“هیچ ملتی در سایه استبداد به جائی نخواهد رسید”
دکتر مصدق
دربیست و نهم اردیبهشت ماه یکهزار و دویست و شصت و یک خورشیدی، زنده یادان میرزا هدایت الله خان و بانو نجم السلطنه صاحب فرزند پسری شدند که نامش را محمد نهادند. محمد در نوجوانی به صف مشروطه خواهان پیوست تا جائیکه از سوی مردم به نمایندگی دوره نخست مجلس شورای ملی انتخاب گردید ولی بعلت پائین بودن سن از حد نصاب برای نماینده شدن، راهی مجلس نگردید. در زمان استبداد صغیر، برای ادامه تحصیل عازم اروپا شد و موفق به اخذ دکترای حقوق از دانشگاه نوشاتل کشور سوئیس گردید.
پس از بازگشت به ایران به کار دولتی پرداخت. در کابینه روانشاد مشیرالدوله بسمت وزیر دادگستری برگزیده شد سپس به سمت استاندار فارس منصوب و تا زمان کودتای سوم اسفند در این سمت باقی ماند. پس از سقوط کابینه سید ضیاء به وزارت دارائی برگزیده شد و در سال یکهزار و سیصد و دو خورشیدی استاندار آذربایجان گردید ولی بعلت اختلاف با سردار سپه از مقام خود استعفاء داد و در کابینه بعدی مشیرالدوله عهده دار سمت وزارت امورخارجه شد.
در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی از سوی مردم تهران انتخاب و راهی مجلس گردید. در این زمان باتفاق تنی چند از نمایندگان مجلس با خلع احمد شاه ازمقام پادشاهی و انتخاب رضاخان سردارسپه بجای وی مخا لفت نمود و آن نطق تاریخی را در مخالفت با سلطنت رضا خان ایراد نمود پس از این تاریخ تا سال یکهزار و سیصد و نوزده خورشیدی خانه نشین شد، در تیرماه این سال از سوی ماموران شهربانی در خانه اش بازداشت و به دستور سرپاس مختاری به بیرجند تبعید و درآبان ماه همان سال از تبعید آزاد و در ده احمدآباد زیر نظر مأموران شهربانی قرار گرفت.
پس ازسوم شهریوریکهزار و سیصد و بیست خورشیدی و وزیدن اندک نسیم آزادی، دکتر مصدق از سوی مردم تهران بعنوان نماینده اول تهران انتخاب و راهی مجلس شورای ملی گردید. در این زمان دکتر مصدق با واگذاری نفت شمال به دولت اتحاد جماهیر شوروی به مخالفت برخاست و لایحه غیرقانونی بودن عقد هرگونه قراردادی با کشورهای بیگانه را بدون موافقت مجلس شورای ملی، به تصویب رساند.
در آبان ماه یکهزار و سیصد و بیست و هشت خورشیدی نوزده نفر از معترضین دخا لت دولت در امر انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی در خانه دکتر مصدق تجمع نمودند، پس از بررسی اوضاع آن روز کشور جهت دفاع از قانون اساسی و آزادی های مصرحه در آن و همچنین در راستای استقلال و حفظ تمامیت ارضی ایران ” سازمان جبهه ملی ” به رهبری دکتر مصدق ،
اعلام موجودیت نمود. در انتخابات دوره شانزدهم، دکتر مصدق و تنی از اعضای جبهه ملی ایران
انتخاب شدند و بر اثر کوشش و همت همین افراد تحت رهبری خردمندانه دکتر مصدق قانون ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشوربه تصویب مجلس شورای ملی و سنا رسید.
در دهم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و سی خورشیدی، دکتر مصدق به نخست وزیر ایران برگزیده شد و از این تاریخ ایران به رهبری خردمندانه این پیشوای بزرگ نهضت ملی ایران در مسیر حوادث تاریخ ساز قرار گرفت و مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی ملت ایران موجب بیداری ملت های آسیا و آفریقا گردید. دولت های استعمارگر که منافع نا مشروع خود را در خطر جدی می دیدند بوسیله عوامل داخلی خود هر روزه مشکلات و موانعی بر سر راه مبارزه ملت ایران قرار می دادند ولی رهبری خردمندانه دکتر مصدق و بیداری مردم ایران که برای نخستین بار خود را صاحب و مالک حقیقی کشور می دیدند، توطئه های دشمنان را نقش بر آب می نمود. گروه هائی که در صورت پیروزی کامل ملت ایران در این نبرد سرنوشت ساز، منافع نامشروع خود را در خطر می دیدند بیش از پیش به هم نزدیک تر می شدند که در رأس آنها می توان از : دربار، مالکان و زمین داران بزرگ، روحانیون که در رأس آنها آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و آیت الله بهبهانی و در پشت صحنه “آیت الله العظما بروجردی” قرار داشت و همچنین سازمان فدائیان اسلام، مجمع مجاهدین مسلمان، حزب توده، الوات و چاقوکشان جنوب شهر به سرپرستی شعبان جعفری”بی مخ” و طیب حاج رضائی، گروهی از نمایندگان مجلس، کانون افسران بازنشسته و… نام برد.
حوادثی مانند توطئه های از پیش طرح ریزی شده : فاجعه بیست و سه تیر، ترور نا موفق دکتر حسین فاطمی بدست فدائیان اسلام، آشوب هشت فروردین، توطئه ناموفق نهم اسفند جهت کشتن دکتر مصدق، ربودن و به شهادت رساند تیمسار محمود افشار طوس ریاست شهربانی کل کشور و…
هیچکدام نتوانست نهضت ملی ایران را از مسیر خود خارج کند لذا دول استعمار گرخود وارد کارزار شدند و رهبری را بدست گرفتند. و با طرح و اجرای کودتا بیست و هشت مرداد، مصدق را از کار برکنار و دولت دست نشانده زاهدی را به روی کار آوردند تا به هدف های اهریمنی خود برسند که رسیدند و بدین ترتیب بیست و پنجسال دیکتاتوری وابسته بر کشورمان حاکم گردید که نتیجه آن حکومت مشتی دستاربند تازی نسب گردیده است.
پس از کوتای ننگین بیست و هشت مرداد مصدق دستگیر و در بیدادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم و سپس تا پایان عمر در ده احمدآباد در حصر مأموران ساواک قرار گرفت حتا پس از مرگ هم بدستور شاهنشاه اسلام پناه اجازه داده نشد که جسد آن بزرگمرد تاریخ ایرانزمین از محل تبعید خارج و بنا بر وصیت در کنار آرامگاه جانباختگان قیام سی تیر در ابن بابویه دفن گردد.
زاد روز آزادمرد خاور زمین مصدق بزرگ را به همه ایرانیان آزاده و میهن دوست شادباش می گویم و به امید روزی که به همت و یکپارچگی ملت بزرگوار ایران و پیروی از مکتب مصدق بزرگ : آزادی، دادگری، برابری، مهرورزی در سراسر ایرانزمین بر قرار گردد و پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان که نشان دهنده عظمت دیرینه ما ایرانیان است بر اوج قله دماوند به اهتزاز در آید و همه تیره های ایرانی با هر آئین و مرام و…، با حقوق مساوی در کنار هم با افتخار وسربلندی زندگی نوینی را آغاز نمائیم. آن روز بزرگ به همت یکایک ما ایرانیان آزادیخواه دور نخواهد بود
درود به روان تابناک مصدق بزرگ
درود به روان پاک جانباختگان راه آزادی و سربلندی ایران زمین
درود به زندانیان سیاسی آزادیخواه
مهران ادیب
بیست و نهم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و نود و سه خورشیدی