در طول تاریخ پیوسته آزاده گانی بوده اند که در برابر تجاوز به آزادی انسان گردن بکشند؛ وجدانهای شریف و جانهایی که به هر تجاوزی به وجدان انسانی – با اراده استوار “نه” بگویند …
این، بخشی از پیش گفتار کتاب مهم و خواندنی “وجدان بیدار” است که سرگذشت آزاده ایست که در سده شانزدهم میلادی در برابر استبداد، ستم و سلطه حاکم بر مردم، ایستادگی و آگاهی بخشی می کند.
وجدان بیدار” شرح خطرخیزی «سباستین کاستیلو» آرمانخواه در برابر خودکامگی «جان کالون» و کلیسای پروتستان ژنو است.
کاستیلو به پاسداشت آزادی اندیشه برمیخیزد و با وجود تمام خطرها و آزارها در دوران انحصارطلبی مستقر، از ضرورت مدارا میگوید.
مستقل از آنچه به پژوهش ارزشمند «اشتفان تسواگ» نویسنده کتاب مربوط است، توصیه مطالعه این کتاب قابل تأمل است؛ چراکه کتاب به یکی از دورههای سیاه تاریخ جهان میپردازد و عوارض و ویژگیهای استبداد را بگونهای مستند پیش چشم خواننده میگشاید.
ضمنا همزمان با ۱۴ اسفند پنجاهمین و هفتمین سالگرد وفات بزرگمرد تاریخ معاصر ایران زمین، خوانندگان را به مطالعه “گزارش یک آدمربایی” نوشته «گابریل گارسیا مارکز»همچنین دفاعیات دکتر محمد مصدق در دادگاه نظامی پس از کودتای ۲۸ مرداد و نیز نامههای ایشان از درون تبعیدگاه احمدآباد، توصیه مینماییم و بمناسبت گذ ری بر نوشته های این دو کتا ب خواندنی داریم:
گروگانها در کتاب «مارکز» روزهایی سخت و کسالت بار و آمیخته با انتظار آزاردهنده و محدودیتهای گوناگون و تشویش میگذرانند. آنان درگیر این پرسشاند که «دوران اسارت کی بپایان میرسد؟» وضعی که بگونهای دیگر، گریبان دکتر مصدق را در تبعید گاه احمدآباد تا هنگام مرگ گرفته بود.
مصدق در یکی از نامههایش از درون بازداشتگاه خانگی در پاییز ۱۳۳۹ مینویسد:
تنهایی بسیار بد میگذرد، وضعیتم سخت است و با کسی غیر از فرزندانم ارتباط ندارم … آنها هم هر ۱۵ روز یکمرتبه سری به من میزنند و میروند……
نخست وزیر برکنارشده در بهار ۱۳۴۱ در نامهای تاکید میکند که «هر قدر از سختی زندگی خود عرض کنم کم گفتهام، در نامهای دیگر در تابستان ۱۳۴۴ این چهره ماندگار ملی مینویسد: «حدود ۱۰ سال است که از این قلعه نتوانسته ا م خارج شوم، در یک اتاق زندگی میکنم و گاه میشود که در روز چند کلمه هم صحبت نمیکنم …
این است وضع زندگی اشخاصی که عقیدهای دارند و تسلیم هوا و هوس دیگران نمیشوند.
کتاب مورد اشاره تشریح گر درد و رنج تحمیل شده به اهل سیاست و اندیشه بوده، همزمان مقاومت در برابر خشونت غیرقانونی، استبداد و خودکامگی را بشکلی عینی بتصویر میکشد .
چنانکه در بخشی از کتاب مارکز (گزارش یک آدمربایی) تاکید شده:
«شادی عشق برای این ساخته نشده که با لالاییاش به خواب روی، بلکه برای اینست که باز هم بمبارزه ادامه دهی»
در خاطرات مصدق و جریان محاکمه وی در دادگاه نظامی نخستوزیر برکنار شده با کودتا تاکید میکند:
اگر شاه بتواند هر وقت میخواهد اعلان جنگ دهد یا صلح کند، پس مردم و مجلس چه کاره اند؟
مقاومت مصدق در برابر کودتای ۲۸ مرداد و شجاعت و آزادگی «کاستیلو – در برابر کالون خودکامه» موقعیت مصدق کبیر و سرکوب مسلط راعریان میکند…….بطوریکه در دادگاه نظامی تصریح میکند: «آنجایی که حقی در کار باشد از همهچیزم میگذرم؛ هیچچیزمهمی ندارم، مگر وطنم»وفردای ۲۸ مرداد اعلام کرد: «ما همه به پیشواز زندان میرویم»
رهبر بزرگ ملت ایران معترض به کودتا و بیاعتنا به ارزیابی دستگاههای تبلیغاتی حکومت، در برابر چاقو بدستان حرفه ا ی مزدور، فراتر از توان جسمی و فیزیکی برای رأس هرم نظام سیاسی و در بار فعال بود و در برابر بروز و ظهور میدانی ایده های شادروان مصدق، کانون مرکزی قدرت هراسناک از فقدان پشتوانه دموکراتیک، چارهای جز بازداشت، محاکمه و تبعید رهبرندید.
در یکی از کتابها ی مورد توصیه جهت مطالعه جوانان وطنمان آمده است: هرچند تاریخ گاهشمار خونسرد پیروزیهاست و بیگانه با ارزش گذاریهای اخلاقی، … اما هر کوششی که از سر ایمان ناب انجام میشود و هر نیرویی که از اخلاق آدمی مایه میگیرد، درعالم به هیچوجه هدر نمیرود و نابود نشده ….شکست آنانیکه آرمانشان بیشتر از زمانه و فراتر از آن میرود، تصوری بی اساس شمرده میشود.
یاد و خاطره این انسان وارسته، پاک و منزه، و پیشوای سلیم النفس ملت ایران را در پنجاه وهفمین سالگرد در گذ شتش که در تبعید در احمدآّباد درسن ۸۵ سالگی اتفاق افتاد گرامی میداریم و به روان پاک، میهن دوستی، آزادمنش، با شهامت، و پیرو راستین پندار، گفتار و کردارنیک و بزرگمرد بنیان گذار جنبش غیر متعهدها و رهبر آزادی خواهان جهان، درود میفرستیم .
و برای آشنائی بیشتر نسل کنجکاو جوانان ملیونی وطنمان:
زمانیکه « کانال سوئز» را رهبر مصر« ملى» اعلام میدارد سه کشور انگلیس، فرانسه و اسرائیل در سال ۱۹۵۶ به آن کشور حمله نظامى مىکنند که با مقاومت شدید ملت و ساکنان «پورت سعید» مواجه ونهایتا به شکست مصر می انجامد و متعاقب ان با میانجی گرى آمریکا وسازمان ملل کنفرانس صلح در یالتا برگزارمىشود.
« آنتونی ایدین » در حاشیه این کنفرانس خطاب به ناصر میگوید:
سروان میدانى که انگلستان شیر است با دم شیر بازی مکن!
«عبدالناصر» رهبر فقید مصر در جواب «أیدن» که در اولین صفحه کتاب وى بنام «بریدن دم شیر» چاپ شده میگوید:
کدام شیر؟! با ملى کردن کانال سوئز، من دم این شیر ( انگلیس) را بریدم … اما استاد بزرگ من« دکتر محمد مصدق» با ملٌى کردن نفت ایران چند سال قبل این شیر را کشته بود .
براى تجلیل از کار رهبر ملى کردن نفت ایران یکى از بزرگترین خیابانهاى قاهره بنام وطن دوستی پرآوازه نامگذارى شد و هنوز حتی در سیستم امنیتی جدید حاکم بر این دیار – نام «مصدق» زینت بخش زیباترین خیابان قاهره میباشد.
در حالیکه تابلو «خیابان نفت» که بنام پیشوای راستین ایرانیان با همه اما و اگرها و نه چندان درخور او، نامیده شده – بدست ذوبیان ولایت چندین بار تا کنون مخدوش شده است …
- «جواهر لعل نهرو» که پس از «مهاتما گاندی» محبوبترین و نامدارترین رهبر ضد استعماری هند شمرده میشود نیز، از پیروان مکتب «عدم تعهد» دکتر مصدق بود.
نهرو کراراً خدمات دکتر را به کشورهای غیرمتعهد میستود و او را کراراً پیشگام مبارزه برای غرور ملّی و آزادی و شرافت نامید …
هنگامی که نهرو مهمان دولت وقت تهران بود نامه ای از طرف «نهضت ملّی » راجع به فشار و اختناق عمومی، حبس دکتر مصدق و قتل دکتر فاطمی تسلیم او شد تا این موضوع را با شاه در میان بگذارد …
شاه در جواب میگوید: این افراد برعلیه حکومت قیام کردند، خود شما هم به همین جرم به زندان رفتید! نهرو پاسخ میدهد: زندانبان من انگلیسیها بودند ولی مردم هند، زندان من و گاندی را گلباران کردند، اما زندانبان نخست وزیر ملّی کننده نفت، شما هستید!!
- زنده یاد داریوش فروهر در سال ۱۳۵۷ در بزرگداشت زاد روز مصدق میگوید:
به اعتقاد من برخی از انسانها در تاریخ منزلتی خاص پیدا میکنند و زاد روزشان به عنوان بزرگترین یادآور زندگی، برای نسلهای بعد احترام آمیز و جاودانه میشود.
گروه اندکی از این انسانهای تاریخ ساز، گویی در زندگی و فراگرد اجتماعی آن، چندین بار تولد یافته اند، راه و روش آنان با نبودشان فراموش شدنی نیست، یعنی چندین حرکت و دگرگونی در روزگار خود پدید آورده اند که بزرگی، اثربخشی و چشمگیری آن غیرقابل انکار …
- رهبر پاک پندار و معتقد به توانمندی ایرانیان مبری از هرگونه آلودگی و فساد که با همه مرارتها در سالهای پایانی عمر با افتخار و بدور از هر گونه آلایش زیست میگوید:
« به من گناهان زیادی نسبت داده اند اما یک گناه بیشتر ندارم و آن اینستکه: تسلیم بیگانگان نشده، دست آنها را از منابع طبیعی ایران کوتاه کرده و در تمام مدت زمامداری و سیاست خود این هدف را داشتم که: ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود»
این رادمرد آزادمنش وطن خواه، مبارز و بنیان گذار« جنبش کشورهای غیر متعهد» در ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۲۶۱ در« گذر وزیر خیابان شاپور» تهران به دنیا آمد و در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵در سن ۸۴ سالگی (۵۷ سال قبل) با شهرتی عالمگیر، عزت نفس کامل، پاک دستی و نیک پنداری، در اوج مقاومت و سرافرازی و در غربت احمدآباد، حیات دنیوی را بپایان برد …
اما نگاهی گذرا به وضعیت امروز میهنمان که در آنزمان الگوی ازادی خواهان گیتی بود:
**دلسوزان ملک و ملت میگویند: ایران دارد می میرد! یک گروه غارت میکنند ودسته ای دیگر باجهل به نابودی سرعت میدهند! …
**کشوری با منابع کم نظیر و موقعیت یگانه به سرنوشتی گرفتار آمده که کارشناسان ونخبگان دل شکسته از تدوین برنامه راهبرد و ترسیم راه پرده از نارسایی ها برمی دارند! …
** با جهل وقدرت استبداد! نفس ایران باشکوه ازاین همه ناکار آمدی، نارسایی و نابسامانی بند آمده! همه راه های اصلاح را بسته اند و توان ملی را درهم شکسته اند! چگونه باید در گوش های سنگین حاکمیت فرو کرد که سرانجام این راه نابودی است!؟
🔸در گزارش سالانه «دربارۀ وضعیت دموکراسی در سال گذشته میلادی » حکومت مغرض ایران در ردۀ ۱۵۳ جهان و پایین تر از کشورهایی چون: اریتره، بلاروس و ازبکستان قرار دارد …
🔸این گزارش که بخش «پژوهشی گروه اکونومیست » تهیه کرده، میگوید: تنها ۱۲ کشور در شاخص دموکراسی وضعیت بدتری نسبت به ایران گرفتار جهل، فساد و ظلم « حاصل عملکرد رژیم بطول ۴ دهه » دارند که میتوان به: یمن، لیبی، سودان، گینه استوایی، کره شمالی و افغانستان اشاره کرد …
🔸همچنین در شاخصهای پنج گانۀ دموکراسی که بکشورها از صفر تا ۱۰ امتیاز داده شده، حکومت ایران در شاخص «فرآیند انتخابات و کثرت گرایی – سناریوی پر آب و چشم روزهای گذشته » صفر گرفته است .. (۱۲ اسپند ۱۴۰۲ / ضیاءمصباح )