بمناسبت ۲۵ نوامبر، روز بین المللی مبارزه با خشونت علیه زنان
در نگاه عمومی، مبارزه برای حقوق زنان و مبارزه با خشونت علیه آنان، مسئولیتی تلقی میشود که تنها بر عهده خود زنان است، نه مسئلهای که کل جامعه را دربر گیرد و همگان را متعهد سازد.
اما جنبش انقلابی زن زندگی آزادی با گفتمان همه گیر خود حوزه مطالبات زنان را بطور محوری در جامعه مطرح کرده و توانست گروههای مختلف تبعیض زده و خشونت دیده را پیرامون این گفتمان با خود هم سو کند. با این حال، امروز مبارزه با خشونت علیه زنان و، در ابعاد گستردهتر، تلاش برای دستیابی به برابری جنسی و جنسیتی مانند گذشته تنها به زنان واگذار میشود.
با افتخار باید گفت که در این جنبش انقلابی ما شاهد صحنههای بی سابقه ایی بودیم که برای اولین بار مردان جوان ما، از رهبری زنان در کف خیابان استقبال کرده، گاه در کنار و دست در دست زنان و گاه پشت سر آنها ایستاده و برای آزادی فریاد زدند. با این وجود، باید اعتراف کرد که در کنار این تحول بزرگ در نسل جوان معترض، ما همچنان شاهد استمرار فرهنگ مرد سالاری در نسلهای مختلف گذشته، در ایران و هم چنین در خارج از کشور هستیم.
پرسش این است که چرا مردان در مبارزه با تبعیض و خشونت علیه زنان مشارکت کافی نداشته و آن را بطور مستمر به حاشیه میرانند و موضوعی «زنانه» میپندارند؟ در حالیکه این مبحث یک معقوله اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و به مسیولیت جمعی و شهروندی ما مربوط میشود، وظیفه ایی که بر عهده تک تک ما قرار دارد.
عدم حضور گسترده مردان در مبارزه با تبعیض جنسیتی و در مبارزه با خشونت به زنان و زن کشی ناشی از مجموعهای از عوامل مختلف است که به چند مورد آن در این نوشته اشاره خواهیم کرد:
فرهنگ مرد سالاری ریشه دار یکی از عوامل مهم عدم مشارکت مردان درمبارزه علیه خشونت به زنان و تبعیض به آنان است. این فرهنگ، برتری مردانه را به عنوان یک هنجار اجتماعی تحمیل و در حوزه تبعیض به زنان، مردان را به گروه صاحب امتیاز تبدیل کرده است. مردان این چنین، تنها به دلیل جنسیت خود، از امتیازات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بیشتر و گاه امتیازات ویژه برخوردار هستند. در مطالعات مربوط به تبعیض تاکنون نشان داده شده است که گروه صاحب امتیاز به سادگی از امتیازات خود چشم پوشی نمیکند و باید قانع شود که تلاش برای این کار نتایج مهم شخصی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مثبت در پی دارد.
از دست دادن امتیازات مکتوب و نانوشته و قبول اینکه مردان و زنان بتوانند در حوزه اجتماعی و سیاسی با هم رقابت سالم داشته باشند میتواند در بسیاری از مردان احساس از دست دادن مردانگی را ایجاد کند، احساس اینکه هویت مردانه آنها به این ترتیب به چالش کشیده میشود.
علاوه بر این نهادینه شدن و درونی سازی نقشهای سنتی که حتی در بین آزادیخواهان قابل مشاهده است، مبارزه علیه تبعیض را نیز زنانه مردانه کرده است.
البته فراموش نکنیم که مردان انگشت شماری که شجاعانه مشارکت فعال در حمایت از برابری و مقابله با خشونت میکنند، هزینههای سنگینی برای آن میپردازند. از یکسو توسط حکومت سرکوب میشوند و از سوی دیگر مورد خشونت، انگ و قضاوت اجتماعی برخی از مردان در فضای عمومی بخصوص شبکههای اجتماعی قرار میگیرند و ممکن است با قضاوتهای منفی مانند «ضعیف بودن» یا «فقدان مردانگی» مواجه شوند که میتواند نقش بازدارنده برای بسیاری از مردان برای مشارکت فعال در مبارزه با تبعیض جنسیتی و مبارزه علیه خشونت داشته باشد.
اضافه بر این همه، باید خاطر نشان ساخت که نبود آگاهی کافی نزد مردان و هم چنین کمبود آموزش و توانمند سازی مردان در حوزه تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان و پیچیدگیهای آن، باعث میشود که مردان از مشارکت در این حوزه خود داری کنند و آن را مسئلهای صرفاً زنانه تلقی کنند.
اما واضح و مبرهن است که برای ساختن ایران ایی دمکراتیک، سکولار و آزاد و برای شکوفایی اقتصادی آن تبعیض زدایی گسترده اجتناب ناپذیر است. ج ا جامعه ایران را تبعیض محور و خشونت محور کرده است برای گذار از این نظام، در آغاز باید از باورهای کهنه و پوسیده خود عبور کنیم و برای این منظور نیاز به تغییر گفتمان عمومی و باز تعریف مفاهیمی چون زنانگی و مردانگی در دنیای مدرن داریم.
حضور مردان در مبارزه علیه خشونت به زنان نه تنها یک ضرورت اخلاقی است، بلکه پیششرطی برای ایجاد تغییرات بنیادین اجتماعی به شمار میآید. باز تعریف مردانگی و ترویج مردانگی آلترناتیو که در آن مردانگی به معنای به چالش کشیدن فرهنگ خشونت و مقاومت در برابر آن و مبارزه برای کاهش آن تعریف میشود، یکی از راههای مؤثر برای آغاز گفتگویی بالنده حول این مبحث است؛ گفتگویی که بیشک به همکاری میان مردان و زنان برای دستیابی به برابری انسانی و مبارزه با خشونت خواهد انجامید.
تلاش مردان پیشرو که به عنوان الگوهای مثبت برای جامعه مردان عمل میکنند، در این راه نقشی کلیدی دارد اما تعداد محدود مردان پیشرو که میتوانند سایر مردان را به پیوستن به این جنبش گسترده ضد خشونت و ضد تبعیض ترغیب کنند به وضوح ناکافی است.
بدون هم، به آزادی و حقوق انسانی خود نخواهیم رسید و قادر نخواهیم بود ایرانی آباد و آزاد بسازیم؛ ایرانی فارغ از تبعیض که در آن همزیستی تفاوتها ممکن باشد.
شیوا پارسایی
از: گویا