رادیو فردا
سازندگان فیلم «کیک محبوب من» میگویند با آنکه ساخت فیلمشان را پیش از اعتراضهای سراسری سال ۱۴۰۱ آغاز کرده بودند اما این فیلم در ستایش زن، زندگی و آزادی است.
مریم مقدم و بهتاش صناعیها در گفتگو با پادکست «صحنۀ» رادیوفردا، ضمن بیان توضیحاتی دربارهٔ چگونگی تولید فیلم «کیک محبوب من» بدون رعایت الزامات سانسور جمهوری اسلامی ازجمله حجاب اجباری زنان، میگویند که امیدوارند ساخت این فیلم مسیر را برای سایر فیلمسازان ایرانی در تولید آثار مشابه فراهم کند.
فیلم «کیک محبوب من» با بازی لیلی فرهادپور و اسماعیل محرابی داستان زنی ۷۰ ساله با نام مهین است که پس از درگذشت همسر و مهاجرت فرزندانش بهتنهایی در تهران زندگی میکند. او خسته از زندگی یکنواختش تصمیم میگیرد شبی را مطابق خواسته و علاقهاش با مردی همسن خود در خانهاش بگذارند. این تصمیم شبی فراموشنشدنی را برای مهین میسازد.
در فیلم «کیک محبوب من» موارد تاکنون دیدهنشدهای از عدم رعایت حجاب اجباری بازیگران زن و پوشش آنها و نیز تماس فیزیکی بازیگران زن و مرد و نوشیدن مشروبات الکلی دیده میشود. انتشار دو سکانس از این فیلم همزمان با نمایش آن در جشنوارهٔ برلین با واکنشهای احساسی فراوانی در شبکههای اجتماعی روبهرو شده است.
بهتاش صناعیها، یکی از دو کارگردان فیلم، دربارهٔ این واکنشها میگوید: «فکر چنین واکنشهایی را میکردیم چون خودمان هم در زمان فیلمبرداری چنین حسی داشتیم. زمان فیلمبرداری خیلی وقتها ما اشک میریختیم. خیلیها در گروه هم همینطور بودند و این گریه کردن تا انتهای فیلمبرداری ادامه داشت. بهخاطر اینکه میدیدیم داریم یک چیزی را میسازیم را که آرزویش را داشتیم که بسازیم. یعنی اصلاً فکر نمیکردیم که زنده بمانیم و بتوانیم یک چنین فیلمی بسازیم؛ فیلمی که واقعیت زندگی خودمان و اطرافیانمان است.»
مریم مقدم، دیگر کارگردان فیلم، هم با بیان اینکه ایدهٔ ساخت این فیلم به شکل فعلی و بدون رعایت سانسورهای مرسوم از سه سال پیش و قبل از اعتراضات «زن زندگی آزادی» و پس از مشکلاتی که بر سر تولید و نمایش فیلم «قصیدهٔ گاو سفید» پیش آمد به ذهنشان رسیده بود، چنین میگوید:
«سه سال پیش که مینوشتیم، قصدمان این بود که واقعیتها را بگوییم و خودمان را سانسور نکنیم. دلیلش هم این بود که در زمان ساخت “قصیده گاو سفید” خیلی اذیت شدیم از اینکه مجبور شدیم خودمان را سانسور کنیم. احساس میکردیم روایتمان کامل نیست. آنجا تصمیم گرفتیم داستان بعدیمان را هرچه که باشد یک تصویر واقعی کامل نشان بدهیم. وقتی مینوشتیم، به همهٔ اینها فکر میکردیم. مشکلات زنان و نداشتن آزادی و بهرهبرداری از حقوقشان در ایران چیز جدیدی نبود و همه سالها تحت فشار بودند. چیزی نبود که ناگهان پارسال سر باز کند. همیشه این زخم بود. ما دوست داشتیم این خطقرمزها را کنار بگذاریم و حرف راست بزنیم.»
بهتاش صناعیها دربارهٔ رعایت نکردن سانسور حجاب اجباری به رادیوفردا میگوید: «جامعهٔ ما از چند سال پیش به سمت مسیری که الان در آن هست، حرکت کرده بود. بحث حجاب در جامعهٔ ما موضوع جدی بود. طیف زیادی از زنان جامعه حتی قبل از شروع جنبش مهسا به حجاب اجباری اعتراض داشتند و در مواردی حجاب سر نمیکردند. هر هنرمندی میتواند حس کند جامعهاش به چه سمتی میرود و باید جامعه خودش را در آثارش ترسیم کند. ما آن زمان حس میکردیم که جامعه در این مسیر به سمتی خواهد رفت که موضوع حجاب به یک موضوع اصلی برای زنان تبدیل خواهد شد. حدس نمیزدیم به این تلخی رخ بدهد. به همین دلیل فکر میکردیم امکان ساخت چنین فیلمی وجود خواهد داشت. ما یا نباید سراغ چنین داستانی میرفتیم یا به همین شکلی که حالا میبینید، باید آن را میساختیم.»
بهتاش صناعیها در پاسخ به این سؤال که چطور برای ساخت چنین فیلمی از مسئولان وزارت ارشاد جمهوری اسلامی پروانه ساخت دریافت کردند، میگوید که فیلمبرداری را با دریافت یک پروانه ساخت فیلم کوتاه به نام «زندگی موازی» آغاز کردند:
«داشتن پروانه ساخت برای فیلمبرداری صحنههای خارجی و خیابان بسیار مهم است. بدون پروانه ساخت اصلاً امکان ساخت فیلمی که صحنههایی در خیابان دارد، نیست چون بلافاصله در خیابان با شما برخورد میکنند. ما درخواست پروانه ساخت فیلم بلند با فیلمنامهای متفاوت داده بودیم اما همان هم صادر نمیشد. ما پیشتولید را شروع کردیم و وقتی دیدیم پروانه ساخت صادر نمیشود، یک پروانه ساخت فیلم کوتاه گرفتیم با یک فیلمنامه دیگری به اسم شخص دیگری. در همین عکسی هم که از ما منتشر شده، روی کلاکت نام این فیلم نوشته شده. بعد از دو ماه، در روزهایی که داشتیم فیلمبرداری را تمام میکردیم، پروانه ساخت بلند صادر شد. فیلمبرداری بسیار پراضطرابی داشتیم. دو سه هفته قبل از کشته شدن مهسا امینی فیلمبرداری را شروع کردیم و روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم.»
در فیلم «کیک محبوب من» سکانسی از برخورد شخصیت اصلی فیلم با مأموران گشت ارشاد دیده میشود که این شخصیت تلاش میکند مانع از بازداشت دختر جوانی بشود. مریم مقدم دربارهٔ وجود این سکانس در فیلم که بسیار به تحولات ماههای گذشته مرتبط است، چنین میگوید:
«سکانس گشت ارشاد از ابتدا قبل از وقوع این اتفاقات بود و ما بعد از اعتراضها آن را به فیلمنامه اضافه نکردیم. موضوع گشت ارشاد در اولین فیلممان “احتمال باران اسیدی” هم بود. موضوعی است که مرا از کودکی آنقدر آزار داده که ۱۰ تا فیلم هم بسازم، باز آن را میآورم. موضوعی است که زنان را از اولیهترین حقوقشان که آزادی پوشش است، محروم میکند. معضل هر روزهٔ زنان ایران بود و وقتی زندگی یک زن را مینویسی، این هم جزئی از آن است. من دوازدهم سالم بود اولین بار که یکی از این موتوریهای آن زمان یک سطل رنگ روی سرم ریختند و من که با خواهرم بودم، شوکه شدم. اول فکر کردیم اسید رویم ریختهاند. آن لحظه همیشه با من است.»
کارگردانان فیلم «کیک محبوب من» با ستایش از تصمیم لیلی فرهادپور و اسماعیل محرابی در پذیرش پیشنهاد بازی در این فیلم آن را «شجاعانه» توصیف میکنند و میگویند که این دو بازیگر گزینههای اولیه و اصلی آنها برای بازی در فیلم بودهاند.
شخصیتهای فیلم «کیک محبوب من» در برخی فصول فیلم به روزهای جوانی خود اشاره میکنند و نوعی حسرت گذشته را میخورند. مریم مقدم دربارهٔ چنین نگاهی در فیلم که میتواند مفهومی سیاسی و اجتماعی داشته باشد، چنین میگوید:
«زن ۷۰ سالهٔ فیلم ما ۴۵ سال نرسیدن و محرومیت را طی کرده و همزمان باری از خاطرات گذشته را دارد که برای خیلی از جوانهای ما جذاب است. این افسوس گذشته و چیزهایی که داشتیم و حالا دیگر نداریم، حالا برای همه مطرح است بهخصوص برای جوانها که نسلهای قدیمی را بهخاطر از دست دادن آن سرزنش میکنند.»
بهتاش صناعیها و مریم مقدم که بهدستور مقامهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ممنوعالخروج شدهاند و به همین دلیل در زمان نمایش فیلم در جشنواره برلین حضور نداشتند، میگویند آرزو میکنند بتوانند روزی فیلمشان را در داخل ایران همراه مردم ایران ببینند. آنها ابراز امیدواری میکنند که فیلمشان بتواند راهی را باز کند تا «فیلمسازهای بیشتری چنین فیلمهایی بسازند.»
بهتاش صناعیها در این باره میگوید «چقدر حیف که در تمام این سالها چه شاهکارهایی میتوانست خلق بشود که متأسفانه ممکن نشد، بهخصوص از سوی استادان سینمای ایران، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی یا عباس کیارستمی.»
مریم مقدم هم میگوید: «میدانم دیگر راه برگشتی وجود ندارد. وقتی یک روزنهای باز بشود، دیگر امکان بسته شدن آن نیست. الان برای کارگردانها که دوباره بخواهند آن دروغ تکراری را ادامه بدهند، خیلی سخت است.»
مریم مقدم که بازیگری در سینمای ایران را از سالهایی ابتدایی دهه ۷۰ خورشیدی با بازی در فیلمهایی چون «سینما سینماست» و «چریکه هورام» آغاز کرده و در تمام فیلمهای کارنامهاش باحجاب دیده شده است، دربارهٔ نگاهش به آن فیلمها و تصویرش در آنها چنین میگوید:
«من بازیگر بودم و سعی میکردم در میان پیشنهادهایی که میشود، درستترین انتخاب را با توجه به عقایدم داشته باشد. آن تصاویر تصویر مطلوب من نبود. به هرصورت یک سری محصولات داشتیم در طول ۴۵ سال گذشته که در بخشی از آنها کارگردانها تلاش میکردند به واقعیت نزدیک بشوند. بخشی هم این بود که خط قرمزهای ما همه سیاسی نبودند؛ بخشی هم از نگاه جامعه به زن ناشی میشد که در آن بسیاری از حقوق انسانی نادیده گرفته میشد. اما من الان میتوانم تأثیرگذار باشم شاید بهخاطر تجربههایی که کردم و جایی که الان ایستادهام. گذشته را کنار بگذاریم و سعی کنیم به پیش برویم. امیدوارم این فیلم قدمی در راه مبارزهٔ زنان ایرانی باشد.»
بهتاش صناعیها و مریم مقدم با ابراز بیاطلاعی از سرنوشت احتمالی در انتظارشان پس از ساخت فیلم «کیک محبوب من» تأکید میکنند که تصمیم دارند در ایران بمانند.
بهتاش صناعیها در این باره میگوید: «هر روز که از خواب بیدار میشویم، دربارهٔ آیندهمان فکر میکنیم؛ اینکه با ما چه خواهند کرد. نگران این هستیم. نمیدانیم آیا دوباره میتوانیم در ایران فیلم بسازیم یا نه. خیلی به ما پیشنهاد میدهند که بیایید در خارج از ایران فیلم بسازید، اما عشق ما فیلم ساختن در داخل ایران است. ما فکر میکنیم باید بمانیم اینجا و قصهٔ مردم خودمان را بسازیم. امیدواریم جامعه به آن سمتی برود که این نوع فیلمها مقبول بیفتد و اینگونه فیلمها بیشتر ساخته شود و آن زمان شاید به ما هم اجازه بدهند که دوباره فیلم بسازیم. نمی دانیم برایمان چه پیش میآید.»
مریم مقدم هم در ادامه صحبتهای بهتاش صناعیها میگوید: «امیدواریم بخشی از تغییری باشیم که حتی بقیهٔ همکارانمان هم از خارج از کشور برگردند و اینجا فیلم بسازند؛ نه فقط همکارانمان بلکه همهٔ آنها که از این مملکت رفتند، بیایند و اینجا کار کنند.»
کاملِ صحبتهای سازندگان فیلم «کیک محبوب من» ازجمله جزئیاتی از چگونگی ساخت این فیلم را در پادکست «صحنه» بشنوید.