سلمان گرگانی: جنگ؟

چهارشنبه, 2ام آبان, 1403
اندازه قلم متن

پروسهٔ چندین هزار سالهٔ تاریخ بشری و سمت سوی آن، این نوید را می‌دهد که انسان به برکت رشد علمی و افزایش ثروت در جهت ایجاد نظام‌های اجتماعیِ عدالت خواه‌تر و آزادمنش‌تر می‌باشد. انسان از زمانی که قادر به تجسم شد، هر آن چه را برای راحت زیستنِ مادی و روحی بود، شادی بخش شناخت و تاریخ انسان و جوامع انسانی خلاصه‌ای است از تلاش برای راحتی، و ابزار و روشهای مورد استفاده برای این هدف، که هنوز هم ادامه دارد.

خرد انسانی در طول هزاران سال تجربه، آموخته است که رفاه و راحتی اگر تنها برای گروهی برگزیده باشد، پاینده نیست و انسان برای ادامهٔ حیات اجتماعی خویش باید رفاه و راحتی را در کلیت جوامع بشری خواهان باشد.

ایستادن در سمت درست تاریخِ بشری، نه تنها آرمانهای انسانی، بلکه استفاده از ابزار و راهکارهای انسانی نیز می‌طلبد. انتخاب ابزارها و روش‌های غیر انسانی، می‌تواند افراد را از سمت درست تاریخ به سمت قهقراییِ تاریخ پرتاب کند و جوامع انسانی را دچار ایستایی سازد، هر چند آرمان‌های بسیار والایی برای آن روش‌ها تعریف گردد.

هیچ آرمانی بالاتر و مهمتر از حفظ زندگیِ انسان‌ها نمی‌باشد و هر کسی به هر علتی تلاش در حذف زندگانیِ انسان‌ها نماید در سمت مخالف تاریخ بشری است.

تفکرات دینی-ایدئولوژیک، جنگ‌ها را تنها در تضادهای نیکی‌ها و بدی‌ها جلوه می‌دهند، تا بتوانند به راحتی و بدون زحمتِ خردورزی در مناقشات، مهره چینیِ دلخواه و موردپسند و باور خویش را انجام دهند.

اتفاقاتِ یک سال اخیر خاورمیانه به وضوح، عملی و عینی نشان می‌دهد که جنگ‌ها تنها میان خیر و شرّ نمی‌توانند باشند، چه بسیار جنگ‌هایی که میان آشّرار می‌باشند(هرچند قدرت هر دو شرّ متفاوت باشد).

هر طرف اسطوره‌سازی و تاریخ‌پردازی خود را در جهت حقانیت خویش دارند و قربانیِ این جنگ‌ها نیز خیر و یا همان زندگی بوده و هست، هر چند معیارها و ارزش‌ها می‌تواند در دو طرف مناقشه متفاوت باشند‌، اما در نهایت هر دو طرف در ضد جهت تاریخ بشری می‌باشند.

کنش‌ها و واکنش‌ها در حق و حقوقِ غیرنظامیان به دور از شأن انسان عصر حاضر می‌بود. در یک طرف شرّی خود را محّقِ حمله به کودکان و غیرنظامیان می‌داند، در طرف مقابل شرّدیگری خود را محّق به استفاده از کودکان و غیرنظامیان به عنوانِ سپرِ جان خود می‌داند.

باورهای غلط و غیرواقعیِ دینی و ملیِ نهادینه شده، خصوصاٌ در جوامع آرمان‌زده که همیشه یک طرف جنگ را حق و طرف دیگر را ناحق می‌دانند، توان خردورزی را تا طرفداری از کلیّت جنگ تنزل می‌دهند.

زمانی که آمال و آرزوها فاصلهٔ نجومی با توان عینیِ تحقّقِ آن آرزوها دارا باشند، آن آرزوها به اُسطوره مبدل می‌شوند و چه بسیار کسان که ناآگاهانه از آن اسطوره‌های سمّی تغذیه می‌کنند.

آرزوی کشور یهود از نیل تا فرات و یا محو اسرائیل دست‌نیافتنی و غیرانسانی است. کسانی که با چنین آرمان‌هایی اسطوره‌پردازی می‌کنند تنها فرصت‌طلبان و بی‌خِردانی هستند که در تلاشِ حفظ منافع مادی و روانی خویش می‌باشند.

تا زمانی که این اسطوره‌ها ارزش فرهنگی خود را حفظ کنند چه جان‌های بی‌گناهی که محو خواهند شد و تنها مرده‌پرستان و سودجویان هستند که با نقابهای مختلف سعی در حفظ آن فرهنگ‌ها خواهند نمود.

نوع دوستی و همدردی با تمام قربانیان حوادث اخیر، از عرب و یهودی وظیفهٔ انسانی است، اما هیچ کسی نمی‌گوید برای از میان برداشتن این تسلسلِ خشم و نفرت و کشتار چه باید کرد؟

آیا با بوجود آمدن کشور مستقل فلسطینی، تهدیدات بر علیه اسرائیل و امنیت آن کاسته خواهد شد و حماسیان در صلح و آرامش در کنار یهودیان خواهند زیست؟ به باور من نه! زیرا تا زمانی که فرهنگِ تقٌدسِ تنفر در دو سوی نزاع ارزشمند باشد و برایش هزینه گردد و قاتلان قهرمانان و شهدای اقوام خویش باشند صحبت از امنیت، خیالی بیش نیست.

در صورت بقای تفکرات «حماسی» و «نتانیاهویی» غولی وحشی‌تر از گذشته به عرصهٔ سیاسیِ کل خاورمیانه تحمیل خواهد شد که توانمندتر از گذشته ایجاد رعب و وحشت، نه تنها در جوامع دیگر بلکه در میان جوامع خود خواهند کرد.

رهبران سیاسی به قیمت خون انسان‌ها در تلاش حفظ قدرت خویش هستند و در این میان عوامی که قیمت جان خویش نمی‌دانند.

تمامیِ زندگانِ طرفین جنگ که از هستی تهی شدند، در گروه مردگان محسوب می‌شوند وبس.

سلمان گرگانی
اول آبان ۱۴۰۳

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها: ,

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.