رادیو فردا
امینالله رشیدی، خواننده و آهنگسازی که شامگاه ۲۲ مهرماه در آستانهٔ ۱۰۰ سالگی درگذشت، فقط به ترانههایش شناخته نمیشد.
زندگی کاری او چندوجهی بود و در عین حال از معدود هنرمندان قدیمی که بهرغم محدودیتهای بسیاری که بهخصوص پس از انقلاب با آن روبهرو شد، با رسانهها هم بسیار مصاحبه میکرد.
در این مطلب شش نکته دربارهٔ او میخوانید که ممکن است از آن بیخبر باشید یا کمتر از آن اطلاع داشته باشید.
توقیف «ایران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی»
امینالله رشیدی ۱۰ سال پیش گفته بود میترسم بمیرم و انتشار کتاب «ایران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی» را نبینم. سرانجام هم درگذشت و حسرت انتشار آخرین کتاب از مجموعهٔ سهجلدیاش را، بهدلیل سانسور وزارت ارشاد، با خود به خاک برد.
کتاب «ایران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی» را که یکجور تاریخنگاری شخصی با شرح زندگی خودش همراه با ۴۵۰ عکس از هنرمندان همدورهاش بود، سال ۱۳۸۴ به وزارت ارشاد سپرد، اما پس از چندین سال بلاتکلیفی، نهایتاً، بهگفتهٔ خودش، مجوز انتشار آن به رعایت حدود صد مورد سانسور منوط شد و به این ترتیب این کتاب در محاق توقیف باقی ماند.
بعدها خودش چند مورد از این سانسورها را تعریف کرد. یکی از آنها «عکسی کمنظیر از چهرهٔ باوقار و متین ابوالحسن خان صبا و دخترش است» و دیگری عکسی از محمد تجویدی «در کنار یک تابلوی نقاشی با این رباعی باباطاهر که اگر دستم رسد بر چرخ گردون/ از او پرسم که این چین است و آن چون/ یکی را میدهی صد ناز و نعمت/ یکی را قرص نان آلوده در خون».
دو مورد دیگر از این صد مورد نیز دو قصیده از ناصر خسرو و سیف فرغانی بوده است که امینالله رشیدی گفته بود وزارت ارشاد خواسته آنها را از کتابش حذف کند. یکی قصیدهٔ ناصر خسرو «که دربارهٔ حج است و با این بیت آغاز میشود: حاجیان آمدند با تعظیم / شاکر از رحمت خدای رحیم، که دربارهٔ حاجیانی است که تنها به ظاهر این فریضهٔ الهی میپردازند».
دیگری هم قصیدهٔ معروف سیف فرغانی که در زمان حملهٔ مغول سروده شده و سه بیت مشهور آن این است: هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد / هم رونق زمان شما نیز بگذرد / وین بوِم محنت از پی آن تا کند خراب / بر دولتآشیان شما نیز بگذرد / باد خزان نکبت ایام ناگهان / بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد.
پیگیریهای امینالله رشیدی برای نجات این کتاب از تیغ سانسور نهایتاً به اینجا ختم شد که در وزارت ارشاد به او «بسیار راحت گفتند ما از این نوع کتابها نمیخواهیم چاپ کنیم. من هم توضیح دادم این کتاب ادامهٔ “عطر گیسو” است که سال ۸۱ زمان رئیسجمهوری خاتمی چاپ شده و مشکل و واکنش منفی هم ایجاد نکرده است. این را که گفتم، بسیار راحت گفتند اگر ما بودیم، اجازهٔ انتشار آن را هم نمیدادیم».
دومین خوانندهای که آهنگهایش را خودش میساخت
امینالله رشیدی، پس از جواد بدیعزاده، دومین خوانندهای در تاریخ موسیقی کلاسیک یا همان موسیقی سنتی ایران بود که آهنگ آثارش را خودش میساخت.
بهگفتهٔ علیرضا میرعلینقی، پژوهشگر موسیقی، امتیاز امینالله رشیدی در این زمینه این بود که به نتنویسی تسلط داشت است و نت آثارش را هم خودش مینوشت.
آقای میرعلینقی دربارهٔ جایگاه هنری امینالله رشیدی هم میگوید در دههٔ ۳۰ او جزو سه تنها تصنیفخوان مرد آن دوران بود، چون اساساً تصنیفخوانی در آن زمان به زنان خواننده اختصاص داشت، ضمن آنکه جامعه نیز همین را طلب میکرد و رادیو هم اغلب آثار ترانهای را به خوانندگان زن سفارش میداد.
سه خوانندهای که در آن دوره در خواندن ترانهها و تصنیفهای روز و آثار نوآورانه اسم و رسمی داشتند، بهترتیب منوچهر همایونپور، داریوش رفیعی و امینالله رشیدی بودند که بهلحاظ سنی رشیدی بر آنها تقدم داشت.
گرایش اصلی رشیدی تصنیف و ترانه بود یا همان یعنی موسیقی ریتمیک که بهگفتهٔ علیرضا میرعلینقی، بهخاطر پرهیزش از تحریرهای مفصل و پیچیده مهر و امضای مخصوص به خودش را هم در ترانههایش داشت.
امینالله رشیدی خودش در این باره میگفت در دهههای ۳۰ و ۴۰ خوانندگان رادیو تلویزیون هرکدام «کلاس و صدای خاصی داشتند. مثل الان نبود که صدها صدا مشابه یکدیگرند. در آن زمان نوع صدای خوانندگان و سبک خواندن آنها در ذهن مردم جاری و ماندگار میشد».
وقتی سردفتری و انقلاب جلوی خوانندگیاش را گرفتند
زندگی امینالله رشیدی به موسیقی و با آن گذشت، اما حرفهاش «سردفتری» بود و نقشهٔ فرش هم میکشید. سالهای آخر عمرش میگفت «هیچوقت از موسیقی ارتزاق نمیکردم، اما تا جایی که در توانم بود برای آن مایه میگذاشتم».
رشیدی بهخاطر همین شغل «سردفتری» در سال ۱۳۴۴ مجبور به قطع همکاری با رادیو شد. تا آن زمان حدود ۱۵۰ آهنگ برای رادیو ساخته بود اما ماجرایی پیش آمد که مجبور به قطع همکاری شد.
بهروایت خودش، «وقتی خوانندهٔ رادیو بودم، همزمان بهعنوان دفتریار در دفترخانه کار میکردم و بعد از ۲۰ سال به جایگاه سردفتری رسیدم. چند روز بعد روزنامهٔ اطلاعات نوشت رشیدی خواننده به سردفتری نایل شد… با اینکه در کابارهها و مهمانی نمیخواندم و صرفاً خوانندهٔ رادیو بودم، وزارت دادگستری وقت به من ابلاغ کرد که چون خوانندگی مغایر شأن سردفتری است، معلق میشوی. من هم به ناچار از رادیو استعفا کردم تا امتیاز دفترخانهام لغو نشود».
امینالله رشیدی سال ۱۳۵۸، یک سال پس از انقلاب، از شغل سردفتری بازنشسته شد و دوست داشت به خوانندگی برگردد، اما فضای انقلابی او را هم مثل بسیار هنرمندان دیگر در همه زمینهها از فعالیت باز داشت تا نهایتاً سال ۱۳۷۸، پس از چندین سال دوندگی موفق شد برای آلبوم «عطر گیسو» مجوز بگیرد و آن را منتشر کند.
پس از آن راهش به تلویزیون جمهوری اسلامی هم باز شد و بهرغم اینکه برخی مسئولان گفته بودند «چرا فلانی را که قیافهاش طاغوتی است، نشان میدهید»، حضورش تا مدتی هم دوام آورد.
امینالله رشیدی که حدود ۴۰ سال از صحنهٔ اجرا هم دور مانده بود، نهایتاً موفق شد در سال ۱۳۹۳ پس از چهار دهه دو کنسرت موسیقی در اصفهان و تهران اجرا کند.
امینالله رشیدی و محمدرضا شجریان
رشیدی بسیار مصاحبه میکرد و بسیار از دیگران نام میبرد، یا بهستایش یا بهانتقاد؛ اما کمتر میشد که از محمدرضا شجریان بگوید. با این حال سال ۱۳۸۶ نقل جملهای از او در روزنامهٔ «حیات نو» دربارهٔ شجریان در فضای هنری آن زمان تعجب خیلیها را برانگیخت.
او در کنار انتقادهای همیشگیاش به وضعیت موسیقی، چه سیاستهای دولت در این زمینه و چه نوع فعالیت خود هنرمندان، بار دیگر از دهههای ۳۰ و ۴۰ خشیدی بهعنوان پربارترین سالهای موسیقی ایران یاد کرد و حتی گفت در دورهٔ کنونی (دهه ۸۰) «بهترین آثار خوانندگان ما آثار متعلق به سالهای ۴۰ است که دوباره با ارکستر اجرا میشود».
سخن رشیدی در این موضوع جایی تعجببرانگیز شد که از محمدرضا شجریان هم مثال آورد و گفت «آقای شجریان که کنسرت میدهند، همچنان بهترین قطعاتی که اجرا میکنند “مرغ سحر” است که متعلق به ۸۰ سال پیش است یا “ای ایران” که ۶۰ سال پیش ساخته شده است».
اعتقاد رشیدی به «نیمهمذهبی» بودن موسیقی دستگاهی
امینالله رشیدی اظهارنظر شخصی و عجیبی هم دربارهٔ حیات موسیقی ایران داشت و آن را یک هنر نیمهمذهبی میدانست با این استدلال که موسیقی دستگاهی «برگرفته از نواهای مذهبی است که تحتتأثیر وقایعی چون عاشورا به حیات خود ادامه داده است».
او سال ۱۳۸۱ در یکی از مصاحبههاش گفته بود پس از ورود اعراب به ایران، «تنها واقعهای مثل عاشورا و رهاوردهای آن از قبیل تعزیه بود که موسیقی ایرانی را حفظ کرد». او حتی معتقد بود تحریم موسیقی «نه از سوی اسلام بلکه از سوی برخی عربها که مغز متحجر و افراطی داشتند به وقوع پیوسته است» و « یادگارهای ارزشمندی که در حوزهٔ موسیقی به چشم میخورد، به طریق سینهبهسینه توسط مداحان و روضهخوانان به ما انتقال یافته است».
ثبتنام برای ریاستجمهوری
امینالله رشیدی در فروردین سال ۹۶ در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد که صلاحیتش در شورای نگهبان رد شد. این اقدام او تعجب خیلیها را برانگیخت، اما خودش بعدها گفت واقعاً قصد داشت رئیسجمهور شود تا «موسیقی را سروسامان بدهم و از چنگ مافیا رهایش کنم».
او بر این بارو بود که اهالی سیاست نمیتوانند موسیقی را به سرمنزل مقصود برسانند و «هر چه به سیاست آلوده شود، به سرنوشت موسیقی و سینمای ما دچار خواهد شد».
البته این را هم گفته بود که «اگر رئیسجمهور میشدم، همهٔ امور را به معاونان و وزیرانم واگذار میکردم تا رئیسجمهور نمادین باشم».
امینالله رشیدی خوانندهٔ پرکاری بود، ولی آثار اجرانشدهٔ بسیاری هم از او باقی مانده که میگفت حاضر است داوطلبانه آنها را برای اجرا در اختیار نسل جوان بگذارد؛ آرزویی که همچون انتشار کتابش «ایران در رهگذر زمان تا مرزهای بیسرانجامی» آن را با خود به خاک برد.