خامنهای علیرغم رجزخوانی و قوت قلب به خودیها، هراس واقعیاش را بیان میکند: «مسئولان بخشهای مختلف بخصوص وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت، مطبوعات و صداوسیما مراقب نفوذ باشند. باید با هوشیاری کامل اجازه نداد دشمنِ در داخل کشور بتواند با انواع ترفندها و حیلهها کار و توطئه خود را پیش ببرد.» او وحشت خود را نمیتواند پنهان کند، جنبش اعتراضی زن زندگی آزادی زمین را زیر پای حکومت داغ کرده است.
سخنرانی پزشکیان در صحن سازمان ملل، روی دیگر سخنان خامنهای و اساساً بیان سیاستهای شکست خوردهٔ حکومت در سطح بینالمللی است. پزشکیان هزیمت خامنهای را با بالا بردن پرچم سفید در سازمان ملل نشان میدهد. آشکارا اعلام میکند راه حل جمهوری اسلامی در عقب نشینی به گذشته است! اما جهان پس از هفت اکتبر و فرو ریزی خاکریزهای نیروهای نیابتی در غزه و لبنان، تشابهی با دوران خوش «برجام» و عربدهکشیهای هستهای جمهوری اسلامی ندارد! شکست سیاستهای کلان خامنهای در تمامی جبههها، در سیاست داخلی و خارجی عیان است.
در سیاست داخلی بزرگترین شکست جمهوری اسلامی با خیزش انقلابی زن زندگی آزادی، رقم خورد. علیرغم سرکوب بیرحمانه، اعتراضات به تمامی عرصههای سیاسی و اجتماعی جامعه کشیده شده است. بساط انتخابات بر سر حکومت آوار شد، اعتصابات قدرتمند کارگران نفت و پتروشیمیها تا اعتراضات سراسری پرستاران و بازنشستگان علیه فقر و فساد و مبارزه جسورانه زنان علیه حجاب، سنگرهای فتح شدهای است که مدام دارد گستردهتر میشود.
در سیاست خارجی جمهوری اسلامی منزویتر از هر زمان، در قمار بر سر بزرگترین سرمایهاش، آنچه خود “محور مقاومت” میخواند، در ورطهای که خود خلق کرده است دارد غرق میشود.
حزبالله فقط یک نیروی نیابتی در مقایسه حتی با حماس نیست. حزبالله لبنان، خودِ جمهوری اسلامی و خاکریز اول در قدرت نمایی منطقه و کل “محور مقاومت” است، جمهوری اسلامی برای حفظ و نجات خود و حزبالله به تئوری بقا پناه برده است.
اینک نه حزبالله میتواند به داد حکومت برسد و نه جمهوری اسلامی میتواند حزبالله را نجات بدهد. این درماندگی و استیصال حکومت اسلامی را باید به صحنه پرشور سرنگونی جمهوری اسلامی تبدیل کرد. این آیندهای است که دارد متولد میشود!
سیامک بهاری
از: گویا