چکیده این سخنان افزایش آمار کارکنان و حقوق بگیران دولت و گسترش ساختارهای دولتی است. ایشان ضمن مقایسه آمارهای سال ۹۲ با آمارهای سال ۸۴ و نیز با مقایسه آمار مدیران دستگاههای دولتی کشور با آمار کارکنان دولت ژاپن نتیجه گیری کرده اند که این افزایش بی رویه بوده است. در این نقد، کوشش بر این است که نظر ایشان به موارد زیر جلب شود:
- مقایسه خوب است به شرط آنکه همه جوانب آن سنجیده باشد. ایشان رشد بی رویه دستگاهها و آمار حقوقبگیران دولت را میبینند ولی تحلیل رفتن بخش خصوصی را نمیبینند، یا غمض عین میفرمایند. بالاخره فعالیت ها جریان دارد و کارها باید انجام شود. بسیار طبیعی است که در غیاب بخش خصوصی، که کارفرما و کارآفرین اصلی به شمار میرود، و نیز مسلوبالاختیار بودن نهادهای مدیریت شهری و نادیده انگاشتن نهادهای اجتماعی غیرانتفاعی(NGO) کارها بر دوش دولت سنگینی کند و آمارهای دولتی همچنان برخلاف میل جناب آقای عسکری آزاد افزایش یابد. البته فقط آمار کارکنان دولت افزایش نیافته، بلکه آمارهای دیگری هم افزایش یافته که یکی از آنها رشد سرسام آور نرخ بیکاری است، ولی گویا این آمارها از چشم ایشان پنهان است و یا ارزش گفتن ندارد. واقعیت این است که نه مدرسه را میتوان بی معلم گذاشت، نه درمانگاه و بیمارستان را میتوان بی پزشک و پرستار و بهیار رها کرد، و نه به دیگر خدمات مورد نیاز مردم میتوان بی اعتنا بود. از ایشان میپرسیم چند درصد مدارس ما غیرانتفاعی یا غیردولتی هستند؟ چند درصد نظام بهداشت و درمان ما با مشارکت بخش خصوصی اداره میشود؟ چند درصد جمعیت واجب التعلیم ما از آموزش عمومی بی بهره مانده اند؟ چند درصد جمعیت کشور زیر پوشش هیچ بیمه ای نیستند؟ این آمارها را هم باید دید. اگر بخواهیم به اصول ۲۹ و ۳۰ قانون اساسی وفادار باشیم و بخش خصوصی و نهادهای مدیریت شهری و غیرانتفاعی(NGO) را همچنان نادیده بگیریم آمار حقوق بگیران دولتی میتواند بسیار بالاتر از این باشد. ولی ایشان با یکسونگری فقط آمار رشد مؤسسات دولتی و حقوق بگیران دولت را میبینند و بر دیگر واقعیتهای ملموس جامعه، که بسیار هم دردناکترند، چشم میپوشند.
- در مقایسه با کشور ژاپن آیا ایشان آمار بخش خصوصی ایران را هم با بخش خصوصی ژاپن سنجیده اند؟ ضمناً از ایشان میپرسیم که منظورشان از دولت ژاپن کدام دولت است؟ دولت مرکزی یا مجموعه دولت مرکزی و دولتهای محلی ژاپن؟ مزید استحضار خوانندگان گرامی مقاله، بسیاری از خدمات مورد نیاز مردم کشورها و ازجمله ژاپن ازطریق مدیریتهای شهری یا دولتهای محلی تأمین میشود. این درحالی است که در کشور ما فعالیت هاییکه تا همین چند دهه پیش برعهده مدیریتهای شهری بود به تدریج از شهرداریها جدا شده و به دولت سپرده شده است. پرداختن به دلایل این سیر قهقرایی به مجالی دیگر نیاز دارد و در این مقال نمیگنجد، ولی ایشان در قیاسهای خود باید بدانها توجه داشته باشند.
- اخیراً بعضی از مسئولان دولت یازدهم در سخنان خود عبارت «بخش خصوصی واقعی» را به کار بردند، که ناگفته نماند بسی موجب شگفتی شد!. زیرا این سخنان اقرار ضمنی بر غیرواقعی بودن بخش خصوصی کنونی کشور است. ایشان قطعاً به یاد میآورند که تا پیش از دولت یازدهم به کار بردن عبارت «بخش خصوصی» کم و بیش ممنوع بود و در ادبیات مرسوم مدیریتی به جای آن عبارت موهوم «بخش غیردولتی» به کار میرفت. کوچک سازی و چابک سازی با چلاندن دولت میسر نمیشود، بلکه هر اندازه فرصت بیشتری به شکوفایی بخش خصوصی و بخش غیرانتفاعی(NGO) و نهادهای مدیریت شهری داده شود به همان اندازه بار دولت و بوروکراسی دولتی سبکتر خواهد شد.
- جناب آقای عسکری آزاد به مواردی اشاره فرموده اند که خود معلولند نه علت. از ایشان انتظار میرود به علتها بپردازند و اگر توانستند به درمان آنها بکوشند. علت هایی که به تحلیل رفتن مدیریتهای شهری و بخش خصوصی انجامیده و دولت را در شرایطی قرار داده است که به فرمایش ایشان به زودی باید صد در صد بودجه عمومی کشور صرف پرداخت به کارکنان و بازنشستگان دولت شود، آنهم حقوق هایی که هیچ تناسبی با هزینه های جاری خانوارها ندارند. همچنین یادآور میشویم که سرآغاز این علت ها نه به سال ۸۴ بلکه به عملکرد سه دهه گذشته نظام اداری باز میگردد که جناب عسکری آزاد همواره در رأس آن قرار داشته اند. سخن دراز است و ستون مقاله کوتاه ! در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
* این نقد مربوط به سخنانی است که در جلسه معاونین منابع انسانی استانداری ها در پایان اسفند ماه ۹۲ بیان شد و با توجه به تعطیلات طولانی نوروز و قرار و آرام سیستم دولتی امروز به آن پرداختیم تا موضوع روز باشد و فراموش نشود.