مسعود نقره‌کار: دلایلِ ماندگاریِ حکومت اسلامی!

دوشنبه, 23ام بهمن, 1402
اندازه قلم متن

noghrekar.jpg

مسعود نقره کار – خبرنامه گویا

آزادی ستیز و آزاده کُش ۴۵ ساله شد. خیال می بافتیم که ” دوماهه” خواهد رفت، به یکسال و پنج سال و ده سال هم رضایت دادیم اما ۴۵ سال ” ابلیسِ پیروزْمست / سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است”.

چرا؟، دلایل ماندگاری حکومت جهل و جنون و جنایت در قدرت کدامند؟

۱- توانمندی در سرکوب و کشتارِ وحشیانۀ مخالفان و دگراندیشان:

خشن ترین خوانش از مذهب تشیع و اسلام سیاسی عصارۀ اندیشگی، فکر و راهنمای عمل حکومت اسلامی است. حکومت اسلامی نظامی ست توتالیترمذهبی – امنیتی و بنیادگرا که به آن بخش از آموزه های دینی وفادارانه عشق می ورزد که تبعیض وخشونت و ترور را نه فقط تبلیغ و ترویج که تقدیس می کند. حکومتی که خود را حق و دیگران را باطل می پندارد و در راه پیروزی “حق علیه باطل” از هر وسیله ی” ارهابی” و” ارعابی” استفاده کرده است. سرکوب ها ی وحشیانه ی حکومت اسلامی، آشکار و پنهان، در اشکال گوناگونِ نظامی- امنیتی، ایدئولوژیک -دینی و سرکوب نَرم و رسانه ای اِعمال شده اند. سیاست سرکوب توام با کنترل نهادهای اصلی قدرت و ثروت بر توان سرکوبگری حکومت اسلامی در همه حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه ای افزوده است.

۲- کاربُرد فریب و دروغ :

حکومت اسلامی حکومت ” دروغ و فریب ” است، حکومت دینی ای که برای دروغگویی و فریبکاری با واژگان و مفاهیمی چون ” تقیه و خدعه و توریه و…” توجیه شرعی دارد. در کنار دروغ ها و فریبکاری های ریز و درشت، سوء استفادۀ عوامفریبانه حکومت اسلامی از تمامی مظاهر دموکراسی برای تداوم حیات ضد دموکراتیک اش از بزرگ ترین فریبکاری های حیات این حکومت است. برگزاری معرکه های شبه انتخاباتی، برپائی مجلس، تفکیک قوا و نهادهای شبه مردم سالار، اپوزیسیون سازی قلابی و…طول عمر حکومت را افزایش داده اند، دروغ ها و فریب هایی که تاثیرات زیانباری بر افکار عمومی و روان جامعه و رنجور سازی آن گذاشته اند.

۳- بحران زایی:

حکومت اسلامی میکروبی ست که محیط کشت و رشد آن بحران ها ی دست ساز حکومتی است. این حکومت عامل بروز بسیاری از بحران های اجتماعی و اقتصادی در جامعه است اما با بحران سازی های ارادی و برنامه ریزی شده با دستکاری افکار عمومی نیز به حفظ و تداوم حیات خود یاری رسانده است. بحران تسخیر سفارت امریکا، جنگ باعراق، جنگ های لفظی و روانی با امریکا، انگلیس و اسراییل و به طور کلی غرب، بهره برداری های سیاسی از جنجال آفرینی بین المللی همچون صدور فتوای قتل سلمان رشدی، غیر واقعی خواندن فاجعه ی هولو کاست، ادعای دریافت خسارت در رابطه با جنگ های جهانی ِ اول و دوم و…… نمونه هایی از بحران زایی ها و آوازۀ گری ها و جنجال آفرینی های این حکومت هستند.

۴- پایگاه اجتماعی:

حکومت اسلامی به دلیل ساخت و بافت جامعه و حضور و کنترل در عرصه هایی ازحیات اقتصادی واجتماعی وخدماتی، و وجود فقر و بیکاری و نیز عقب ماندگی فرهنگی – به ویژه آنجا که به دین و مذهب ارتباط می یابد- هنوز دارای پایگاه اجتماعی قابل اتکا ست. حکومت اسلامی این پایگاه اجتماعی – که از تحصیلکردگانی جنایتکار تا حاشیه نشینان و زاغه نشینان و حلبی آباد نشینان و روستاییان تشیع زده شکل اش داده اند- را با کمک های اقتصادی، شغلی و سایر کمک های مالی و جنسی ِ حکومتی به این اقشار با برگ برنده اش، یعنی پوپولیسم اقتصادی و اجتماعی حفظ و تقویت کرده است. سازمان دادن هزاران نهادِ مذهبی و فرهنگی و بنگاهِ های خدماتی و تجاری و ارگان های سرکوب مواجب بگیر، زیر نظر و کنترل سپاه پاسداران و بیت رهبری پشتوانه مردمی حکومت اند. پیچیدگی‌های ساختاری در حکومت اسلامی سبب شده است تا در رابطه با میزان واقعی پایگاه اجتماعی این حکومت ناروشنایی هایی وجود داشته باشد. مخالفت های کلامی و روزمره به ویژه در شرایط اقتصادی و اجتماعی و روانی بحرانی، دلیل قاطعی برای نشان دادنِ کاهش پایگاه اجتماعی حکومت نمی تواند باشد.

۵- توانایی مالی ِ حکومت اسلامی:

حکومت اسلامی با کنترلی مطلق بر درآمد سرشار نفت، و ارتزاق از این درآمد ادامه حیات داده است. بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت و اقلام صادراتی دیگر، و نیز پول بنیاد های ریز و درشت حکومتی و مذهبی، آستان قدس و موقوفات و چاه های پول سازی مثل چاه جمکران و قبرامام و امام زاده ها را در راه سازماندهی نظامی – امنیتی و سرکوب نظامی – امنیتی و ایدیولوژیک – دینی و سرکوب نرم مخالفان و دگراندیشان هزینه کرده است. این توانایی مالی و سرمایه گذاری در کنار اقتصاد رانتی سبب شده که سپاه پاسداران بدل به قدرتی نظامی، اقتصادی و سیاسی شود، ارگان سرکوبگری که اصلی ترین نیروی نگهدارنده ی نظام ولایت فقیه و حکومت اسلامی است.

۶- نقش ولی فقیه – رهبر:

ولی فقیه در ساختارحکومتی به عنوان حکم کننده، متعادل و متوازن کننده نهادها و ساختارهای مذهبی – مافیایی در حفظ و تداوم حیات حکومت اسلامی نقشی پراهمیت داشته است، رهبری که اختلاف ها حکومتی را “مدیریت” کرده است و حضورش مانع از آن شده است که حکومتیان یکدیگر را بدَرند و بخورند. ولی فقیه در حکومت اسلامی علاوه بر قدرت از ثروتی قدرت ساز نیز بهره مند است و پشتوانه ای همچون سپاه پاسداران، قوه قضائیه ، ساختاری قدرتمند در” بیت رهبری” و بخش نا آگاهِ مردم دارد. ولی فقیه با پشتوانه اسلام سیاسی و شیعه اثنی عشری عاملی برای تقویت حکومتی متمرکز، کنترل رقابت ها و درگیری های حکومتی و یکپارچگی نسبی ِملی شده است.

۷- روانشناسی ترس و شکست:

سرکوب، کشتار و جنگ روانی ای که حکومت اسلامی به راه انداخته با هدف استیلای ترس و ازبین بردن اعتماد به نفسِ جامعه بوده است. هدف رفتار وحشیانه حکومت اسلامی تحمیل این نظر است که جامعه به دنبال تغییر و دگرگونی اساسی نباشد و بپذیرد که حکومت اسلامی ماندگار و جاودانه است. تجربه ی شکست انقلاب بهمن و پیامد های آن و نیز تبلیغات اصلاح طلبان حکومتی پیرامون خطرناک بودن تغییرات ریشه ای و اساسی در حکومت و جامعه برتشدید ترس و نگرانی ی مردم در رابطه با دست زدن به تغییرات اساسی دامن زده است. اصلاح طبان حکومتی تلا ش کرده اند خواست تغییر اساسی و بنیادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمایانند و از انقلاب نیز تصویر و توصیفی جز قهر و خشونت و خونریزی به دست ندهند.

ترس از محرومیت های اجتماعی، ترس از زندان و شکنجه و اعدام، ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج در جامعه، ترس از تجزیه ایران، ترس از بروز جنگ وقحطی و آوارگی….ترس هایی هستند که عمدتا” حکومت اسلامی و پایوران اش تولید و در سطح جامعه منتشر کرده اند، ترس هایی که به تداوم حیات این حکومت یاری رسانده اند. در کنار این نوع ترس آفرینی های ِ حکومتی هنوز تاثیرات روانی شکست انقلاب بهمن و خیزش ها و جنبش های اجتماعی پس از انقلاب بر روان جامعه سنگینی می کند. بحران بی اعتمادی ناشی از ناکارآمدی ها، بی لیاقتی ها و خطا ها و لغزش های رهبران اکثر احزاب و سازمان های سیاسی و شخصیت های اپوزیسیون، به کار جمعی و تحزب و سازمان یابی و به طور کلی به اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی در داخل و خارج کشور لطمه هایی جدی وارد کرده است.

۸- بهره برداری از اختلاف ها در جهان و پیشبرد سیاست دشمن تراشی:

حکومت اسلامی از اختلاف ها و درگیری بین کشورها، برای نمونه بین چین و روسیه و امریکا، اتحادیه اروپا با امریکا و… بهره برداری ها کرده است. حکومت اسلامی از آن دست حکومت هایی ست که برای زنده ماندن نیاز به دشمن تراشی واقعی، غیر واقعی و دروغین دارند. دشمن وانمود کردن این و آن در سطح منطقه خاورمیانه و جهان چهل و پنچ سال است مورد استفادۀ حکومت اسلامی برای توجیه مشکلات و بحران های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی در جامعه قرار گرفته است، دشمن تراشی هایی که راه حکومت اسلامی برای نظامی گری و امنیتی کردن جامعه را هموارتر کرده اند.

۹- حمایت برخی از کشورهای جهان از حکومت اسلامی:

شرایط خاور میانه و جهان در این ۴۵ سال در عمل به سود حکومت اسلامی و در راستای خواست های این حکومت رقم خورده است و اعتراض ها و تهدید های بین المللی در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران، صدور تروریسم اسلامی به منطقه وجهان، برنامه ی هسته ای حکومت اسلامی تاثیری در تغییر و تصحیح رفتار حکومت اسلامی نداشته اند. نیازجهان به نفت و گازایران، موقعیت جغرافیایی ایران، پشتیبانی روسیه، چین و بسیاری از کشورهای آسیائی و اروپائی … از نمونه هایی هستند که در تداوم حیات حکومت اسلامی تاثیر گذار بوده اند. بلندپروازی‌های ماجراجویانه منطقه‌ای و بین‌المللی برای حکومت اسلامی مصرف داخلی نیز داشته است که همراه با تبلیغات وسیع، گاه روحیه نیروهای حکومتی را بالا برده است. حکومت اسلامی ریاکارانه و زیرکانه “غرب” را با دست پیش و با پا پس زده است و در راستای منافع خود از ” غرب” – و “شرق”- بهره برداری کرده است.

۱۰- فقدان بدیل فکری و سیاسی ِ دموکراتیک در برابر حکومت اسلامی:

پس ۴۵ سال هنوز یک بدیل فکری و سیاسی دموکرات و سکولار، و اپوزیسیونی فراگیر و قدرتمند در برابر حکومت اسلامی شکل نگرفته است، اپوزیسیونی سازمان و سامان یافته که دارای توانایی و اراده ضرور برای ایجاد تغییر و دگرگونی دموکراتیک در جامعه باشد. جنبش اصلاح طلبی که در داخل کشور به طور نسبی دارای پایگاه اجتماعی ست نیز هرگز خواهان اصلاحات بنیادی و ساختاری و انحلال حکومت اسلامی نبوده است. خیزش ها و جنبش های سیاسی و اجتماعی نیزمحدود و ناتمام مانده اند و هنوز به عنوان بدیل فکری و سیاسی و اپوزیسیون حکومت اسلامی نمی توان از آنان نام برد. در کنار فقدان یک حرکت وتشکل فراگیر با پایگاه اجتماعی قابلِ اتکا، آسیب شناسی فکری، سیاسی و سازمانیِ خیزش ها، جنبش ها و جریان های اپوزیسیون در داخل و خارج کشور نیز نشان از ضعف ها و لغزش هایی ویرانگر همچون فرقه گرایی (سکتاریسم)، مطلق گرایی، خود حق بینی، خود محوری و خود رهبر پنداری در درون و در روابط خود دارند، ضعف ها و لغزش ها یی که به تداوم حیات حکومت اسلامی کمک کرده اند. علیرغم رویش جنبش زن، زندگی، آزادی و تقویت آزاد اندیشی و آزادیخواهی در میهنمان اپوزیسیون اتمیزه شده با ضعف در روحیه و رفتار دموکراتیک وناتوانی در ایجاد همبستگی اجتماعی و ملی تا حدودی زمین گیرشده است. حکومت اسلامی با ایجاد و تشدید تفرقه ها، دودستگی‌ها و چنددستگی‌ها در میان مخالفان خود در داخل و خارج کشور، آنان را به سوی ” در خود لولیدن” و خنثی شدن تدریجی سوق داده است. و دریغ و درد که تا هنگام که در برهمین پاشنه بچرخد راهی برای خروج از این “بن بست” یافت نخواهد شد.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.