در انقلاب مشروطیت نیز نبرد روحانیت علیه روحانیت رخ داد و روحانیت به دو دسته تقسیم شدند. روحانیت پیرو مشروطیت و روحانیت طرفدار مشروعیت! که در نهایت با پیروزی روحانیت مشروطه خواه، سرکرده روحانیت مشروعه خواهی یعنی فضلالله نوری در دادگاهی به ریاست یک روحانی به دار آویخته شد اما با بقدرت رسیدن خمینی، راه و روش مشروعه خواهی فضلالله نوری به کرسی نشست و همه اهداف مشروعیت علیه مشروطیت بر مسند قدرت نشستند. نیروهای سکولار در سال ۵۷ در پشتیبانی از خمینی، عملا به مخالفت با انقلاب مشروطیت برخاستند و از آن با خبر نبودند و همه اهداف مشروطه طلبی را تحت جنبش ارتجاعی مشروعه خواهی خمینی قربانی کردند و این در حالی بود که هنوز خود را وفادار انقلاب مشر وطیت می پنداشتند. انقلاب ۵۷ در واقع، انقلابی علیه انقلاب مشروطیت بود و بازگشت به عصر قوانین مشروعیت را دوباره رسمیت بخشید. .
این روزها جمهوری اسلامی در گذار از تلخ ترین روزهای حیات سیاسی خود بسر می برد. رژیم اسلامی در ۴۵ سال گذشته همواره دوران پر مخاطره ای را پشت سر گذاشته است اما در سایه اتحاد همه جناح های حاکم توانسته است خود را پابر جا نگاه دارد اما این روزها همه پرده ها درسایه وسائل ارتباط جمعی پر سرعت بالا رفته وهمه مسائل حکومت اسلامی آشکار شده است.
برابر قرائن در میان حاکمان اسلامی ـ انشعاب ها، اختلافات لاینحل رخ داده است. بخش هائی از روحانیت آماده می شوند تا برای تسویه حساب کهنه خود، مردم را به صحنه بکشانند.
مردم و بخشی از نیروهای سیاسی نیز در کمین نشسته اند تا درسایه اختلافات عمیق روحانیون و از آب گل آلود ـ ماهی های درشت بگیرند.
در این کارزار که یاد شد، برای مردم نه دمکراسی، آزادی حاصل می شود نه عدالت اجتماعی که جامعه را از پای در آورده است!
باردیگردر سایه رخداد های آتی، حکومت از یک جناح به جناح دیگر انتقال خواهد یافت و بخشی از نیروهای سیاسی دست به حمایت های سنتی از این و یا آن شخصیت دست خواهند زد!
صف آرائی روحانیون در برابر یک دیگر به نقطه اوج خود رسیده است. اگر قبل از این آنها با ایماء واشاره به دیگر می تاختند، اما این روزها روحانیون بطور علنی به یک دیگر می تازند!
از تاریخ شکل گیری قشری بنام روحانیت در دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، تاکنون اختلافات تا این اندازه آنتاگونیست نبوده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات با بیان اینکه هاشمی در حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ دست داشته گفت که نظام به خاطر ملاحظاتی وی را محصور نکرده بود.
اگر انقلاب اسلامی به بهانه مقاله توهین آمیز رشیدی مطلق در سال ۵۶ علیه خمینی آغاز شد، اما این روزها روحانیون آنچنان به یک دیگر توهین می کنند که مقاله توهین آمیز آن دوره به خمینی در برابر هتک حرمت امروز روحانیون به یک دیگر هیچ است!
در حکومت اسلامی تا کنون بخشی از روحانیون نیز مشمول تصفیه حساب ها و اعدام و زندان شده اند. آیت الله منتظری سالیان دراز در حصر خانگی بود و هم اکنون آیت الله بروجردی در زندان بسر می برد. آیت الله شریعتمداری با طرح ریزی یک توطئه حساب شده از میان برداشته شد. اینک بخشی از روحانیون پرچم دار اصلاح طلبی و مبارزه با حکومت جابرانه ولی فقیه شده اند. رفسنجانی در نامه سال ۸۸ خود به سید علی خامنه ای هشدار داده بود، اگر جلوی سرکوب ها و توهین ها و دست درازی به آرای مردم گرفته نشود ـ آتشفشان خواهد آمد که اینک همین نیز شده است.
روحانیتی که جانبدار منافع مردم بوده است هنوز در میان بخشی از مردم پا یگاه دارد. بسیاری از نیروهای سیاسی در زیر حمایت شلیک های توپخانه روحانیون دست به حرکت های سیاسی می زنند. در فقدان رشد نیروهای سیاسی سکولار ولائیک در میان مردم، مراجعه نیروهای سیاسی به قم و کسب تکلیف از روحانیون مخالف زورمداری، دیگردر ایران به یک سنت جا افتاده تبدیل شده است. روحانیون لااقل از عصر قاجار بطور مستقیم در سیاست های اصلی و سرنوشت ساز مردم ایران یا مثبت و یا منفی، چه در انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت و انقلاب پنجاه و هفت شرکت فعال و تعین کننده داشته اند. گاهی اوقات روحانیون با قرائت های گوناگون از اسلام و انطباق آن با عصر کنونی به شدت روبروی یک ودیگر نیز ایستاده اند.
“”هشدار رفسنجانی در دوران حیاتش به روحانیت وحوزه؛
جنگ رضاخانی علیه روحانیت احیا شدهاست. “”
بخشی از روحانیت درحال عقب نشینی به میان توده هاست! عقب نشینی بخشی از روحانیت به میان توده ها در سایه شکست های پی در پی حکومت اسلامی در همه عرصه ها و کودتای ۸۸ توسط جناح احمدی نژاد که در آن بخشی از روحانیون از ولی فقیه گرفته تا پائین ترین مدارج در میان آنها آغاز شده است همچنان ادامه دارد. خمینی با اتخاذ سیاست کسب قدرت توسط روحانیت و شکل گیری حکومت اسلا می و با دخالت دادن مستقیم قوانین اسلام در کانون حکومت ـ همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصاد، قضائی و حقوقی جامعه ایران توسط قوانین شرع با محوریت و نظارت ولایت فقیه تعین کرد!
سیاست خمینی وخامنه ای در قبال روحانیت ـ مساوی با همسو و مطیع کردن همه جامعه روحانیت با خود شان بوده است. هریک از آنها خود را مظهر واقعی اسلام و شریعت شیعه در ایران پنداشته اند. در حکومت اسلامی که هرروحانی که از میان جامعه روحانیت با سیاست های خمینی ویا خامنه ای مخالفت می ورزید ـ یا باید از میان برداشته می شد یا خا نه نشین می گردید! تاکنون مردم ایران، روحانیت و حکومت را یکی می دانند و تمام نابسامانی های اجتماعی، فساد، رشوه خواری، گرانی، اعتیادو بیکاری را به حساب روحانیت می نویسند. اما در سالهای اخیر اعتراض روحانیون نیز افزایش یافته و بدین خاطر بخشی از روحانیت درحال عقب نشینی به میان توده ها ست. مدتهاست که روحانیت از انزجار مردم نسبت به خویش و حکومت آگاه شده است. روحانیت در این وحشت بسر می برد که مبادا پایگاه توده ائی که همواره به لحاظ تاریخی در میان توده ها داشته است از دست بدهد.
پایگاه توده ای که باعث شد تا روحانیت بتواند در دویست سال گذشته بیشترین تاثیرات مثبت ومنفی را در شکل گیری رویداد های سیاسی از خود بر جای بگذارد دیگر رو به پایان است.
“روحانیت باید مستقل باشد و توصیه اکید روحانیون به دولتمردان برای رفع مشکلات معیشتی مردم ـ سایت آفتاب: آیتالله مکارم شیرازی تاکید کرد: نظام جمهوری اسلامی از روحانیت منشا گرفته ولی در عین حال باید روحانیت مستقل بوده و با رفع مشکلات مردم حلقه واسطه بین مردم و حاکمیت باشند”.
حالا که حکومت اسلامی در همه زمینه ها به بن بست رسیده است و اکثریت مردم ایران از روحانیت که بنیانگذار حکومت اسلامی در ایران بوده اند، ناراضی و متنفر شده اند و حکومت اسلامی همچنان مانند ۳۵ساله گذشته نمی تواند خواسته های اساسی مردم را بر آورده سازد و به جای بر آورده ساختن ابتدائی ترین نیازی های مادی ومعنوی وفرهنگی و سیاسی همه آنها یعنی مردم را سرکوب می نماید.
اینک که بخشی از روحانیت احساس می کند که حکومتی که خود آنها بر پا داشته اند در آستانه اضمحلال و فروپاشی قرار گرفته است به کنار مردم رفته اند. در همین راستا تهدیدهای خارجی و محاصره اقتصادی و قطعنامه های پی درپی علیه جمهوری اسلامی وکودتای ۸۸ جناح احمدی نژاد ـ بخشی از روحانیون را به هراس واداشته است. روحانیت استقلال خود را از حکومتی که خود بر سر کار آورده است اعلام می کند. با گذشت رویداد های بسیاری که شاهد آن بوده ایم ـ می توان به خوبی بدین موضوع پی برد که روحانیت در ایران به لحاظ تاریخی تا چه اندازه قدرت داشته است. در واقع روحانیت همواره در ایران ـ حکومت در سایه را دراختیار داشته است و تا کنون مانع اصلی پیشرفت های علمی و توسعه سیاسی و اقتصادی ومدرنیزاسیون ـ در جامعه ایران می شده است، پس بنابراین بجای سرنگونی شاه که آلت دستی بیش در دست آخوندها نبود ـ نیروهای سیاسی غیر مذهبی ابتدا می بایستی با حکومت در سایه روحانیت مبارزه می کردند تا قدرت آنها از همه ارکانهای حکومتی خلع ید نمایند وسپس اگر شاه به قوانین دمکراسی گردن نمی گذاشت او را نیز سرنگون میکردند. اما نیروهای سیاسی بطور مستقیم به سراغ آخوندها رفتند تا در اتحاد با آنها، شاه را سرنگون کنند!
اما نیروهای سیاسی به غلط به یاری روحانیتی که در سایه در قدرت بود و صاحب نفوذ بیش از اندازه بودند شتافتند تا این طبقه بطور رسمی، حکومت قانونی را بدست آورد وشاه کنار گذاشته شود! مدتها ست که بر اکثر نیروهای سیاسی آشکار گردیده است که کنار گذاشتن شاه به چه آسانی به وقوع پیوست اما اینک انهدام قدرت روحانیت با بن بست هائی مواجه گردیده است، چراکه این روحانیت بود که قدرت شاه را رسمیت و مشروعیت می بخشید. هنگامی که روحانیت پشت شاه را خا لی کرد وبر ضد شاه وارد صحنه شد ـ شاه از میان رفت!در زمان شاه نیز روحانیت همواره بر استقلال خود تاکید می ورزید تا به قدرت ومصائب آن آلوده ومتهم نگردد تا در میان مردم محبوب وهمچنان ولی نعمت ورحمت وحامی فقرا باقی بماند.
اما از روزی که روحانیت خود را به قدرت متمرکز در نهاد حکومتی آلوده نمود ـ دیگر آن اعتبار روحا نی وعرفانی خود را از دست داد. از روزی که پرده از دزدی ها و ارتشاء و رشوه خواری و فساد هائی که روحانیت مرتکب شده است برداشته شد ـ تنفر مردم هرچه بیشتر نسبت به روحانیت افزایش پیدا کرده است. واقعیت این هست که شخص خمینی، اصلا دزدی نکرد اما او نظام دزد پروری را بنیاد نهاد که تا کنون میلیارد ها دلار از ثروت های ملی به تاراج و یا به حساب های شخصی آقا زاده ها سرازیر شده است!
هاشمی رفسنجانی به نقل از سایت آفتاب: “شاید برخی از شما در جلسات فقهی خود بگویید که حکومت حق علماست، ولی من به شما میگویم اگر مردم نباشند، این حق عملی نمیشود و هیچوقت اینگونه نبوده که روحانیت به زور بخواهد این کار را انجام دهد و در دین نیز این پذیرفته نیست؛ اگر حکومت زوری باشد، دینی نیست.”
با این گفته ها از هاشمی رفسنجانی بخوبی به این موضوع پی می بریم که روحانیت در آستانه عقب نشینی به میان توده هاست! همان توده هائی که روحانیت را به قدرت رساندند اینک مدتهاست که از روحانیت روی برگردانده اند. اما در فقدان یک آلترناتیو مستقل، سکولار ولائیک در برابر رژیم اسلامی به رهبری روحانیت، باردیگر همین روحانیت بی پایگاه می تواند جایگاهی برای خود در میان مردم بیابد.