“به همه چشم بند زدند. برای من هم دستبند و چشم بند آوردند. کمی مقاومت و بگو مگو کردم، اما فایده ای نداشت و حالی هم باقی نمانده بود. همه را در راهروی ورودی بند به صف کردند، همراه با دستبند و چشم بند و رو به دیوار. برخی ناله می کردند. دوباره شروع کردند از پشت و بسیار محکم با باتوم بر کول و کتف بچه ها کوبیدن. صدای ناله ها بیشتر شد. در فاصله در اصلی بند تا مینی بوس تونلی درست کردند و همه را از میان تونل زیر مشت و لگد به سمت مینی بوس بردند و سوار بر آن کردند. در طول مسیر و در کف مینی بوس خون ریخته بود.”
این بخشى از انبوه خاطرات زندانیان فلسطینى نیست که در سالهاى اخیر توسط ناشران دولتى چاپ شده باشد؛ خاطرات زندانیان ابوغریب عراق هم نیست تا سوژه ى برنامه ها و فیلم هاى ضد آمریکایى و ضد اسرائیلى شود؛ این گزارش برادرمان “عماد بهاور” است از یک فاجعه!
نزدیک به ۲۰ روز مى گذرد از پنج شنبه سیاه اوین؛ یا این ماجرا مطلقا رخ نداده یا اگر داده سکوت عملىِ دولت و سایر بخش هاى حکومت در قبال آن چه معنایى دارد؟ آن هم در شرایطى که قوه قضاییه شاخ و شانه کشیده براى قربانیان این فاجعه!
آثار جنایت در حال زوال است؛ با همسر “بهزاد عرب گل” از دیگر زندانیان مظلومِ آن واقعه گفتگو مى کنیم مى گوید: “به مجلس و نهاد ریاست جمهوری مراجعه کردیم فقط وعده دادند که یک هیات تحقیق تشکیل می دهند اما تا الان که نزدیک بیشتر از دو هفته از این قضیه می گذرد، هیچ خبری از کمیته تحقیق نیست. سوال من این است وقتی آثار ضرب و شتم از بدن این عزیزان برود، دیگر کمیته حقیقت یاب چه فایده ای دارد؟ الان باید بروند به زندان و ببینند چه بر سر عزیزان ما آمده و آثار ضرب و شتم و کبودی ها را بر بدن آنها ببینند. چند بار تماس گرفتیم اما تنها جوابی که دادند این بود که بررسی خواهند کرد”.
همسر آقاى عرب گل سرانجام ناامیدانه مى گوید: “کاری هم نخواهند کرد زیرا همان موقع که ما نماینده خانواده ها مراجعه می کردیم به ما می گفتند که فقط می توانند در حیطه اختیارات خود عمل کنند. به مراجع قضایی هم که مراجعه کردیم گفتند دادستان تشریف ندارند و فقط با آقای خدابخشی می توانیم صحبت کنیم ایشان هم می گفتند حرفهایمان را منتقل می کنند! به آقای خدابخش گفتم چه روزی می توانیم خود دادستان را ببنیم، جواب دادند از روز و ساعات کاری دادستان خبر ندارند!”
پیگیرى هاى شخصى چاره کار نیست؛ قربان بهزادیان نژاد و محسن میردامادی، از اعضاى ارشد ستاد مهندس موسوى نامه ای را خطاب به محمدباقر نوبخت معاون رییس جمهور و سخنگوی دولت در رابطه با وقایع پنج شنبه ۲۸ فروردین مى نویسند و نسبت به امحاى مدارک حمله به زندان هشدارمى دهند و مى خواهند هیات منصوب از سوی دولت ضمن استماع مطالب هر دو طرف بخصوص مجروحان و مصدومان با مشاهده تصاویر دوربین های مداربسته بدون سانسور و تقطیع، واقعیت را به طور کامل دریابند. آنها توضیح مى دهند که درگیری در بند ۳۵۰ حدود ۲ ساعت ادامه داشته و تصاویر دوربین های هواخوری، راهرو و ورودی بند بخش عمده واقعه را نشان می دهد.
رسانه ها خبر داده بودند که رییس جمهور و هیات دولت، هیاتی را جهت تحقیق و تهیه گزارشی در مورد وقایع بند ۳۵۰ اوین تعیین کرده اند؛ آن هیات کیست و کجاست و چه کرده است؟ در کجاى دنیا وقتى جنایتى رخ مى دهد صحنه جرم را رها مى کنند و “سرِ فرصت” ماجرا را پیگیرى مى کنند؟
گذشت ۲۰ روز از پنج شنبه سیاه اوین و احتمال سپردن پرونده به “گذشتِ زمان” و نقش مستقیم دستگاه قضایى در ارتکاب این جنایت و سرانجام ادعاى “ارتقاى رتبه”ى متهم اصلى نشان مى دهد که ملجاء و پناهى براى مظلومان وجود ندارد؛ در چنین شرایطى مجامع بین المللى و پیگیرانِ حقوق بشر باید دخالت کنند و این است که مدعیان وقیحِ اصولگرایى را “دلواپس” مى کند که مبادا جهان پس از پرونده ى هسته اى، پرونده ى جنایاتى از این دست را بهانه کند! و البته که باید دلواپس باشند؛ اینکه جهان در پیگیرى پرونده مراعات حقوق بشر در ایران چقدر صداقت دارد بحث دیگرى است؛ مدعاى این یادداشت این است که وقتى “دادرس”، خود بیدادگر مى شود حتما باید راه دیگرى را براى احقاق حق برگزید؛ به ویژه در برابر حُکّام جائرى که جز زبان زور و تهدید نمى فهمند و لیاقت نجابت ندارند.
از: روز