شورای صنفی فرهنگیان ایران «احکام ضدبشری» علیه فعالان صنفی و زنان را محکوم کرد

جمعه, 10ام فروردین, 1403
اندازه قلم متن

صدای آمریکا

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در بیانیه‌ای در روز جمعه ۱۰ فروردین «احکام ضدبشری» و «ناعادلانه» علیه شماری از فعالان صنفی و فعالان زنان در گیلان را محکوم کرد.

در این بیانیه، احکام صادره از سوی قوه قضائیه علیه این کنشگران «سماجت کودکانه حاکمیت در بهره‌گیری از خشونت محض علیه تمامی نارضایتی‌ها» خوانده شده است.

شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی رشت روز چهارشنبه هشتم فروردین، ۱۱ فعال حقوق زنان و کنشگر سیاسی در استان گیلان را در مجموع به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم کرد.

این افراد، شامل ۱۰ زن و یک مرد، که مرداد ۱۴۰۲ بازداشت‌شده بودند به اتهامات «اجتماع و تبانی»، «تشکیل ‌گروه با هدف برهم زدن امنیت ملی» و «عضویت در گروه» محکومیت‌هایی بین یک تا ۹ سال زندان دریافت کرده‌اند.

پیش از آن هم شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی گیلان در اسفندماه ۹ تن از هیات مدیره و اعضای کانون صنفی معلمان گیلان را به ۱۸ سال و ۹ روز زندان و مجازات های تکمیلی محکوم کرده بود.

در بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران با انتقاد از نگرش حکومت در «مجازات» شهروندان «با هر ابزاری و با هر سنتی» تاکید شده: « فرایند تبدیلِ ترس به خشم، در بین مردم چنان فزونی یافته، که هر آنچه سخت است و استوار دود می کند و به هوا می‌برد.»

این تشکل صنفی خطاب به مقامات جمهوری اسلامی افزوده: « راهی که تاکنون برای رهایی و برابری طی کرده‌ایم، راهی است برگشت‌ناپذیر، ما دیگر آنی نمی‌شویم که خواستِ ناعقلانی فرمانروایی زورمحور شماست.»

این شورا همچنین خاطرنشان کرده که حقوقی همچون «حق زندگی‌خواهی، حق اعتراض» و «حق نافرمانی در برابر استبداد مطلق» موجب باز تولید «ما و فعالیت‌های صنفی و مردم‌گرایانه‌ی ما» می‌شود.

کانون نویسندگان ایران و کانون مدافعان حقوق بشر هم روز پنجشنبه نهم فرروردین، از صدور احکام ۶۰ سال زندان برای ۱۱ مدافع حقوق زنان و کنشگر سیاسی در استان گیلان انتقاد کردند.

همزمان وزارت امور خارجه آمریکا هم این احکام را به شدت محکوم کرد. متیو میلر، سخنگوی این وزارت خانه، محکومیت کنشگران گیلان را «ناعادلانه» و «تلاشی برای ارعاب و خاموش کردن صدای فعالان» دانست.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. کلا در نظام های دیکتاتوری که در ایران بشکل استبداد انگلیسی و روسی عقیدتی اجرا شده است که کلام عقیده از دهان دیکتاتور بیرون می آیدُ کلیت راه و روشها به فاشیسم یا زورگویی داخلی و خارجی ختم می گردد که اقتصاد فقط یکی از آنهاست. فاشیسم اقتصادی باعث اشغال مراکز ثروت و سپس هرز دادن ثروت با توسعه دادن فاشیسم است که به توسعه فقر و تبعیض در داخل و خرابی و ویرانی در خارج مخصوصا در کشورهای همسایه می انجامد که در مورد ایران کنونی و روسیه کنونی کاملا مبرهن است.

    در این وضعیتُ. کلیت شغلهایی مانند فرهنگیان و فعالیت ضدفاشیسم توسعه گرای توریستی مانند قدرت بخشی به زنان با حفاظت از اراده زنانُ جایی برای رشد ندارد و فاشیسم اقتصادی منجربه به تورم کالاهای پایه گشته و آنجه که بنام تولید کالا و خدمات معرفی می گردد تنها به اسبابی برای گرفتن مفتی ارز و وام و بودجه و زمین منتهی می گردد.

    از این رهگذر. ایران در مقابل سایر کشورهایی که در ۴۵ سال پیش مشغول کشاورزی در زمینهای گل آلود با گاو آهن بودند مانند جین و اندونزی و مالزی و … و حتی کشورهایی که کاملا ماسه بودند همگی در حال جاگذاشتن ایران ثروتمند استعمارزده در شاخص های توزیع ثروت و رفاه و آزادی و قدرت خرید و زیبایی شهری و هوای سالم و فکر آسوده بدور از جنگ و اعدام و صورت زشت و رفتار وقیح فاشیسم عقیدتی هستند و اربابان استعمارگر با هسته ای مازوت سوز و موشکهای کره شمالی در حال تبدیل ایران به کره شمالی در ردگم کنی اسلام بنیادگرا هستند. امری که البته بدلیل ثروت ذاتی ایران به دودستگی شدید مردم ایران از نقطه نظر تورمسواران ثروتمند و تورم له شدگان منتهی شده است.