بیانیهی
نهضت مقاومت ملی ایران
جنبش مهسا امینی
نماد جدایی ذاتی جمهوری اسلامی از ملت ایران
تا جنبش «زن، زندگی، آزادی» بعضی میتوانستند در حقانیت مخالفان رژیمی بنام جمهوری اسلامی، رژیمی که بر دو اصل «من تو دهن این دولت میزنم» و «من دولت تعیین میکنم» بنا شدهبود، تردید کنند.
با قیام همگانی مردم در سراسر کشور علیه ستمی که بر یکی از دخترانش بنام اسلام حکومتی رفتهبود، دختری که از آن روز به نماد ملت ایران و آزادی ها و آرزوهایش تبدیل شد، نه تنها همه ی مردم جهان، بلکه خود رژیم حاکم نیز بروشنی دریافت که ملت ایران از او جداست و یکتنه در برابر او قرار دارد؛ دریافت که خطی که چون دریای نفرتی ملت را از او جدا می کند نازدودنی است و برای ادامه ی حکومت خود جز همان منطق «من تو دهن این ملت می زنم» یعنی افزایش بر شدت سرکوب، کشتار وحشیانه در خیابان ها، زندانی کردن، ولو دهها هزار تن، و اعدام های بیرحمانه ی جوانان بیگناه پاسخی برای آن سوی دیگر این خط ندارد. این حقیقت نیز که روشن بود باز روشنتر شد که در آن سوی خط تنها جوانان پرشور و از جان گذشته قرارندارند؛ پدران و مادران آنان، این همدردان با پدر و مادر مهسا، نیز با فرزندان جوان خود همدرد و همداستان اند؛ جز این که جوانان، و همواره با پیشگامی زنان دلاور کشورمان، با شور و نیروی خود میتوانند مزدوران مافیای حاکم را به بهای جان خود به چالش بکشند.
دستگاهی که از روز نخست قدرت خود را با اعدام های بیدادگرانه و خلاف قانون بنا کرده برای ادامهی حیات ننگین خود وسیلهی دیگری جز همان سرکوب و تشدید آن در اختیار ندارد.
البته او می تواند ملت ـ امت خود را منحصر به رانتخواران و آدمکشان مزدور خود بداند و طرف دیگر را از اساس نادیده بگیرد؛ اما طرف دیگر نه تنها وجود دارد، بلکه برای تحقق حقوق مسلم خود، که چشمپوشی از آنها قبول بردگی است، نیرویی لایزال و ارادهای تزلزل ناپذیر دارد.
جنبش زن، زندگی، آزادی، نه آغاز این جدایی میان حکومتگران فاسد و کوردل و ملت اسیر ایران، بلکه نمایان ساختن کامل این خندق ژرف میان دو طرف بود بطوری که از آن زمان همه بدانند که یکی از دو طرف، که البته ملت نخواهدبود، باید از میان برود.
این آگاهی رکنی اساسی در پیروزی ملت در نبردی است که در پیش دارد.
ایران هرگز نخواهدمرد
نهضت مقاومت ملی ایران
دوشنبه ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۳