیرفته شده است، میتواند همچون زنجیره محکمى همه جامعه را بهم پیوند دهد تا در راه دستیابى به آزادی و دموکراسى خواهى عمل نماید.
به امید روزی که بساط استبداد و خودکامگی از کشور عزیزمان ایران برچیده شود و آن روز چندان دور نیست.
“زنان، دانشجویان و جمهوری اسلامی ایران”
یکشنبه, 24ام دی, 1402