سوری بابایی چگینی و حجاب اجباری؛ قاضی گفت عزرائیل تو هستم

یکشنبه, 29ام بهمن, 1402
اندازه قلم متن

بیش از ۳ هفته از مفقود شدن دو دختر دانش‌آموز به نام‌های «آیدا مرادبهروزی» ۱۴ ساله و «هستی محمدحسینی» ۱۳ ساله گذشته است. 

آیدا، فرزند «سوری بابایی چگینی»، زندانی سیاسی و «محمدرضا مرادبهروزی»، زندانی سابق سیاسی است. 

سوری بابایی چگینی به‌دلیل فعالیت در کارزار «حجاب بی‌حجاب»، از سال گذشته در زندان است. او از روز ۲۴بهمن۱۴۰۲ به‌دلیل ناپدید شدن دختر خود و هم‌کلاسی‌ او،‌ تحت فشار و برخلاف میل باطنی خود، با قید وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی، برای ۱۰ روز به مرخصی آمده است. این مادر و زندانی سیاسی، از زمان خروج از زندان، پیگیری برای پیدا کردن دختر خود را آغاز کرده است.

طبق اطلاعاتی که به دست «ایران‌وایر»، رسیده است، برخلاف قول دادستانی مبنی‌بر بررسی دوربین‌های ترمینال قزوین به تهران، هنوز نهادهای اطلاعاتی و انتظامی هیچ‌گونه کمکی به خانواده‌ها نکرده‌اند.

ایران‌وایر با یکی از نزدیکان این زندانی سیاسی و آنچه بر سوری بابایی چگینی در دوران بازداشت گذشته، گفت‌وگو کرده است.

***

یک فرد نزدیک به این زندانی سیاسی می‌گوید بعد از آزادی موقت سوری بابایی چگینی، این خانواده مجدد به تمام نهادها امنیتی آگاهی‌ها دادگستری و دادستانی مراجعه کرده‌، ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده‌اند.

سوری بابایی چگینی بارها مورد ضرب‌وشتم شدید قرار گرفته است. در زمان بازداشت، در ورودی منزل او را شکسته بدون حکم و به‌زور وارد خانه شده‌اند. با ضرب‌و‌شتم شدید، به‌طوری که دست‌های سوری بابایی چگینی به‌شدت آسیب دیده بود، بازداشت شد. 

یکی از ماموران کلانتری با نام «یزدان پرگهر»، ستوان تمام، با چهار درجه نظامی که بار اول با لباس فرم و بار دوم با لباس‌شخصی برای بازداشت این مخالف حجاب اجباری اقدام کرده بود، به ماموران گفته بود: «من می‌خواهم روی سوری را کم کنم. بگیرید به‌شدت او را (کتک) بزنید و دستبند بزنیدش.»

وقتی یزدان پرگهر با مقاومت سوری بابایی چگینی در مقابل ماموران زن مواجه می‌شود، او را کتک زده و با زور، دست‌بند به دست این زندانی زن سیاسی زده است. 

این زندانی سیاسی از سوی ماموران زندان تهدید به مرگ و از سوی قاضی پرونده، تهدید به تجاوز شده، ولی باز هم حاضر نشده حجاب بر سر کند؛ تا زمانی که آیدا دختر ۱۴ ساله او ناپدید شد و درخواست مرخصی داد تا بتواند برای پیدا کردن دختر خود اقدام کند. 

از او تعهد گرفتند، به‌زور حجاب سرش کردند و گفتند باید بگویی متعهد می‌شوی که هیچ اعتراضی نداری، حجاب سر می‌کنی و به زندگی عادی ادامه می‌دهی. یکی از نزدیکان او می‌گوید: «برخلاف میل باطنی‌اش و تنها به‌خاطر پیدا کردن دخترش آیدا قبول کرد و این‌بار به اجبار تعهد داد.» 

به سوری بابایی چگینی گفته‌اند اگر طی این ۱۰ روز اعتراض نکند، سکوت کند و با هیچ رسانه‌ای گفت‌وگو نکند، احتمالا شامل تجمیع پرونده یا عفو می‌شود و این مرخصی منجر به آزادی کامل او خواهد شد. 

در زمان حبس، ۱۰ ماه اجازه تماس با خانواده را از او سلب و از ملاقات محرومش کردند. این زندانی سیاسی به شرط آنکه «صدایی از او در رسانه‌ها پخش نشود» و «حرف خاصی نزند»، پس از ۱۰ ماه اجازه تماس با خانواده پیدا کرد. 

به گفته منبع نزدیک به این زندانی سیاسی،‌ خانم بابایی چگینی معمولا همیشه با دختر خود آیدا تماس می‌گرفته است و بعد از پایان ۱۰ ماه قطع تماس وقتی آیدا تلفن خود را جواب نمی‌دهد، با «امید» تماس می‌گیرد و متوجه ناپدید شدن آیدا می‌شود.   

این منبع مطلع می‌گوید یک ماه پیش از مفقود شدن آیدا، این زندانی سیاسی طی نامه‌ای از ماموران زندان درخواست یک ملاقات یا تماس با خانواده داشته است که با آن موافقت نشده بود.

این زندانی سیاسی درخواست تماس ویدیویی با خانواده خود داده بود که بتواند فرزندان خود ار از این طریق ببیند. یک نشانی در اختیار همسر و فرزندان او گذاشتند، ولی با مراجعه به محلی که باید تماس ویدیویی برقرار می‌شد، به آن‌ها گفته شد امکان تماس وجود ندارد. 

برای آینده دختر خودم و دختران آینده تلاش کردم

آیدا مرادبهروزی متولد ۲۸خرداد۱۳۸۸ و فرزند دوم خانواده است. 

منبع نزدیک به این زندانی سیاسی می‌گوید: «این خانواده معتقدند ناپدید شدن آیدا آب گل آلودی است که حکومت برای آن‌ها درست کرده‌ است و انتهای آن معلوم نیست. والدین آیدا به نیروهای حکومتی شک دارند و بعید نمی‌دانند که نیروهای امنیتی برای تحت فشار قرار دادن این زندانی سیاسی، سراغ دختر او رفته باشند، چون سوری بابایی چگینی همیشه در دادگاه‌ها گفته است درحال تلاش برای دختر خودم و دختران آینده کشورم هستم.»

طبق گفته منبع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی، تاکنون پلیس فتا و وزارت اطلاعات گوشی تلفن همراه آیدا را به‌بهانه اینکه پدر آیدا گفته پیام‌های تلفن پاک شده بوده، بررسی نکرده است. 

در تماسی که «محمدرضا مرادبهروزی»، پدر آیدا و همسر سوری بابایی چگینی با وزارت اطلاعات داشته است، گفته‌اند پیام‌های تلفن را برمی‌گرداندند تا به پیدا شدن این دو کودک کمک شود، ولی با گذشته بیش از دو هفته، هنوز هیچ اقدامی صورت نداده‌اند. 

این منبع نزدیک به خانواده می‌گوید آیدا بیشتر از گوشی همراه پدر خود استفاده و با همان گوشی چت می‌کرده است. چون هستی محمدحسینی در پیام‌رسان روبیکا فعالیت داشته است، خانواده از طریق چت‌های هستی متوجه فردی ناشناس شده‌اند.

این فرد نزدیک به سوری بابایی چگینی می‌گوید:‌ «خانواده آیدا احتمال می‌دهند طرح دوستی بین آیدا و هستی، با برنامه‌ریزی نیروهای امنیتی صورت گرفته باشد، چون درست بعد از بازداشت اول خانم بابایی که ماموران به منزل یورش بردند، آیدا را دیده بودند. در آن روز، سوری بابایی را کتک زدند و او از یزدان پرگوهر شکایت کرد؛ بعد هستی با آیدا طرح دوستی ریخت. خانواده هیچ اطلاعات و شناختی از خانواده هستی ندارند. می‌گویند یزدان پرگوهر می‌خواهد از سوری بابایی چگینی انتقام بگیرد.» 

این فرد نزدیک به خانواده همچنین می‌گوید پیش از اینکه هستی با آیدا دوست شود، آیدا یک دوست صمیمی داشته است که پیش از رفتن، با او تماس گرفته و گفته ما داریم می‌ریم، ولی زود برمی‌گردیم، ولی هستی در میان حرف آیدا می‌رود و می‌گوید ما می‌رویم و خاطره می‌شویم.»

به گفته این فرد، هنوز خانواده هیچ سرنخی در مورد ناپدید شدن این دو دختر دانش‌آموز به دست پیدا نیاورده‌اند، جز اینکه دوست پسر هستی قبل از رفتن دخترها را دیده است و به او گفته‌اند در حال ترک خانه خانه هستند، ولی این پسر هم به خانواده هستی خبر نداده است. 

هستی محمد‌حسینی، فرزند دوم خانواده است و یک خواهر بزرگتر از خود دارد که ازدواج کرده است. طبق اطلاعاتی که به دست ایران‌وایر رسیده است، خواهر بزرگتر هستی محمدحسینی، پیش‌تر با دوست پسر خود فرار کرده و بعد از بازگشت به خانه، با او ازدواج کرد. 

به‌دلیل سیاسی بودن مادر و پدرت، حق تحصیل نداری

آیدا دو برادر ۱۷ و ۱۱ ساله دارد که با گم شدن آیدا، حال‌و‌روز خوشی ندارند و به‌لحاظ روحی و روانی، بهم ریخته‌اند. 

امید، برادر بزرگتر آیدا بعد از زندانی شدن پدرش محمدرضا مرادبهروزی، از مدرسه اخراج شد. به گفته منبع نزدیک به خانواده، وقتی امید در کلاس دهم محصل بود، مدیر مدرسه به او گفت شما مخالف نظام هستید و حق تحصیل ندارید. با تلاش‌های بسیار زیاد و مراجعه به اداره آموزش‌و‌پرورش الوند، امید توانست بعد از یک سال به مدرسه بازگردد، ولی از درس عقب افتاد.  

رشته تحصیلی امید علوم انسانی بود، ولی چون یک سال از مدرسه بازماند، در بازگشت به همان مدرسه مجبور شد کار و دانش را انتخاب کند و در رشته تحصیلی جدیدی به تحصیل ادامه دهد.

بگذارید با پابند به ناحق، در خانه‌ام حبس باشم

سوری بابایی چگینی در میانه آذر۱۴۰۲، طی درخواست کتبی، از ضابطین قضایی پابند الکترونیکی با حبس در خانه خواست. دلیل او برای این درخواست، بودن کنار فرزندان خود برای آسیب دیدن کمتر آن‌‌ها عنوان شد. منبع نزدیک به این زندانی سیاسی می‌گوید: «این درخواست با ابلاغ شرط تعهد دادن و اقرار به اشتباه مورد تایید مراجع قضایی، ازجمله قاضی پرونده قرار گرفت، اما این زندانی سیاسی قبول نکرد.»

قاضی دادگاه گفت من عزرائیل تو هستم

این زندانی سیاسی پس از دادگاه نخست خود در زندان «چوبیندر» قزوین، چهار بار دیگر هم به‌خاطر اتهامات مختلف دادگاهی شد. 

یکی از این دادگاه‌ها در تاریخ ۲آبان۱۴۰۲،‌ بدون ابلاغیه به این زندانی سیاسی و صوری برگزار شد. خانم بابایی چگینی حتی اطلاع نداشته است که دلیل برگزاری این دادگاه چیست. در بین راه زندان تا دادگاه، ماموران ماشین حمل زندانی را متوقف کرده و سه مامور همراه، سر او ریخته و به‌شدت او را کتک زدند و تهدید به قتل شده است. 

به گفته منبع نزدیک به خانواده سوری، «ماموری که خانم بابایی چگینی را  به دادسرا می‌برد، اسلحه خود را روی صندلی جلو قرار داده بود و به‌عنوان ابزار تهدید به مرگ از آن استفاده می‌کرده است.»

در زندان، جراحات وارده به این زندانی سیاسی توسط پزشک زندان و پزشکی قانونی تایید شد. خانم سوری بابایی چگینی بابت این ضرب‌و‌جرح شکایت کرد، ولی به او گفته شد چون روسری سر نمی‌کنی، به شکایت تو رسیدگی نمی‌کنیم.

قاضی پرونده، «قدرت بیگدلی»، در پاسخ به این سوال سوری بابایی چگینی که گفته بود من با چه کسی در حال صحبت هستم، شما که هیچ اسمی روی میز خود ندارید، پاسخ داده بود «من عزائیل تو هستم.»

این فرد نزدیک به خانواده می‌گوید: «این زندانی سیاسی در حضور قاضی کتک خوردن خود در مسیر زندان را تشریح کرده بود، ولی قدرت بیگدلی در پاسخ گفته بود خوب کاری کردند. من می‌خواهم بگویم دستبند تو را باز کنند از پشت ببندند و به تو پابند هم بزنند.» 

به گفته این منبع مطلع، قاضی قدرت بیگدلی ولی ممانعت سوری بابایی چگینی برای چادر سر کردن در دادگاه را می‌بیند او را در حضور ضابطین قضایی، تهدید به تجاوز می‌کند. 

این زندانی به نزدیکان خود گفته است ماموران زندان در مسیر بازگشت به زندان، در مورد تهدید به تجاوز قاضی صحبت می‌کرده‌اند و گفته‌اند قاضی با دیدن سوری هوایی شده بود و به‌خاطر موهایش می‌خواست به او تجاوز کند. 

در این دادگاه بابت «شعار و نپوشیدن چادر یا روسی در دادسرا» و «تمرد و اخلال در نظم عمومی»، چهار ماه حبس و برای اتهام ارتباط با رسانه‌های خارج از کشور تحت عنوان «شبکه‌های معاند مخالف نظام»، هفت ماه حبس دیگر به میزان مجازات این مخالف حجاب اجباری اضافه کردند.

شکایت از عزرائیل شعبه اول دادگاه محمدیه

این منبع نزدیک به خانواده می‌گوید: «بیرون از دادگاه در‌حالی‌که دستبند به دست او زده بودند، باز هم ماموران اعزام به زندان با ریختن بر سر او، به قصد کشتن او را کتک زده بودند. خانم بابایی چگینی بعد از این اتفاق و اعتراض به بلایی که سر او آورده بودند، ۳ روز اعتصاب غذای خشک و تر کرد و لب به آب و غذا نزده بود. در یک شکواییه نوشته بود من از عزرائیل شعبه اول دادگستری محمدیه شکایت دارم، ولی هرگز به این شکایت رسیدگی نشد.» 

اجبار به خواندن کتاب نجابت اسیر شده

فرد نزدیک به خانم بابایی چگینی می‌گوید یکی از مجازات‌هایی که برای این زندانی سیاسی در نظر گرفته بودند، روخوانی و خلاصه‌نویسی از کتاب «نجابت اسیر شده: آثار و پیامدهای بی‌حجابی» بوده است. خانم سوری بابایی چگینی از خواندن و خلاصه‌نویسی در مورد این کتاب با این دلیل که محتوای آن توهین به زنان است، ممانعت کرده است.

طی دوران بازداشت، بارها این زندانی سیاسی را مورد ضرب‌و‌شتم قرار داده‌اند و حتی از طریق سایر مجرمین در داخل زندان، او را به‌شدت کتک زده‌اند. به گفته منبع نزدیک به سوری بابایی چگینی، در زندان چندین نفر از مجرمین را گسیل می‌کردند تا او را مورد ضرب‌و‌شتم قرار دهند. 

حقوق ما؛ وکیل بگیرید یا به قاضی اجرای احکام اعتراض کنید

«موسی برزین»، وکیل و حقوق‌دان، با عنوان اینکه عدم پذیرش شکایت فرد زندانی به‌دلیل نداشتن حجاب اجباری غیرقانونی است، می‌گوید به احتمال خیلی زیاد سازمان زندان‌ها و مسوولان داخل زندان، شکایت سوری بابایی چگینی را ثبت نکرده‌‌اند. این حقوق‌دان اضافه می‌کند: «اگر شکایت او ثبت می‌شد و به دادسرا ارسال شده بود، مساله از دست زندان خارج می‌شد دادسرا به آن رسیدگی می‌کرد.» 

به گفته این وکیل دادگستری، در ۲ ماده مختلف آیین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها آمده است که زندان باید شرایطی را فراهم کند تا هر فرد زندانی یک شناسه کاربری در سامانه ثنا داشته باشد؛ شکایت‌ها از این طریق انجام می‌شود. 

سامانه ثنا توسط قوه‌قضاییه طراحی شده تا از طریق آن به تمامی دادخواست‌ها، ابلاغیه‌‌های قضایی و غیره رسیدگی کند. این سامانه براساس ماده ۱۷۵ از قانون آیین دادرسی کیفری طراحی و اجرا شده است.

هر شخصی که شکایت یا دادخواستی به مراجع قضایی دارد، باید بعد از تحویل آن، رسید به فرد داده شود. در‌حال‌حاضر با‌وجود سامانه ثنا، از طریق دفاتر خدمات قضایی الکترونیکی شکایت را ارسال کنند. عدم ارسال شکایت‌ها یک نوع جرم است، فرد می‌تواند شکایت کند. 

توصیه موسی برزین در مقام وکیل دادگستری این است که: «افرادی که در زندان یا در زمان بازداشت مورد ضرب‌و‌شتم قرار می‌گیرند، حتما برای ثبت شدن شکایت از ضاربین، وکیل اختیار کنند. اگر این امکان فراهم نیست، خانواده با مراجعه به قاضی اجرای احکام، دادستان یا معاون دادستان، نسبت به خودداری مسوولان زندان از ثبت شکایت، اعتراض کنند.» 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.