چگونه ممکن است که «بازنشستگان»، به ناگهان در یک کشور خاورمیانهای، به مهمترین کنشگران سیاسی کشورشان تبدیل شوند و یک رهبر قدرتمند و یک حزب غول پیکر را به چالش بکشند؟
این سوال مهمی است که میتواند ما را با یکی دیگر از ابعاد مهم و شایان توجه نظام سیاسی و دموکراسی ترکیه، آشنا کند.
حالا که ۲ هفته از انتخابات شهرداریهای ترکیه سپری شده، گرد و غبار اولیه فرونشسته و میتوان به بیان برخی دیگر از وجوه عجیب درباره این انتخابات مهم پرداخت.
«حزب عدالت و توسعه» (AKP) که از سال ۲۰۰۲ میلادی قدرت را در ترکیه در دست گرفته و همواره از حیث تعداد رای، حزب رده نخست ترکیه بوده، بالاخره امسال و برای نخستین بار، با اختلاف ۲ درصدی، بر رده دوم احزاب ترکیه ایستاد و رده اول به «حزب جمهوری خلق» (CHP) رسید. چه شد که چنین اتفاق عجیبی روی داد؟ در شرایطی که حزب حاکم، برای پیروزی خود، به شکل بیمحابا از همه امکانات دولتی استفاده میکرد و ۱۷ وزیر کابینه اردوغان در کوی و برزن برای نامزد مورد حمایت آک پارتی طلب عنایت ویژه میکردند، چرا باز هم در استانبول و آنکارا و بسیاری از استانهای دیگر، نامزدهای مورد تایید اردوغان شکست خوردند؟
در پاسخ به این سوال، دلایل فراوانی ذکر شده که یکی از مهمترین دلایل، تداوم بحران اقتصادی در ترکیه است. اما نکته اینجاست که همین بحران، در انتخابات اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ هم بر ترکیه سایه افکنده بود، ولی باز هم اردوغان پیروز شد. چرا؟ اگر در پاسخ، تنها به سیاست امنیتیسازی و دوقطبیسازی اشاره کنیم یا حتی به عدم محبوبیت کافی کلیچداراوغلو اکتفا کنیم، باز هم تمام واقعیت را بیان نکردهایم. باید به فاکتور مهمی به نام «بازنشستگان» اشاره کنیم.
ممکن است باورکردنش برای ما ایرانیان، با این نظام انتخاباتی عجیب و غریب و آن ساختار احزاب کارتونی دشوار باشد. اما واقعا در انتخابات آزاد ترکیه، با وجود آن که رقابت سیاسی به شکل عادلانه برگزار نمیشود و حزب حاکم از امکانات و ابزارهای قدرتمندتری برخوردار است، اما در هر حال، رای مردم حرف اول و آخر را میزند و حتی اردوغان با آن همه کبر و اعتماد به نفس چسبیده به سقف، تا لحظات آخر، نگران حرف مردم و رای مردم است.
این بار و در انتخابات شهرداریها، گروهی که بیش از هر گروه اجتماعی دیگری بر نتایج نهایی و سرنوشت حزب حاکم اثر گذاشت، بازنشستگان بودند. آنها در گرماگرم هفتههای باقیمانده به انتخابات، بارها از دولت خواستند تا مستمری ماهانه بازنشستگان را بالا ببرد. اما اردوغان به این درخواست توجهی نکرد. شاید به این دلیل که خیالش از بابت آنها راحت بود و به عنوان یک رهبر پوپولیست مردمی که همواره در ربودن دل پیرمردها و پیرزنها گوی سبقت از دیگر رهبران ربوده، انتظار داشت این بار هم در سراسر ترکیه، بازنشسته جماعت، به حزب عدالت و توسعه رای دهد. ولی این اتفاق نیفتاد و بازنشستهها سه دسته شدند: گروهی از آنان، در صف همراهان وفادار ماندند و به آکپارتی رای دادند. گروه دوم، از سر گلایه و اعتراض، به رقبای حزب اردوغان رای دادند و گروه سوم، قهر کردند و پای صندوق نرفتند.
با خواندن سطور بالا، ممکن است بپرسید: از کجا معلوم که واقعا چنین اتفاقی روی داده است؟ پاسخ چنین است: در نخسین جلسه اردوغان با سران حزب عدالت و توسعه که به منظور ارزیابی دلایل شکست برگزار شد، به وضوح از بازنشستگان نام برده شد و مشاورین اعلام کردند که بخش قابل توجه کسانی که رای ندادهاند، از بازنشستگان هستند. حزب عدالت و توسعه، به معنای واقعی کلمه یک نهاد حزبی سازماندهی شده و منظم است که به طور مداوم، از راه نظرسنجیهای میدانی و تلفنی و استفاده از مشاورین محلات و اصناف؛ نظرات مردم را رصد میکند و از این راه فهمیده که بیاعتنایی به خواستههای بازنشستگان، چه بلایی بر سر دولت آورده است.
ممکن است بپرسید: مگر ترکیه چند نفر بازنشسته دارد که رای آنها تا این اندازه مهم است؟ در پاسخ به این سوال، باید به آمار رسمی وزارت خانواده و تامین اجتماعی ترکیه مراجعه کنیم که میگوید: «ترکیه مجموعا ۱۵ میلیون و ۸۵۱ هزار و ۲۴۴ بازنشسته دارد». یعنی رقمی نزدیک به ۱۶ میلیون رای دهنده که معادل یک چهارم کل جمعیت واجد شرایط رای دادن بود. با این حساب طبیعی است که رای آنان میتواند سرنوشت انتخابات را عوض کند.
زمانی که اردوغان تصمیم گرفت به جای افزایش ۶۵ درصدی مورد تقاضای کانونهای بازنشستگان، مستمری آنان را تنها در حد ۳۷.۵۷ درصد تعیین کند و برای عیدی بازنشستگان نیز، یک رقم بسیار ناچیز را تعیین کرد، فکرش را نمیکرد که چنین تصمیمی تا این اندازه بر وضعیت حزب حاکم تاثیر بگذارد. به قول اسماعیل سایماز از تحلیلگران مشهور ترکیه همه از پیروزی امام اوغلو، یواش و حزب جمهوری خلق حرف میزنند.
اما نخستین برنده انتخابات، بازنشستگان ترکیه بودند. آنان پیام آشکاری برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه فرستادند و نشان دادند که یک کنشگر بسیار مهم و شایان توجه هستند. همچنین احمد خاقان سردبیر حریت نیز انتخابات را یک باد بیدارگر و تحول ساز دانسته و نقش بازنشستههای ترکیه را بیش از همه کنشگران سیاسی اجتماعی ما، مهم میداند.
اگر چه در ترکیه هم، بازنشستگان اوضاع و احوال معیشتی بدی دارند اما در آن نظام سیاسی، صدای آنها شنیده شد و توانستند کنشگری کنند. اگر در ایران نیز، نظام سیاسی و اجرایی و حکمرانی کشور، بر اساس یک سیاق انتخاباتی آزاد، حرفهای و پیشرفته اداره شود و «رای مردم» با اما و اگرهای نظارتی و ردّ و تایید و احراز و عدم احرازهای شگرف، اهمیت حیاتی خود را از دست ندهد، قطعا بازنشستگان و دیگر گروهها و اصناف؛ حرفهای فراوانی برای گفتن خواهند داشت.
در شرایطی که در ایران، اغلب بازنشستگان ما به خاطر شرایط معیشتی سخت و دشوار، همچنان در حال کار و فعالیت هستند و از طرفی، چیزی به نام ساختار حزبی، باشگاه بازنشستگان و امکان بیان مطالبه وجود ندارد؛ به طور طبیعی نمیتوانند به عنوان کنشگر سیاسی نقش خاصی ایفا کنند.
امتداد- محمد علی دستمالی، کارشناس روابط بینالملل
از: ایران امروز