مراد ویسی، تحلیلگر ارشد در ایران اینترنشنال
جمهوری اسلامی اعلام آمادگی کرده تا مذاکرات هستهای جدیدی را با اروپا آغاز کند. این در حالی است که سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا، هفته گذشته در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قطعنامهای علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی به تصویب رساندند.
سوال اصلی این است که آیا جمهوری اسلامی واقعا قصد مذاکره دارد یا همچنان از این ابزار برای وقتکشی و نزدیک شدن به ساخت بمب اتمی استفاده میکند؟
اگر این سوال برای ما مطرح است، بهطور قطع برای سه کشور اروپایی نیز این ابهام وجود دارد.
این کشورها بهخوبی میدانند جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در سیاست نمایشی مذاکره و تلاش مخفیانه برای توسعه برنامه هستهای خود دارد و این الگو بارها تکرار شده است.
هر زمان که جمهوری اسلامی قصد پیشبرد برنامه هستهای خود را داشته، مذاکرات را قطع کرده، سطح غنیسازی را افزایش داده و روی مراحل ساخت بمب کار کرده است. سپس، تحت فشارهای خارجی، دورهای از مذاکرات را آغاز کرده تا بخشی از فشارها را کاهش دهد.
این سیاست که محصول تفکر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است، برای قدرتهای غربی شناختهشده و نخنما است. بنابراین در شرایط فعلی بعید است این روش در برابر دولت دونالد ترامپ و اروپای خشمگین کارگر باشد.
اروپا بهشدت از همکاری موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی با روسیه خشمگین است. به این ترتیب وقتی به وضعیت فعلی نگاه میکنیم، میبینیم که اروپا، آمریکا و اسرائیل، هر سه از زوایای مختلف در برابر برنامه هستهای تهران ایستادهاند و قدرت مانور جمهوری اسلامی به طرز قابل توجهی محدود شده است.
اسرائیل، ترامپ و اروپا: سه ضلع فشار علیه جمهوری اسلامی
اسرائیل با روی کار آمدن دوباره ترامپ این دوره را بهترین زمان برای نابودی برنامه هستهای تهران میداند. ترامپ نیز صراحتا اعلام کرده که مصمم است جلوی دستیابی جمهوری اسلامی را به بمب اتمی بگیرد.
از سوی دیگر، اروپا نیز رویکردی حتی سختگیرانهتر از آمریکا در قبال ایران اتخاذ کرده است، چرا که علاوه بر نگرانیهای مشابه آمریکا و اسرائیل درباره سلاح هستهای، از برد فزاینده موشکهای ایران و تهدیدات مکرر مقامات جمهوری اسلامی نگران است.
با توجه به این شرایط، احتمال استفاده جمهوری اسلامی از مذاکرات برای وقتکشی و فریب آمریکا و اروپا بسیار کاهش یافته است. ترامپ خواستار محدودیت جدی برنامه هستهای جمهوری اسلامی، فراتر از برجام است و اروپا نیز علاوه بر موضوع هستهای، برنامه موشکی جمهوری اسلامی را یک تهدید جدی میداند.
دو راهی خامنهای: توافق شبه تسلیم یا تقابل؟
خامنهای اکنون با دو گزینه مواجه است:
۱. تن دادن به توافقی شبیه تسلیم شدن که محدودیتهای شدیدی بر برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی تحمیل میکند.
۲. پذیرش خطر تقابل همزمان با آمریکا، اروپا و اسرائیل.
روش قدیمی جمهوری اسلامی برای ایجاد شکاف میان آمریکا و اروپا نیز دیگر کارآیی ندارد. اروپا و آمریکا دست جمهوری اسلامی را خواندهاند و بهنظر میرسد اروپا بهدلیل جلب حمایت ترامپ در جنگ اوکراین، بیش از گذشته به همکاری با آمریکا در پرونده هستهای ایران متمایل شود.
شکستهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی در سه ماه اخیر
جمهوری اسلامی حالا با شرایط سختتری در سیاست خارجی خود روبهرو است که قدرت مانور آن را در برابر آمریکا و اروپا و اسرائیل کاهش میدهد. سیاست خارجی دولت مسعود پزشکیان و بهطور کلی نظام جمهوری اسلامی در ماههای اخیر چهار شکست بزرگ را تجربه کرده است:
۱. شکست تحرکات منطقهای عباس عراقچی: تلاشهای عراقچی برای جلوگیری از حمله اسرائیل به ایران از طریق رایزنی با ۱۱ کشور منطقه، بینتیجه ماند. اسرائیل نهتنها به ایران حمله کرد بلکه از آسمان کشورهای منطقه مانند اردن، سوریه و عراق استفاده کرد و جمهوری اسلامی نتوانست اقدام موثری انجام دهد.
۲. شکست در شورای حکام: تلاشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای جلوگیری از تصویب قطعنامه پیشنهادی اروپا در شورای حکام ناکام ماند. تنها سه کشور به قطعنامه رای منفی دادند و در نهایت با ۱۹ رای مثبت و ۱۲ رای ممتنع، این قطعنامه علیه جمهوری اسلامی تصویب شد.
۳. ناکامی در حمایت از حماس و حزبالله: جمهوری اسلامی نتوانست گروههای نیابتی خود را از فشار حملات سنگین اسرائیل نجات دهد. شرایط بهگونهای است که حماس و حزبالله یا باید تسلیم شوند یا با ادامه حملات سنگین روبهرو شوند.
۴. شکست در دلبستن به نتایج انتخابات آمریکا: جمهوری اسلامی به پیروزی کامالا هریس امید بسته بود تا سیاست مماشات ادامه یابد اما با بازگشت ترامپ، سیاست فشار حداکثری در پیش گرفته شده است.
چشمانداز آینده
خامنهای اکنون با چالشی بزرگ مواجه است: ادامه سیاست مذاکرات ظاهری و تلاش پنهانی برای دستیابی به بمب اتمی، دیگر امکانپذیر نیست.
در همین حال، دولت پزشکیان در اوج کسری بودجه، بهدلیل فشارهای داخلی و خارجی، مجبور به افزایش بودجه نظامی شده است.
کمبود گاز، خاموشی برق و نگرانی از اعتراضات مردمی نیز بحرانها را برای دولت تشدید کردهاند و سیاست خارجی نظام را در موقعیتی دشوارتر قرار دادهاند.
ایران اینترنشنال