ار اف ای – ناصر اعتمادی
حسن هاشمیان: کشته شدن فرماندهان سپاهی در سوریه، رخنۀ اطلاعاتی اسرائیل را به معضلی مهم برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده است. این رخنۀ اطلاعاتی شکاف و تبادل اتهامات را در آنچه تهران “جبهۀ مقاومت” مینامد، در پی داشته است: از یک طرف نیروهای نیابتی تهران، سپاه پاسداران را منشاء رخنۀ اطلاعاتی اسرائیل میخوانند و از طرف دیگر حکومت تهران نیروهای نیابتی خود را منشاء این رخنه میداند. این وضعیت بیش از هر زمان بشار اسد را به سکوت در قبال مسئلۀ فلسطین وادار کرده و همزمان او را متقاعد ساخته که بقای او و نظامش سخت به ارادۀ اسرائیل بستگی دارد.
وزیر امور خارجۀ حکومت تهران، حسین امیرعبداللهیان، در دو سه روز گذشته در سفر به لبنان و سوریه با رهبران این دو کشور و همچنین با رهبران برخی گروههای نظامی و شبه نظامی تحت حمایت ایران ملاقات و گفتگو کرد. از این گفتگوها به ویژه با بشار اسد چیزی بیرون نیامده است. اما، می توان حدس زد که مسئلۀ غزه و جنگ اسرائیل و حماس یکی از موضوعهای مهم این گفتگوها بوده است.
با این حال حسن هاشمیان، کارشناس مسائل خاورمیانه، در واشنگتن معتقد است که سفر اخیر امیرعبداللهیان به لبنان و سوریه از بسیاری جهات نسبت به گذشته متمایز بوده است. او در توضیح این تمایز از جمله گفته است :
حسن هاشمیان :
این روزها یک رخنۀ اطلاعاتی به مشکل جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه به ویژه در سوریه و لبنان تبدیل شده است. حملات دقیق اسرائیل برای کشتن فرماندهان سپاه پاسداران و گروههای نیابتی ایران گویای این رخنۀ اطلاعاتی است.
همزمان با سفر امیرعبداللهیان به منطقه، “نور پرس” رسانۀ وابسته به نیروهای “سوریه دموکراتیک” خبر داد که حدود صد تن از نیروهای محلی که با جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نیابتی آن در دیرالزور همکاری میکردند دستگیر شدهاند. بنابراین، واضح است که اولویت مقامات ایران همین رخنه اطلاعاتی است که به تبادل اتهامات میان جمهوری اسلامی و متحدان و نیروهای نیابتی آن تحت عنوان “جبهۀ مقاومت” منجر شده است. به این معنا که نیروهای نیابتی تهران میگویند که رخنۀ اطلاعاتی نه از جانب آنان، بلکه از جانب سپاه پاسداران و متحدانش در منطقه صورت گرفته است، در حالی که خود جمهوری اسلامی، نیروهای نیابتی خود و همکاران آنها را منشاء رخنۀ اطلاعاتی اسرائیل میداند.
این وضعیت بشار اسد را بیش از هر زمان متقاعد کرده که بقای او و نظامش سخت به ارادۀ اسرائیل بستگی دارد. سوریه و رژیم اسد بزرگترین نقطۀ ضعف جمهوری اسلامی ایران بشمار میروند. زیرا، اسرائیل قادر است به سهولت کل موازنه و مناسبات قدرت را در سوریه به زیان جمهوری اسلامی ایران تغییر بدهد. اسرائیل به راحتی قادر است علاوه بر بشار اسد، برادر او، ماهر اسد، و نیروهای امنیتی که پایههای رژیم دمشق را تشکیل میدهند از بین ببرد. به همین دلیل است که بشار اسد خود را درگیر مسائل غزه و جنگ میان اسرائیل و حماس نمیکند، چون حساب و کتابهای خود را دقیق کرده است.
او نه فقط از موضعگیری در قبال جنگ اسرائیل و حماس خودداری کرده، بلکه به مردم سوریه هم اجازه نداده که در دفاع از مردم غزه تظاهرات کنند. حملات هدفدار اسرائیل به فرماندهان سپاه و نیروی قدس در سوریه، رهبر رژیم دمشق را بیش از هر زمان به سکوت و انفعال در قبال مسئلۀ فلسطین واداشته است.
اخیراً بنیامین نتانیاهو گفت که یک درگیری مهم میان محور اسرائیل و محور خامنهای در جریان است. او با این سخن در واقع خطاب به کشورهای عربی گفت : حالا شما در کدام سو قرار دارید؟ در کنار اسرائیل هستید یا در کنار جمهوری اسلامی ایران؟ و اگر علیه اسرائیل اقدام بکنید خودبخود در کنار علی خامنهای و جمهوری اسلامی قرار گرفتهاید.
با این حال، باید گفت که “محور ایران” به هیچ وجه و برخلاف آنچه جمهوری اسلامی وانمود میکند نیروی یکدست نیست و این را زمانی مشاهده کردیم که حماس به اقدام سپاه پاسداران برای بهرهبرداری از حملۀ هفتم اکتبر شدیداً واکنش نشان داد. جمهوری اسلامی همچنین از سوی افکار عمومی فلسطینیان و جهان عرب در فشار است تا حقیقتاً در دفاع از فلسطینیان کاری انجام بدهد. در اصل رژیم اسلامی ایران در مخمصه است : از یک طرف، از سوی افکار عمومی جهان عرب که جمهوری اسلامی را به انفعال در قبال مسئلۀ فلسطین متهم میکنند و از سوی دیگر از جانب شخصیت هایی در لبنان و جهان عرب که از حکومت ایران میخواهند به دخالتهای خود در امور اعراب و کشورهای عرب خاتمه دهد.