دکتر حسین نجی؛ اولین متخصص آنژیوپلاستی در ایران که ناپدید شد

شنبه, 20ام مرداد, 1403
اندازه قلم متن

ایران وایر

ناپدیدشدن قهری یا ربودن و زندانی‌کردن مخفیانه شهروندان مخالف یا دگراندیش از جمله شیوه‌هایی است که رژیم‌های دیکتاتوری در سال‌های ابتدایی تاسیس خود برای مستحکم‌کردن پایه‌های حکومت از آن استفاده می‌کنند. هزاران نفر در دوران آلمان نازی،  دوران دیکتاتوری «فرانکو» در اسپانیا یا دوره حکومت «صدام حسین» در عراق به همین روش حذف شدند.

در نخستین سال‌های تاسیس جمهوری اسلامی، رژیم ایران به ربودن تعداد زیادی از شهروندان مخالف یا دگراندیش در داخل و خارج از کشور پرداخت. بهاییان از جمله شهروندان ایرانی بودند که تعدادی از ایشان به همین شکل ربوده شدند و تا امروز اثری از آنان یافت نشده است.

سرهنگ دکتر «حسین نجی»، یکی از این شهروندان بهایی است که بیش از چهل سال از ناپدید شدن او می‌گذرد. دکتر نجی، نخستین فوق تخصص قلب و اولین متخصص آنژِوپلاستی در ایران بود. 

در ادامه به معرفی این شخصیت برجسته ایرانی می‌پردازیم:

کودکی و نوجوانی حسین نجی

حسین نجی در سال  ۱۳۰۷ در خانواده‌ای بهایی در تهران به‌‌دنیا آمد. او پدرش را پیش از تولد از دست داده بود و هیچ‌گاه روی پدر را ندید.  پدرش، «حاج غلامحسین معمم» بود و سال‌ها پیش از تولد فرزندش، بهایی شده و لباس روحانیت شیعه را از تن درآورده بود. 

حسین دوازده ساله بود که مادرش را هم از دست داد و سرپرستی او را خواهر بزرگ‌ترش عهده‌دار شد. فاصله سنی حسین با خواهرش زیاد بود به‌طوری‌که او هم‌بازی پسر خواهرش بود. 

حسین با آن‌که یتیم بزرگ شد، ولی هیچ‌گاه اجازه نداد این کمبود، سدی در برابر پیشرفت وی شود. او از کودکی عاشق دانستن و مطالعه بود. حسین پول توجیبی نداشت تا روزنامه و کتاب بخرد ولی همیشه دنبال راهی می‌گشت تا بر دانسته‌هایش بیافزاید. به‌طور مثال هر وقت به خانه‌ای می‌رفت زیر فرش‌ها را نگاه می‌کرد و روزنامه‌هایی را که صاحب‌خانه زیر فرش‌ها برای جلوگیری از رطوبت گذاشته بود، برمی‌داشت و می‌خواند.

در سال ۱۳۱۶، کتابخانه ملی ایران تاسیس شد. حسین نجی کوچک‌ترین عضو این کتابخانه‌ تازه‌تاسیس بود. بعد از آن، پاتوق حسین کتابخانه ملی شد. اگر کسی با او کاری داشت، حسین را در گوشه‌ای از کتابخانه در حال مطالعه یا در بین قفسه‌های کتاب‌ها و نشریات پیدا می‌کرد.  

حسین نجی همیشه برای خانواده‌اش تعریف می‌کرد که بهترین هدیه دوران کودکی‌اش، کارت عضویت کتابخانه ملی بوده است. 

آغاز تحصیلات پزشکی و خدمت در ارتش

حسین نجی پس از آن‌که تحصیلات متوسطه را با رتبه ممتاز به پایان رساند در امتحان ورودی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شرکت کرد. اما پس از اعلام نتایج، نام خود را در بین پذیرفته‌شدگان ندید. آن سال اسامی ورودی‌های دانشکده پزشکی از رتبه دوم اعلام شده بود. حسین از کودکی عاشق پزشکی بود و پذیرفته نشدن در رشته پزشکی، او را خیلی ناراحت کرد. وقتی به دفتر دانشکده مراجعه کرد، به وی گفتند که او حائز رتبه اول شده ولی چون بهایی است، به‌خاطر جلوگیری از حواشی و مشکلات بعدی از اعلام نام او خودداری کرده‌اند. 

حسین مصمم بود تا تحصیلات خود را در رشته پزشکی ادامه دهد، اما استطاعت مالی برای برای تحصیل در این رشته را نداشت پس تصمیم گرفت در ارتش ثبت‌نام کند تا هزینه تحصیلش را از راه خدمت در ارتش تامین کند. 

ازدواج و زندگی خانوادگی

نجی در سال ششم پزشکی در سن ۲۴ سالگی با «وجدیه رضوانی» که از بهاییان کرمانشاه بود، ازدواج کرد که حاصل آن، یک دختر و یک پسر به نام‌های «رامونا» و «رامین» است. 

دکتر نجی پس از پایان تحصیلات به رشت منتقل شد و در این شهر علاوه بر خدمت در ارتش به درمان بیماران در مطب خصوصی خودش هم مشغول بود. چهره متبسم و دانش پزشکی دکتر نجی موجب شد تا خیلی زود مورد توجه ساکنین شهر قرار گیرد و مطبش هر روز مملو از بیمار و مراجعه کننده باشد. 

نجی و خانواده‌اش چهار سال در رشت ساکن بودند و سپس به تهران بازگشتند. 

اولین فوق تخصص قلب در ایران

دکتر نجی همواره دنبال راهی بود تا سطح دانش پزشکی خود را ارتقا دهد. او همیشه در این فکر بود تا برای ادامه تحصیل و اخذ تخصص به خارج از کشور برود، اما نداشتن توان مالی امکان چنین سفری را به وی نمی‌داد. مقامات ارتش هم چون نجی بهایی بود، حاضر به دادن بورسیه نبودند. سرانجام، پس از چند سال که به‌عنوان پزشک در ارتش خدمت کرد توانست نظر مقامات ارتش را جلب کند و از طرف ارتش برای تحصیل به‌مدت چهار سال به بریتانیا اعزام شود.  

دکتر نجی طی سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰ در «رویال کالج پزشکی» لندن به تحصیل پرداخت و پس از چهار سال با اخذ تخصص قلب و عروق (کاردیولوژیست) به ایران بازگشت. او خیلی هیجان‌زده بود زیرا اندوخته‌ای فراوان از علم و دانش روز پزشکی را با خود داشت و مشتاق بود تا دانش خود را هر چه زودتر در خدمت هم‌وطنانش قرار دهد. بدون هیچ وقفه‌ای، کار درمان بیماران را در ارتش و بیمارستان‌ها شروع کرد.

 دکتر حسین نجی یکی از نخستین پزشکان متخصص قلب در ایران بود. او همچنین اولین پزشک متخصص قلب در کشور بود که آنژیوپلاستی را به جامعه پزشکی ایران معرفی کرد و در جراحی‌هایش به کار برد.  آنژیوپلاستی عملی است که با گذاشتن بالن‌های مخصوص در رگ، منجر به باز شدن عروق مسدود و احیای جریان خون به سمت عضله قلب می‌گردد.  

پس از یک سال‌ونیم اقامت در ایران، دکتر نجی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آمریکا سفر کند. علم پزشکی هر روز به دستاورد جدیدی دست پیدا می‌کرد و برای حسین نجی که همیشه مشتاق دانستن مطالب نو بود، دور بودن از این فضای علمی خیلی سخت بود. او علاقه‌مند بود تا بر پایه یافته‌های روز دنیای پزشکی به مداوای بیماران بپردازد.

نجی پس از گذراندن یک سری امتحانات، موفق شد تا ویزای آمریکا بگیرد و همراه خانواده برای ادامه تحصیل راهی نیویورک شود. خانواده نجی دو سال در آمریکا زندگی کردند. در طی این مدت، حسین با تحصیل و کار در بیمارستان به کسب دانش و تجربه مشغول بود و پس از پایان دوره،  با اخذ فوق تخصص امراض قلبی در سال ۱۳۴۳ به ایران برگشت. 

پس از بازگشت به ایران، دکتر نجی روزها به عنوان پزشک ارتش در بیمارستان ارتش کار می‌کرد و عصرها در مطب خصوصی خود به درمان بیماران مشغول بود. 

دکتر حسین نجی، نخستین پزشک فوق تخصص قلب در ایران بود. دانش به روز و وسیع دکتر نجی بیماران بی‌شماری را از اقصی نقاط ایران به مطب او در بلوار «الیزابت» (کشاورز فعلی) کشانده بود. مطب او همیشه شلوغ و پُر از بیمار بود. شوخ‌طبعی، رفتار دوستانه و بدون نخوت دکتر نجی با بیماران هم مزید علت شده بود که هر روز بر شهرت او افزوده شود. 

بیمارستان میثاقیه 

بیمارستان «میثاقیه» (مصطفی خمینی امروز)، بیمارستان محبوب دکتر نجی بود. او بیمارانش را در این بیمارستان جراحی و درمان می‌کرد. بیمارستان میثاقیه، یک مرکز درمانی خصوصی و غیرانتفاعی بود که از دولت هیچ کمکی دریافت نمی‌کرد. این بیمارستان توسط «عبدالمیثاق میثاقیه»، بازرگان بهایی تاسیس شده بود و هدفش احداث یک مرکز درمانی مدرن مجهز جهت خدمت به همه مردم جامعه بود. در این بیمارستان خدمات رایگان از جمله تخت به بیماران کم یا بی‌بضاعت ارائه می‌شد. 

این امتیاز یکی از دلایلی بود که دکتر نجی بیمارانش را در این بیمارستان مداوا می‌کرد، زیرا او می‌توانست بدون تشویش و نگرانی از شرایط مالی بیماران  به درمان آنان در آن‌ محل بپردازد.

دکتر نجی با خرید تجهیزات نوین پزشکی و به‌روز کردن دانش پزشکی خود و همکارانش بخش قلب این بیمارستان را به یکی از مدرن‌ترین بخش‌های قلب ایران تبدیل کرد. 

افزایش خدمات بیمارستان و کمبود کارکنان باعث شد تا هیات‌‌مدیره بیمارستان میثاقیه به چاره‌اندیشی بیافتد و یک آموزشگاه بهیاری خصوصی و یک آموزشگاه عالی پرستاری تاسیس کند. دکتر نجی از جمله اساتید این دو مرکز آموزشی بود.

پایان خدمت در ارتش شاهنشاهی

سرهنگ حسین نجی در سال ۱۳۵۷ پس از سی‌ودو سال خدمت در ارتش با درجه سرهنگی بازنشسته شد. او با این‌که رتبه و نمره لازم را برای درجه سرتیپی داشت ولی حاضر به پذیرش سرتیپی نشد و با عنوان سرهنگ دکتر حسین نجی از خدمت ارتش کناره‌گیری کرد. 

بنابه اظهار یکی از نزدیکان او، هر چند دکتر نجی می‌دانست سرتیپ شدن از هر لحاظ حتی کارهای پزشکی امکانات بیشتری برای وی به وجود خواهد آورد ولی از سوی دیگر، اخذ درجه سرتیپی او را مجبور به پذیرش مسوولیت‌های سیاسی خواهد کرد. پس با درجه سرهنگی خود را بازنشسته کرد زیرا قبول پست سیاسی، دخالت در امور سیاسی به‌حساب می‌آمد و این موضوع، مغایر اعتقادات دینی نجی بود.  

دقت و کارایی دکتر نجی در مداوای بیماران ارتش موجب شد که در سال‌های آخر خدمتش در ارتش به ریاست مرکز قلب ارتش که حساس‌ترین و پر مسوولیت‌ترین بخش فوریت پزشکی بود، منصوب شود. 

زندگی در دوره جمهوری اسلامی 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد زیادی از املاک و ساختمان‌های متعلق به بهاییان به‌ تصرف انقلابیون درآمد. یکی از نخستین مراکزی که در همان ماه‌های اول بدون حکم دادگاه به تصرف درآمد، بیمارستان میثاقیه بود که به «شهید مصطفی خمینی» تغییر نام داد. پس از این واقعه، دکتر نجی به خاطر بهایی بودن از ادامه فعالیت در بیمارستان میثاقیه منع شد. 

پس از اخراج، سرهنگ دکتر نجی برای دیدار فرزندانش به آلمان رفت. با آن‌که شرایط بهاییان در ایران سخت شده بود و او با توجه به تجربه و تخصصی که دارا بود امکان اقامت در آلمان را داشت ولی ترجیح داد برای خدمت به هم‌وطنانش به ایران بازگردد. 

پس از دو هفته، دکتر نجی از آلمان به ایران برگشت. هنوز مدت کمی از بازگشتن نجی نگذشته بود که پاسداران برای دستگیری او به منزلش مراجعه کردند و چون او را نیافتند، همسرش را پس از ضرب‌وجرح، بازداشت و به عنوان گروگان به محل نامعلومی بردند. از آن روز به بعد، دکتر نجی زندگی پنهانی را آغاز کرد. 

زمانی که آیت‌الله خمینی در بهمن۱۳۵۸ در بیمارستان قلب تهران بستری بود، دکتر نجی با «احمد خمینی» گفت‌وگوی تلفنی کرد. او در این مکالمه گفت: آماده‌ام به عنوان بهایی در مقابل بیمارستانی که پدرش در آن‌جا در حال معالجه است، اعدام شوم ولی حاضر نیستم که خودم را به گروه‌های ناشناس بسپارم. یکی از مقامات را نام ببرید تا خودم را به او معرفی ‌کنم. 

احمد خمینی می‌گوید که در مورد درجات علمی و پزشکی وی اطلاع دارد. او قول می‌دهد تا ماجرای گروگان‌گیری همسر نجی را پیگیری کند. هیچ سندی مبنی بر این‌که احمد خمینی موضوع دستگیری خانم نجی را دنبال کرده، وجود ندارد. 

ربودن دکتر حسین نجی به همراه ده بهایی دیگر

حسین نجی چندین سال پیش از انقلاب اسلامی به‌عنوان یکی از اعضای شورای مدیریت جامعه بهایی ایران، به نام محفل روحانی ملی توسط بهاییان انتخاب شده بود. 

در روز ۳۰مرداد ۱۳۵۹، او و ده تن دیگر از مسوولان جامعه بهایی توسط افرادی مسلح در منزل یکی از بهاییان تهران دستگیر شدند. چهل و چهار سال از آن روز می‌گذرد، ولی هیچ رد‌و‌نشانی از این یازده شهروند بهایی وجود ندارد و تاکنون هیچ‌کدام از نهادهای امنیتی، قضایی و انتظامی کشور مسوولیت دستگیری ایشان را نپذیرفته است. 

ایران‌وایر در گزارشی دیگر به واقعه ربودن این یازده شهروند بهایی پرداخته است.  این گزارش با استناد به اظهارات فرزندان حسین نجی تهیه شده است. 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.