عصر ایران – حرف های کاظم رجبی صدیقی در خطبه های نماز جمعه تهران درباره باغ بیت المال که به نام خود و پسرانش زده بود، بسیار رقت انگیز و ملال آور بود ؛ او مانند قبل مدعی شد که فقط یک غفلت اتفاق افتاده و ادعا کرد که منتقدانش نه او که مردم را می زنند!
در طول این چند هفته که فاش شد صدیقی، باغ ۱۰۰۰ میلیارد تومانی حوزه علمیه تحت تولیت خود را به نام موسسه خود و پسرانش زده، سوالات بسیاری در افکار عمومی شکل گرفت که بی پاسخ ماندند و صدیقی کوشید با کلی گویی و مظلوم نمایی، نقش خود را از “متهم” به “قربانی” تغییر دهد: او گفت گه فرد دیگری امضایش را جعل و او را سهامدار موسسه کرده است و این “غفلت” باعث مسائل بعدی شده است! در واقع، کلیدواژه او در تمام این ماجرا، همین کلمه “غفلت” بوده است.
صدیقی، سال های سال، قاضی عالیرتبه ای بوده و حتی مدت های مدیدی، ریاست دادگاه انتطامی قضات را بر عهده داشته و به اتهامات قاضی ها رسیدگی می کرده است. بنابراین، بهتر از همه می داند که “غفلت کردم” در هیچ محکمه ای، دفاع محسوب نمی شود.
انتقال غیرقانونی و غیر مشروع باغ ۱۰۰۰ میلیارد تومانی ازگل به صدیقی و پسران، پرونده ای است که با توجه به مستندات منتشره و حرف هایی که خود صدیقی زده و دو بیانیه حوزه علمیه امام خمینی، دارای پیچیدگی خاصی نیست. حتی با پذیرش روایت خود صدیقی و حوزه علمیه اش، او “انتقال مال غیر” انجام داده و این، اتهامی نیست که با گفتن “غفلت کردم” و “عذرخواهی می کنم“، بشود پرونده اش را بست که اگر این گونه شود، همه متهمان می توانند با همین دو عبارت از مجازات برهند.
صدیقی ماجرا را این گونه تعریف می کند: فردی که به خاطر خدماتش، مورد اعتمادم بود، مامور تشکیل موسسه ای برای حوزه شد ولی امضای مرا جعل کرد و موسسه به جای این که به اسم حوزه ثبت شود به اسم من و پسرانم و خودش ثبت شد. من هم که فکر می کردم موسسه مال حوزه است، رفتم دفتر اسناد رسمی و سند باغ را به اسم موسسه زدم.
صدیقی از این ماجرا، تحت عنوان غفلت یاد می کند و می گوید نمی دانستم موسسه ای که باغ را به اسمش زده ام، مال من و پسرانم هست.
او اما به پرسش اصلی که می رسد، نه غفلت، که تغافل می کند و با حرف هایی مانند ای مردم دارند شما را می زنند، اعتقادات مردم را هدف قرار داده اند، این هجمه ها در بصیرت مردم تاثیر ندارد و … از کنار آن می گذرد و در واقع فرار می کند!
سوال اصلی این است:
آقای صدیقی!
طبق اطلاعیه حوزه علمیه امام خمینی که تحت تولیت شخص شخیص شما قرار دارد، در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۲ متوجه شده اید که فردی امضای شما را جعل کرده و شما، پسران تان، خودش و مدیر حوزه را سهامدار موسسه کرده است. در اطلاعیه آمده است که در همان تاریخ، همه این افراد از شرکت خارج شدند و موسسه به حوزه برگشت.
خبرگزاری فارس هم از قول شما نوشته که نام این فرد، جواد عزیزی بوده است.
پس تا این جای کار، تقصیر را متوجه جواد عزیزی کرده اید که امضایتان را جعل کرده است.
اما قسمت جالب ماجرا این است که ۱۵ روز بعد، یعنی در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۲ با همین کسی که می گویید می دانستید جاعل بوده و می گویید او را از موسسه بیرون کرده اید، به دفترخانه رفتید و شما به عنوان فروشنده و جاعل و پسرتان به عنوان خریدار، سند انتقال باغ را امضا کردید.
پس بر خلاف “غفلت غفلت گفتن هایتان“، آنچه از تمام مدارک و شواهد و قرائن برداشت می شود، ناظر بر این است که غفلتی در کار نبوده است و شما با علم کامل به این که موسسه مال خودتان و دو پسرتان هست، باغ حوزه را به آن منتقل کرده اید! کجای این کار غفلت است؟!
اگر یاشار سلطانی، پرونده باغ را رو نمی کرد، آیا جز این بود که همین الان شما و دو پسرتان مالک ۷۵ درصد باغ هزار میلیاردی بودید و ۲۵ درصد هم مال همان جاعل و مدیر مدرسه تان بود؟!
آقای کاظم رجبی صدیقی!
شما با علم به این که خود و پسران تان سهامداران اصلی موسسه هستید، به دفترخانه رفته اید و باغ بی زبان بیت المال را به نام خود و آقازاده ها کرده اید و صدایش را هم درنیاوردید و حالا که پرده بر افتاده، می گویید غفلتی بیش نبوده است؟!
فکر می کنید مردم شعور و قدرت استنباط ندارند و موظف هستند هر چه را گفتید بپذیرند؟
مردم از ماجرای باغ بسیار آزرده و خشمگین شدند ولی آزار دهنده تر از انتقال غیر قانونی باغ بیت المال، این مانورهای البته ناشیانه شماست که با نادیده گرفتن فهم مردم، روی اعصاب شان است.
نمی دانیم دادگاهی خواهید شد یا به جای حضور در جایگاه متهمان، همچنان خطبه های نماز جمعه خواهید خواند یا نه ولی هر کدام که شد، فقط این سوال را پاسخ دهید: “اگر قصد سوئی نداشتید، چرا با علم به این که موسسه مال شخصی شما و پسران تان است(مستند به بیانیه حوزه خودتان)، به همراه کسی که مدعی هستید امضایتان را جعل کرده و ۱۵ روز قبل خبردار شده بودید، به محضر رفتید و باغ را به نام خودتان و پسران تان و آن جاعل ادعایی و مدیر مدرسه تان زدید؟”
هر حرفی به جز پاسخ به این سوال کلیدی، ادامه مانور رقت انگیز و ملال آور “فرار و مظلوم نمایی” با اسم رمز “غفلت” است.