ماهنامه خط صلح – اینبار صبورترین و بردبارترین گروه جامعه، خشمگین و معترض هستند. از مرداد ماه امسال، موج تازهای از اعتراضات در میان جامعهی پرستاری ایران آغاز شده است. طی دو سال گذشته، پرستاران بیمارستانهای بزرگ کشور، همگام با سایر اقشار جامعه، بهطور بیسابقهای به اعتصاب و اعتراض پرداختهاند تا نارضایتیها و مطالبات خود را بهگوش مسئولان جمهوری اسلامی برسانند. این اعتراضات، بهدلیل فشارهای شدید کاری و نادیده گرفتهشدن حقوق اساسی آنها، شدت گرفته است. مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، همچون بیماریهای فراگیر، بخش سلامت را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده و سوءمدیریتهای مداوم، این بحران را تشدید کرده است. شرایط نامساعد اقتصادی و کمبود منابع، به همراه ناکارآمدی دولت، نهتنها سلامت پرستاران، بلکه سلامت جامعه را بهخطر انداخته و این قشر حیاتی که با جان مردم سروکار دارند، هر روز بیش از پیش زیر بار این فشارها فرسوده میشود. جامعهی پرستاری ایران که سالهای گذشته، در سکوت بهکار خود ادامه میداد، از مرداد ۱۴۰۳ اعتصابها و اعتراضات تازهای را آغاز کرده که تا شهریورماه نیز ادامه یافت. خشم پرستاران بهدلیل مرگ همکارانشان تحت فشار شدید کاری و بیتوجهی وزارت بهداشت و دولت به شرایط دشوار آنان، افزایش یافته است. دولت بهجای رسیدگی به این مشکلات، همان واکنش سرکوبگرانهای را که نسبت به اعتراضات کارگران، معلمان و بازنشستگان داشته، تکرار کرده است. در پی این اعتراضات، شماری از پرستاران بازداشت یا ممنوعالکار شدهاند، بدون اینکه پاسخی به خواستههای بهحق آنها داده شود. این خشم و اعتراض، دلایل متعددی دارد که در ادامه، به چند مورد از آنها پرداخته شده است.
شرایط نامناسب کاری، حقوق پایین در شرایط تورم افسارگسیخته
مهمترین و سنگینترین فشار بر دوش جامعهی پرستاری ایران، فشار اقتصادی و معیشتی است که هر روز زیر بار تورم مهارنشدنی، سنگینتر میشود. آنچه در فریادها و خشم پرستاران در اعتراضات و اعتصابات شنیده میشود، خواستههایی اساسی است: «افزایش حقوقهای پایین، پرداخت معوقات طولانیمدت و اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری». اما این مطالبات سالهاست در هالهای از ابهام و بیتوجهی باقی ماندهاند. از حقوق پرستاران طرحی گرفته تا دانشجویان پرستاری و پرستاران رسمی، همگی با عدم شفافیت و بیثباتی در دریافت حقوق مواجهاند. حداقل حقوق پرستاران در سال ۱۴۰۳ حدود ۸ میلیون تومان و حداکثر آن ۲۲.۵ میلیون تومان بوده؛ رقمی که باتوجه به خط فقر ۳۰ میلیونی کشور، بسیار کمتر از نیازهای واقعی آنان است. علاوه بر افزایش میزان حقوق، پرداخت معوقات و افزایش ضریب ریالی اضافهکار و کارانه از مطالبات دیگر پرستاران است. محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانهی پرستار، در مرداد ماه سال جاری، دربارهی تخصیص منابع مالی برای پرداخت معوقات، اعلام کرد که: «تنها درمانهای موقتی درپیش گرفته شده و مشکلات بهصورت ریشهای حل نشده است چرا که ریشهی اصلی حل مشکل، اجرای قانون تعرفه خدمات پرستاری است که ۱۷سال از تصویب آن میگذرد و هنوز اجرایی نشده است». (۱) عمده اعتراض پرستاران نیز، همین ابهام و رعایتنشدن تعرفههای مصوب در قانون و پرداختهای منصفانه بابت اضافهکاریهای سنگین و اجباری و پرداخت کارانهی متناسب با وظایف و رفع تبعیض در پرداختها است. نرخ کنونی تعیینشده برای اضافهکار، هیچ تناسبی با تورم روز افزون در کشور ندارد. در بیمارستانهای دولتی برای هر ساعت اضافهکاری، ۱۶ تا۲۰ هزار تومان پرداخت میشود که همین مبلغ نیز گاهی، با پنج یا شش ماه تأخیر پرداخت میشود.
اعتراض پرستاران، برای برآوردهشدن حداقل نیازهای اساسی آنها است. زمانیکه یک پرستار برای صد ساعت اضافه کاری، ۲ میلیون تومان، آنهم با تأخیر دریافت میکند، مسلماً نمیتواند با تورم بالای۶۰ درصد، نیازهای اساسی خود از جمله مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و سلامت و نیازهای رفاهی و تفریحی را تأمین کند. علاوه بر گروه شاغل در این شرایط اقتصادی بحرانی، طبق آمار، ۲۰ هزار پرستار طرحی در انتظار مشخصشدن تکلیف استخدامی خود هستند؛ باوجود اینکه آنها در شرایط بحران کرونا جان خود را کف دست گذاشته و به بیماران خدمترسانی کردهاند. این شرایط مالی سخت، دغدغهی معیشتی بزرگی برای پرستاران بهخصوص در شهرهای بزرگ ایجاد میکند. در حالیکه پرستاران با توجه به کمبود نیرو و مشکلات مالی، مجبورند صدها ساعت در محیطهای بیمارستانی و درمانی به بیماران خدمترسانی کنند، در نتیجه، میتوان وضعیت دشوار و فشار روانی و جسمی این گروه جامعه و تهدیدی که برای بخش بهداشت و درمان کشور وجود دارد را درک کرد.
مرگ پرستاران در نتیجهی فشار کاری و استرس
حکایت غریبی است که وزارت بهداشت که مأموریت تأمین سلامت و بهداشت جامعه را برعهده دارد، نمیتواند از افرادی که ضامن و نگهبان سلامت و صحت مردم هستند، محافظت کند و برای محقق شدن سلامت روانی و جسمی جامعه نیازهای اساسی و پایهای نیروهای خود را تأمین و آنها را حفظ و با جذب بهموقع نیروها، از فرسودگی و کمبود نیرو جلوگیری کند. پرستاران بهدلیل ماهیت شغلی خود، در محیطی پردغدغه و پراضطراب و پرمسئولیت کار میکنند و همواره باید با صبر و بردباری در کنار فرد بیمار و خانوادهی آنها باشند و در فضای شغلی خود با مرگ و میر انسانها روبهرو هستند. در نتیجه افراد در این شغل، باید دغدغهی کمتری داشته باشند و ساعات کمتری در این فضا کار کنند تا بتوانند خود را جسماً و روحاً احیا نمایند؛ بهخصوص پس از بیماری کرونا که همهی فشارها بر دوش کادر درمان بود و این قشر شرایط بینهایت دشواری را پشت سرگذاشت، اما برعکس، در ایران، بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مجالی برای نفسکشیدن و فراغت روحی و جسمی برای آنها بهوجود نیاورد. طی دوسال گذشته، خودکشی در میان کادر درمان در صدر اخبار قرار دارد که عمدهترین دلیل آن، فشار کاری و روانی است. کمبود شدید پرستار و فشار کاری بالا و دریافتیهای پایین و قراردادهای موقت ۸۹ روزه و بدون پشتوانه که پرستار را به کارگر فصلی تبدیل کرده، دلیل افسردگی و ناامیدی میان آنها به شمار میرود. در حالت عادی، ساعت کاری یک پرستار باید ۴۴ ساعت در هفته و ۱۷۵ ساعت در ماه باشد که بهدلیل کمبود نیرو، پرستاران مجبورند حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت کار کنند. در نتیجه، این فشار کاری زیاد و دریافتی پایین و دغدغههای مالی، تعادل زندگی پرستاران را برهم زده است. وزارت بهداشت قراردادهای ۸۹ روزه را برای پرستارانی باب کرد که در وضعیت بحران کرونا، در بیمارستانها خدمت کردهاند و اکنون هیچیک از وعده و وعیدها، دربارهی جذب و بهبود وضعیت کاری آنها اجرایی نشده است. آخرین خبر در شهریورماه، دربارهی «الهه کاظمی» پرستار بیمارستانهای تهران بود که طبق گزارش خانوادهاش، در اثر فشار کاری، به کما رفته است. محمد شریفی مقدم در اردیبهشت ۱۴۰۳ نیز از مرگ سه نفر از پرستاران در خواب خبر داد و علت آنرا «مرگ در اثر کار» زیاد اعلام کرد. خودکشی نیروی جوان پرستار در شهرهای مختلف ایران، بهدلیل فشار کاری، استرس و افسردگی موضوعی عمیقاً نگرانکننده است که نشاندهندهی چالشهای گسترده در سیستم مراقبتهای بهداشتی است. قرار گرفتن مداوم در معرض رنج، مرگ و موقعیتهای بحرانی و دغدغههای مادی و مالی، به فرسودگی عاطفی و روانی در میان پرستاران دامن زده است.
پژوهشها نشان میدهد، همهگیری کووید ۱۹ بهطور قابل توجهی سطح استرس را در میان پرستاران تشدید کرده است. بسیاری از آنها شاهد تعداد بسیار زیاد بیماران، کمبود تجهیزات حفاظت فردی (PPE) و آسیبدیدن بیماران بدون خانواده خود بودند. طبق این مطالعات، پرستاران در طول همهگیری، در معرض خطر بالاتری از اختلالات سلامت روان قرار گرفتند و بسیاری از آنها اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند، چرا که آنها ماهها در شرایط نگرانی در مورد ابتلای خود یا اعضای خانواده، تجهیزات حفاظتی ناکافی کارکنان، ساعات کاری طولانی، اطلاعات ناکافی، کاهش احساس امنیت و اختلال استرس پس از سانحه و مشاهده مرگ روزانهی بیماران و کادر درمان، زندگی کردهاند. کادر درمان در ایران نهتنها دوران نقاهت را طی نکرد، بلکه پس از اعتراضهای شهریور ۱۴۰۱ –بهدنبال جان باختن مهسا امینی بهدست پلیس گشت ارشاد جمهوری اسلامی—، حمله و سرکوب معترضان و کشته و زخمی شدن آنها و حمله به کادر درمان و بازداشت آنها، بهدلیل مداوای زخمیان و فشار برای عدم گزارش شمار کشتهشدگان و زخمیها، اعتراضها در مراکز درمانی، شوک بزرگی به اینگروه وارد کرد.
صبری که لبریز می شود: استعفا، تغییر شغل و مهاجرت
زمانیکه حداقل خواستههای پرستاران دربارهی حجم سنگین کار، اضافهکاری اجباری، حقوقهای اندک، کمبود نیرو و امتناع از استخدام آن، اجرایینشدن قوانین مربوط به حقوق و مزایای پرستاران، پرداخت معوقات، برآورده نمیشود، این فشار و ناامیدی باعث شد که طی سالهای گذشته، شغل پرستاری جذابیت خود را از دست بدهد و کادر پرستاری مشغول بهکار نیز، در فکر استعفا، تغییر شغل و مهاجرت باشند، بهطوری که امروز شاهد یک بحران در اینزمینه هستیم. گزارشها از ایران خبر از مهاجرت بیش از ۳ هزار پرستار در طول یکسال حکایت دارد. در چندین شهر حتی پرستاران دسته جمعی استعفا دادهاند. (۲) طبق برآوردها، در نتیجهی خروج هر پرستار از شغل خود، ۲۰۰ تا۲۵۰ ساعت کاری، بهحجم کاری کادر پرستاری همان بیمارستان اضافه میشود. نباید انتظار داشت که پرستار با حقوق ۱۰ تا ۱۳ میلیون –در حالیکه خط فقر ۳۰ میلیون برآورد شده—، در شغل خود ابقا شود، بلکه ناخواسته او باید به فکر چاره برای تأمین معیشت خود و یک زندگی شرافتمندانه، در رفاه، سلامتی و با کرامت باشد. طبق استانداردهای اروپایی،۱۰ پرستار به ازای هر هزار نفر جمعیت است که در ایران این رقم ۱ پرستار به هر هزار نفر جمعیت برآورد شده است. باتوجه به افزایش جمعیت در جهان، امروزه در کشورها تقاضای بالایی برای جذب نیروی پرستار وجود دارد، در نتیجه ایران در این بازار رقابتی با تهدید از دست دادن همین نیرو مواجه است. بهطور مثال نظام پرستاری کشور که مسئول صدور و تأیید صلاحیت پرستاران است، گزارش میدهد که آلمان و دانمارک بیشترین تمایل برای جذب نیروی پرستار ایران را دارند. این بحران مهاجرت در حالی است که ایران باوجود همهی تحریمها و بحرانهای اقتصادی، مجربترین و نخبهترین کادر درمانی را در سطح جهان، بهخصوص منطقه دارد و امروزه یکی از قطبهای سلامت و درمان در این منطقه محسوب میشود که سالانه هزاران نفر از کشورهای همسایه ایران وارد کشور میشوند. متأسفانه بحران مدیریت و ناکارآمدی دولتها در ایران، بزرگترین صدمه را در سطح حفاظت از سلامت و بهداشت جامعه و ارتقا و توسعهی این بخش و حفاظت از سرمایه نیروی انسانی و نخبگان و کسب منافع اقتصادی از این بخش، با توجه به ظرفیتهای زیرساختی و نیروی نخبهای که در ایران حضور دارد، بهوجود آورده است. علاوه بر این، در کشورهای دنیا، دولت برای تأمین نیروی کار، اقدام به جذب و تبادل نیروی کار در سطح بینالمللی میکنند، اما در ایران، اینروند تنها یکطرفه است و نیروی کار، بالاجبار، بهدلیل مشکلات و دغدغهها مهاجرت میکند و عکس اینقضیه رخ نمیدهد، چرا که هیچ پرستاری با ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار حقوق و فشار کاری که وجود دارد، حاضر بهکار نمیشود و محدودیتهای اجتماعی و تبعیضهایی که در ایران، بهخصوص برای زنان وجود دارد را نمیپذیرد.
پرستاران نقش مهمی در مراقبتهای بهداشتی و سلامت جامعه ایفا میکنند، اما امروز در ایران با چالشهای فیزیکی، عاطفی و روانی بسیار زیادی روبهرو هستند. بدون حمایت کافی، بسیاری در معرض خطر مشکلات شدید سلامت روان، از جمله افسردگی و خودکشی هستند. برای سازمانهای مراقبتهای بهداشتی، سیاستگذاران و جامعه، بهطور کلی، ضروری است که این چالشها را برای محافظت از رفاه کسانی که از دیگران مراقبت میکنند، بشناسند و به آنها رسیدگی کنند. این، یک مسئولیت اخلاقی و انسانی بزرگ است که دولت، از کسانیکه روح و جسم خود را در خدمت مراقبت و تیمار بیماران قرار میدهند، حمایت کرده و مطالبات آنها را برآورده سازد و کرامت شغلی و انسانی این افراد و این شغل را حفظ کند و حیطهی این شغل را از برخوردهای امنیتی و سیاسی دور نگاه دارد، چرا که طبق روح و وجدان انسانی و مقررات و کنفوانسیونهای بینالمللی و حقوق بشری، بخشهای درمانی و امدادرسانی و امدادگری، همیشه باید دور از خشونتهای جنگی و برخوردهای سیاسی و امنیتی و انواع سرکوبها و تحریمها و محرومیتها باشند.
پانوشتها:
۱- مشکل پرستاران پرداخت معوقات نیست، اجرای قانون است!، روزنامه جهان صنعت، ۲۷ مردادماه ۱۴۰۳.
۲- حقوق پرستاران، از حقوق معلمان هم کمتر است، فرارو، ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳.
از: هرانا