سایت ملیون ایران – اعدام ناگهانی و غیر مترقبه مهآفرید امیرخسروی که حتی یکروز قبل در ملاقات با زنش بسیار خوشبین است که بعد از واگذار کردن ثروت خود جانش را نحات بدهد، آدم را یاد فیلمهای مافیائی هالیوودی می اندازد. بارها در این نوع فیلمها دیده ایم که چگونه سران باند مافیائی برای اینکه عضو دستگیر شده اشان علیه آنها شهادت ندهد و اسم مقصرین اصلی را لو ندهد، وی را قبل از جلسه دادگاه به قتل میرسانند. در مورد مهآفرید امیرخسروی اشاره به سران مافیائی بسیار خطرناک شده بود. سایت کلمه در این مورد به شواهدی اشاره میکند که میتوانند در «عجله» برای اعدام او تعیین کننده بوده باشند.
کلمه مینویسد:
«…او بالاخره امروز صبح اعدام شد و بسیاری از ناگفتهها را با خود به دیار باقی برد. اما جدا از نامهای که به رهبری نوشت و ظاهرا همان نامه هم طناب دار را به گردنش انداخت، حرفهایی را هم در یکی از آخرین جلسات دادگاه اختلاس بزرگ مطرح کرد که احتمالا نباید میگفت. تنها گزارش نسبتا کامل از سخنان خسروی در دوازدهمین جلسه دادگاه، در خبرگزاری مهر باقی مانده است. نمونه هایی از این سخنان را در زیر می خوانید:
– آقای م. ر با من جلسهای گذاشت که در مقابل تحریمها کمک کنم اما چرا حالا شهامت این موضوع را ندارد که این مسئله را بیان کند. چرا معاون وزیر باید با وجود اسنادی که بر علیهاش وجود دارد در مقابل دستگیری مصون باشد.
– بانک آریا برای مقابله با تحریمها ایجاد شد. همه مسئولان در جریان هستند اما از ترس چنین موضوعی را نمیگویند. من هشدار می دهم تا جلسه بعدی آقایانی که به من گفتند در جهت منافع کشور وارد این کار شوم یا خودشان اعتراف کنند یا همه را با سند به دادگاه می گویم.
– چرا وزارت اطلاعات افرادی را برای پستهای مهم کشور تایید میکند که مانند خاوری دو ملیتی هستند. آقای خاوری واضح به من گفت برای آنکه سقف اعتباراتش را بالا ببرم به من پول بده. خاوری را چه کسی فراری داد؟ به من هشدار میدهند دیدار با آقای م. ر در خانهاش و پارک لویزان اولین هشدار است.
– برادر مدیرعامل سابق بانک صادرات در کار گوشت بود و در یک جلسه رفتار بسیار بدی با من کرد گوشتی که قرار بود به میزان ۱۰۰ هزار تن وارد کشور کنم و با قیمت ۸ هزار تومان به وزارت بازرگانی بفروشم را جلویش را گرفتند.
– ستاد ویژه تحریم از من خواسته بود که به بخش خصوصی ورود پیدا کنم و به دولت کمک کنم. من به رئیس کمیسیون سابق امنیت ملی مجلس از فسادهای مالی با باجهایی که از من خواسته شده بود توضیح دادم اما وی فقط سر تکان داد. من در خصوص باج خواهی به آیت الله شاهرودی نیز توضیح دادم.
– برخی از پولهایی که به مسئولان داده میشد اجباری و برای راه افتادن کارهایشان بود گفت: اگر پول نمیدادیم سهمیه ما کم میشد. ۹ میلیاردی که به آقای خ – الف معاون سابق وزیر صنایع داده شد برای آن بود که سهمیه شمش فولاد مارا کم نکنند. متاسفانه معاونین صنایع آدمهای سالمی نبودند و برای انجام دادن کارهایشان پول طلب میکردند من نیز تحت فشار بودم باید کارها راه میافتاد.
– روز جمعه ۱۴ مرداد ماه سال ۹۰ قرار بازداشت من صادر شد به من گفتند از کشور فرار کن. ولی من ماندم چون از خودم مطمئن بودم. می خواستند ما فرار کنیم بگویند خسروی در رفت.
– آقای “الف” معاون وزیر در امور بانکی و بیمه وزارت اقتصاد از وزیر ۳۰۰ میلیارد برای من معرفی نامه گرفت تا بیاید سهامدار بانک آریا بشود. بعدش آقای “ح” نماینده اهواز آمد دفتر من پیشنهاد داد تا فلان لوله سازی را بخریم. بروید یقه معاون استاندار خوزستان آقای “پ” را بگیرید که دنبال فروش لوله سازی به ما بودند. به ما فشار می آوردند که تیم استقلال اهواز را بخریم. نماینده خرمشهر آقای “م” آمد و گفت بیایید فولاد خرمشهر را بخرید که کلی بدهی داشت. حالا همه ساکت شدند.- من گروه ملی را با رانت نخریدم به خدا آقایان زور کردند تا بخرم. مگر مخم ترکیده بود این شرکت را بخرم.
– یک روز بانک مرکزی نامه ای به بانک ملی می زند که گروه آریا تمام بدهی هایش را تسویه کند. سوال اینجاست چرا این نامه به سایر بانکها زده نشد. دلیلش این بود که رابط وزارت اطلاعات با بانک ملی و نماینده سازمان بازرسی در بانک مرکزی از طریق آقای “س” از من ۱۰ میلیارد تومان پول می خواستند تا مجوز بانک آریا را به من بدهند.
– رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس باید به این سؤال پاسخ دهد که من بارها به او گفته بودم که از من باجخواهی میشود یا خیر من حتی به رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بارها گفته بودم که عدهای از من باج خواهی میکنند.
– من به هر مسئولی در کشور گفتم بابا از من رشوه می خواهند تا کارهایم انجام شود تنها سرشان را تکان دادند.
– کسانی که الان مثل موش پنهان شدهاند باید الان جواب بدهند. یکی از مسئولان با من جلسه امنیتی گذاشت و خودش را مشاور امنیتی موضوع تحریم عنوان کرد و به من گفت: برو خارج از کشور شرکت تأسیس کن. آقای ر شما رابط پیش من نفرستادید.
– خاوری با قباحت تمام به من میگفت برای بالا بردن سطح اعتبار باید به من پول بدهی.
– آقای الف ـ پ نماینده بازرسی در بانک مرکزی چرا از طریق آقای «ح ـ س» درخواست ۱۰ میلیارد تومان پول از من کرده بود.
– آقای «م» رئیس اعتبارات بانک صنعت و معدن جلوی اعتبارات ما را گرفت و دنبال گرفتن پول از ما بود آمدند و وثیقه ما را ۱۰ برابر کردند زیرا به آنها رشوه نداده بودیم.
– من چگونه دفاع کنم وقتی کسانی که یک میلیارد دلار به من معرفینامه دادهاند تا بروم از برزیل گوشت وارد کنم اما به خاطر جنگی که با یکدیگر داشتند و نتوانستند یک میلیارد ریال را هماهنگ کنند امروز من باید جوابگوی آنها باشم.
– یکسری افراد پشت سر نظام سنگر گرفتهاند و به اسم نظام دارند از نظام سوء استفاده میکنند. به اسم نظام پول میگیرند و کار مردم را با یک نامه تغییر میدهند.
– من حتی به وزارت اطلاعات هم دیگر اعتماد ندارم زیرا از کجا معلوم همان کسی که از من بازجویی میکند نرود اطلاعات را در اختیار کس دیگری قرار دهد مگر نبود آقای «الف» که با آقای خاوری نسبت داشت و تمام کارهای او را انجام میداد و رابطه او در وزارت اطلاعات بود.
-آقای “الف” معاون وزیر اقتصاد می دانست ما ۴ ماه دیگر زمین می خوریم و این برای من جای سوال است چون تمامی کارها روی روال بود. هرچند امروز این آقا در حاشیه هستند و در حاشیه هم می مانند و کسی جرات ندارد سراغش برود. (در اینجا قاضی گفت: مطمئن باش سراغ همه می رویم.)
– آقای قاضی در خود قوه قضائیه هم مشکل وجود دارد…
قاضی گفت: بگو اعتراف کن.
خسروی گفت: جلسه بعدی.
قاضی گفت: جلسه بعدی وجود ندارد. در این میان وکیل فریاد زد: بگو مه آفرید، اعتراف کن، ولی مه آفرید سکوت کرد…
بعد آقای ” گ” بلند شد و فریاد زد و گفت تو رو به روح بابات بگو، لامصب بگو.»