دام غزه در ایران

دوشنبه, 10ام اردیبهشت, 1403
اندازه قلم متن

آن‌چه در غزه می‌گذرد بی‌تردید یک کابوس تمام است؛ و کابوس غزه، کابوس بشریت است. با این همه در باره ی نزاع حماس و نتانیاهو در غزه کسانی همانند نرگس محمدی و نسرین ستوده بسیار خردمندانه، حساب‌شده و مناسب برخورد کرده‌اند؛ و‌ نقدهایی که به آن‌ها زده شده است، و می‌شود، به طور چیره از سر بی‌خبری، بددانی و نادانی به باره ی سیاست است.

برخلاف منتقدان، به نظر می‌رسد آن‌ها هسته ی سخت سیاست و وظیفه ی خود را خوب می‌شناسند؛ و خوش‌بختانه انگار هیچ‌کدام در توهم و‌ بدپنداری اصلاح و‌ نجات جهان‌ نیستند؛ و نمی‌خواهند همانند اکبر گنجی یا شیرین عبادی در دام ادعاها ی بزرگ بیافتند و با رابین‌هودبازی در پهنه ی جهانی (که نه چیزی از آن می‌دانند و نه سازوکاری برای تغییر آن دارند) از چرخه ی سیاست ملی هم حذف شوند.
برخی از منتقدان ادعا می‌کنند، کسانی که آماج حقوق‌بشری دارند، و در ایران به دفاع از حقوق بشر پرداخته، شهره و‌ نام‌آور شده‌اند، باید در برابر نقض حقوق بشر در همه جا (از جمله در غزه) واکنش نشان دهند! زهی خیال باطل! انگار دریافت آن‌چه در جهان می‌گذرد؛ و تعادلات و‌ تعاملات حقوق بشری و‌ سیاسی در همه جا آسان است و از عهده همه‌گان برمی‌آید. کسانی همانند نرگس و نسرین اگر هنری دارند، باید بگذارند برای ایران و هر گلی می‌توانند به سر ایران ویران بزنند.
نرگس محمدی و‌ نسرین ستود اگر همه ی زور و نیرو ی خود را بگذارند برای ایران و کار ایستاده‌گی در برابر نقض حقوق بشر در ایران را یک گام پیش ببرند، بارها به‌تر از آن است که دهانی گشاد داشته باشند و در باره ی هر دعوایی در هر نقطه از جهان (به‌جا یا بی‌جا) حرف بزنند و خود را گرفتار جنگ‌ها ی بی‌فاتح کنند؛ جنگ‌هایی که در پایان‌ تنها به سود علی خامنه‌ای تمام خواهد شد. به داوری من هم نقد‌ها به نرگس محمدی ناوارد و ناروا است و هم نقد‌ها به نسرین محمدی. این نقدها اگر از سر حسادت نباشد، در به‌ترین حالت از سر سیاست‌ناشناشی است؛ و در بدترین حالت سر آن دارد که آب را به جوی استبداد برگرداند.
در حالت نخست برخی از جریان‌ها ی چپ (چپ‌ها ی چپرچلاق) قرار دارند، که مرزها ی سیاست و سیاست‌ورزی ی ملی را نمی‌شناسند. کسانی که از انگاره‌ها ی نیرنگ (Conspiracy theories) آب می‌خورند و جهان را جهان رودرویی خیر و شر می‌دانند! و نه جهان دش‌واری‌ها و‌پبچیده‌گی‌هایی که باید به سرپنجه تدبیر و اندیشه و سیاست حل شود. شاه‌نشان این جریان‌ها بی‌اعتمادی ژرف آنان به سیاست است.
کسی که به دانش‌جویان معترض در آمریکا اشاره کند و بخواهد به نرگس و نسرین درس مبارزه و حقوق بشر بدهد، نه آمریکا را خوب می‌شناسد، نه ایران را و نه مبارزه را! دانش‌جویی که در آمریکا است و از حقوق فلسطینی‌ها دفاع می‌کند، کاری کارستان و ستایش‌انگیز می‌کند؛ اما کسی که با اشاره به آن‌ها از نسرین محمدی هم می‌خواهد، چنین مواضعی بگیرد، از دریافت امکان‌ها و ناامکان‌ها ی سیاست‌ورزی ی پیروز در ایران بی‌بهره است. نزاع فلسطین و اسراییل یک رخ داد تازه نیست؛ تاریخی دور و دراز دارد و همانند استخوانی در گلو، مردمان ایران را در برابر این تاریخ و زخم بسیار گوناگون و رنگارنگ کرده است. از درست و نادرست این دعواها، داوها و ادعاهایی که در اطراف آن‌ها وجود دارد (و به سیاست چندان ربطی ندارد)، اگر بگذریم، کسانی در قامت نسرین و نرگس اگر می‌خواهند به مردمان خود کمک کنند، و باری را در ایران بردارند، به‌ترین و ستایش‌انگیزترین رفتار، پرهیز از دخالت در این تاریخ خونبار و نزاع‌ها ی برخواسته از آن است.
سیاست‌مدار هوش‌مند ایرانی و ملی تا پیش از برپایی حکومت ملی در ایران باید نسبت به سلیقه ی سیاسی شهروندان در پهنه ی منطقه و‌ جهان بی‌طرف بماند؛ و این موضع‌گیری‌ها را بگذارد برای دولت ملی آینده. کسی که هوادار اسراییل یا فلسطین است و می‌خواهد در این باره بنویسد و اظهار فضل یا امانت و تعهد کند، باید از پهنه سیاست بیرون برود؛ رویا ی رهبری سیاسی نداشته باشد و در قامت یک روشن‌فکر حرف بزند؛ و داوری خود را به محک افکار همه‌گانی بزند. سیاست‌مدارهایی که چنین درکی ندارند، سیاست‌ندار هستند. اما این نادانی‌ها و بددانی‌ها که در حمله کردن به شخصیت‌ها ی سیاسی برجسته در میان اپوزسیون صورت می‌گیرد، کم‌هزینه نیست؛ خواسته یا ناخواسته به روزمره‌گی و زودمرگی شخصیت‌ها ی ملی می‌انجامد؛ یعنی فشار ایجاد می‌کند که رهبران سیاسی آینده را زاده نشده، بمیراند؛ و با بیرون راندن کسانی که بخت رهبری دارند از پهنه ی سیاست، پهنه ی سیاست را از نام‌ها ی بزرگ و هم‌آورد خالی می‌کند. در پایان این نادانی‌ها به کام ولایت‌مداران ‌و محافظه‌کاران جدید یا قدیم خواهد خورد و‌ دیوار استبداد را در ایران بالاتر خواهد برد; (و چندان عجیب نیست اگر تکلیف آنان روشن است؛ ولایت‌مداران جدید کنار اسراییل ایستاده‌اند و ولایت‌مداران قدیم کنار حماس.)
این که توپ‌خانه ی جمهوری اسلامی، سلطنت‌طلب‌ها و این جریان‌ها ی سیاست‌ناشناس به یک جا شلیک می‌کنند، از سر اتفاق نیست؛ همه ی اتفاق است.
دام‌ حماس/نتانیاهو را بر سر راه جنبش مدنی و سیاسی در ایران جدی بگیرید. سیاست با سیاست‌مدارها کار می‌کند و نه با روشن‌فکربازی و بدپنداری‌‌هایی که برچسب‌ها ی انسان‌دوستانه و حقوق‌بشری روی خود زده‌اند؛ و هرچه هستند، سیاست‌ورزی نیستند؛ و به کار گذار دمکراتیک از جمهوری اسلامی نمی‌خورند.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.