ریزش سنگ در معدن شن و ماسه شازندــ فرهیختگان
آمار رسمی نشان میدهند که در حدود یک سال و سه ماه اخیر، دستکم ۳۰ کارگر ایرانی بر اثر ریزش معدن و سایر حوادث کاری در معادن جانشان را از دست دادهاند اما مخبر خواستار افزایش تعداد معادن شد
پیکر دو کارگر کشتهشده در معدن شن و ماسه شازند با گذشت یک هفته همچنان پیدا نشده است و اعضای خانواده این کارگران از شرایط غیراستاندارد معادن شازند، بیمه نبودن کارگران، سن بالای آنان و پرداخت نشدن حقوق و عیدی این افراد سخن میگویند.
بنابر آخرین گزارشها، سه کارگر از چهار کارگر کشتهشده بر اثر ریزش معدن شماره ۵ شازند در استان مرکزی بازنشسته بودند و به دلیل پایین بودن حقوق بازنشستگی و مشکلات معیشتی مجبور بودند در این معدن کار کنند. محمد بوالحسنی، ۶۱ ساله و بازنشسته شهرداری، و نصرتالله یارمحمدی که او نیز بازنشسته بود و بیش از ۶۵ سال سن داشت، به خاک سپرده شدند اما پیکر آیتالله رضایی ۷۵ ساله که بازنشسته بود، به همراه مجتبی نجفی که فرزندی بیمار داشت، هنوز پیدا نشده است.
دو نفر از این افراد راننده کمپرسی و دو نفر دیگر راننده بیل مکانیکی بودند که بامداد ۲۷ خردادماه، ناگهان سنگهای عظیم و چند تنی درون گودال بر سر آنان ریزش کرد.
فرزند محمد بوالحسنی به روزنامه فرهیختگان گفت: «اگر پدرم محتاج نبود، اصلا چرا باید در این سن کار میکرد؟ عمو آیت (آیت رضایی) با بیش از ۷۰ سال، پدرم با بیش از ۶۰ سال سن، اصلا موقع کار کردنشان است؟ عمو آیت هشت میلیون تومان حقوق بازنشستگی میگرفت و ۳۰ سال در معدن کار کرده بود.»
این دو کارگر بازنشسته و هممحلهای دو ماه بود که در یکی از معادن شن و ماسه شازند مشغول به کار شده بودند، اما تا روز مرگ حقوق به حساب آنان واریز نشده بود. فرهیختگان به نقل از سایر کارگران معدن شماره ۵ شازند نوشت حتی عیدی کارگران هم با وجود گذشت چهار ماه از آغاز سال به حساب آنان واریز نشده بود.
همزمان خبرگزاری تابناک گزارش داد که هیچیک از کارگران شاغل و حادثهدیده در معدن شن و ماسه شازند بیمه حوادث نبودند. همکاران کارگران کشتهشده میگویند: «کارفرما و صاحب معدن بازنشستهها را به کار میگیرند تا مجبور نباشند برایشان بیمه رد کنند. یعنی اصلا نیاز نباشد کسی را بیمه کنند. معمولا در معادن منطقه اینگونه است که برای کارگران بیمه رد نمیشود.»
امتناع مالکان معادن از پرداخت حقوق قانونی کارگران و بیمه کردن آنان درحالی عنوان میشود که به گفته منابع محلی، این مالکان از طریق رانتهای دولتی و با تبدیل کردن سنگهای بزرگ به شن و ماسه و فروش آنان، هر سال سود سرشاری به جیب میزنند.
یک کارگر دیگر که در معدن یادشده مشغول به کار است، در گفتوگو با ایلنا ضمن انتقاد از پیدا نشدن پیکر مدفون زیر آوار دو کارگر، گفت: «بیل و لودر زیاد آوردهاند و ریختهاند در منطقه و دارند کار میکنند، اما معدن به حدی غیراستاندارد و راهروها و رمپهایش آنقدر باریک است که با ریزش سنگ، مسیر کاملا مسدود شده است. این معدن مثل چند معدن ریز و درشت دیگر در همین منطقه غیراستاندارد است. یعنی فضای معدن در یک محدوده کوچک، خیلی گود و عمیق است و در همین فضای تنگ، رمپ زده بودند.»
او افزود: «تمام سنگهای معدن که براورد خودشان ۷۰۰ هزار تن است، در همین فضای تنگ و محدود ریزش کرد. این کارگران کف این گودی بودند و تا تمام سنگها برداشته نشود، پیکر این کارگران پیدا نمیشود. هرکس که توانسته و روابطی داشته، اینجا معدن ثبت کرده و حداقل هفت یا هشت معدن در منطقه احداث شده است، اما استانداردهای حداقلی را هم رعایت نمیکنند و فقط سنگها را با انفجار به شن و ماسه تبدیل میکنند تا پول درآورند. ما تابهحال ندیدیم بازرسان بیایند و به معابر و فضاهای تنگ و تاریک و غیراستاندارد این معادن گیر بدهند.»
این در حالی است که محمد مخبر، معاون اول دولت رئیسی، روز یکشنبه سوم تیر مدعی شد: «از معدن میتوانیم به اندازه پول نفت درآمد داشته باشیم.» اما آمار رسمی نشان میدهند که در حدود یک سال و سه ماه اخیر، دستکم ۳۰ کارگر ایرانی بر اثر ریزش معدن و سایر حوادث کاری در معادن جانشان را از دست دادهاند و علاوه بر مشکلات معیشتی کارگران، کمترین نظارت و ایمنی در معادن ایران وجود ندارد.
یکی از اهالی شهرک مهاجران در همین محدوده به خبرنگاران گفت که مالکان معادن هر زمان خودشان تصمیم بگیرند در این معادن دینامیت کار میگذارند تا سنگها را منفجر کنند و همین انفجارهای غیراستاندارد علاوه بر گرفتن جان کارگران، باعث ترک برداشتن دیوار منازل مسکونی تا چند کیلومتر دورتر شده است.
در شرایطی که هر سال به دلیل اختلاف قابلتوجه میان نرخ تورم کالاهای اساسی با درصد افزایش حقوق کارگران، مشکلات معیشتی این قشر گستردهتر میشود، هزاران کارگر ایرانی هم با خطرات جانی به دلیل نبود ایمنی و همچنین پرداخت نشدن بهموقع حقوق و مزایا دستوپنجه نرم میکنند؛ به نحوی که به گفته کارگران معادن شازند، «اگر ایمنی در کار مهم بود که یک روز پس از انفجار و شکافتن کوه اجازه کار و فعالیت نمیدادند».
از: ایندیپندنت