بدون اغراق برای تأمین نیازهای معنوی و مادی و از سویی فراهم سازی یا تأمین امکانات زندگی روزمره، در بسیاری از نقاط کشورمان و در اغلب موارد، با نوعی تردید و شک از لحاظ چگونگی عملکرد کیفی و ارزش واقعی مادی کار ارائه شده از طرف ارائه دهندگان، اعم از کالا یا خدمات مواجه شدهایم ….
تصویر این چگونگی به قلم یکی از سیاستمداران غربی در خاطرات او به این شرح آمده: ایرانیان در این روزگاران با همهی ویژگیهای مثبت و منفی، با آن فرهنگ دیرینه در شرایط فعلی بدون برخورد با خطاکار یا کم فروش و گران فروش، عیناً مشکل پیش آمده به خود را به دیگری منتقل میسازند … و ایرانیها را در صفی طولانی میبیند که اولین نفر به نفر دوم یعنی فرد ایستاده در پشت سر خود اجحاف و امری را غیر واقع معرفی، کالا و خدمت خود را بدون توجه به ارزش واقعی آن عرضه مینماید و مطلقا مسئول اعمال خود نبوده و از هر گونه بازخواستی خود را مصون میبیند …فرد دوم به جای اعتراض و تقاضای رفع اصولی مشکل یا ایرادات موجود، عیناً با فرد بعدی همین عمل را تکرار و از هر گونه برخورد قانونی یا اعتراض مدنی به دلیل نبود مراجع ذیصلاح و امکانات رسیدگی یا سیستم تشویق و در اغلب موارد نبود بازخواست و توبیخ خودداری مینماید.
بیان این تصویر برآمده از حالت موجود و شرایط اجتماعی حاکم، مصداق گفتهی حافظ است که میگوید: مکن در این چمنم سرزنش به خود روئی چنان که پرورشم دادهاند میرویم در تحلیل این وضعیت که عارف و عامی برآنند نظام حاکم نتوانسته یا نمیخواهد امور سامان یابد و هر چیز در جای خود قرار گیرد.
عدم پاسخگویی مسئولین به دلیل انتصابات مبتنی بر روابط و انتخاب مدیران فاقد صلاحیت و واجدین شرایط احراز، بر خلاف قوانین مدون موجود و از طرفی بیتوجهی به اصل مسئولیت و اختیار و سیستم تشویق و ارتقاء یا برکناری علتالعلل وانفسا و وا مصیبتای فعلی به نظر میرسد.
از سوی دیگر دغدغههای زندگی مادی روزمره و تامین حداقلهای معاش روزانه در شرایطی که نرخها بدون ضابطه و به طور هفتگی یا حداکثر ماهانه افزایش چشمگیری مییابد که به ذکر مثال نیازی نیست و اظهر من المشس است …
بازگشت تعادل و نظم و ضابطه را که با همین انسانها بایستی صورت گرفته و کنترل شود دور از دسترس مینماید. مطبوعات از حداقل شرایط قابل دفاع برای نقد مسائل و افشای حقایق محروم و در واقع ممنوع میباشند و بدون توجه و آگاهی به رسالت خود در حداقل ممکن و بیشتر طبق خواستهی متولیان حکومت قلم میزنند …
مگر در حواشی مطالب و آن هم با اشاره و تلویح … که خوانندگان کنجکاو با اشاراتی بدین گونه مطلبی را در تشریح شرایط بیابند وضعیت مطبوعات ـ پاسخگویی مسئولین ـ انتصابات مبتنی بر شرایط احراز ـ وجود بازرسی مداوم و سیستم تشویق و توبیخ ـ احساس مسئولیت اجتماعی و توجه به منافع ملی ـ تقدم منافع جمع بر فرد آموزشهای لازم در مدارس برای رفع این گونه نارساییهای خانه برانداز ـ اختصاص برنامههای مختلف آموزشی و تشریحی با قید نمونههای موجود از طریق وسائل ارتباط جمعی ـ افشای حالتهای خود محور و برخوردهای سیاسی گروههای مختلف و روشهایی از این قبیل و نهایتاً رفع نگرانی مطبوعات از بیان و درج حقایق و بالاخره پرهیز از پرگویی، شعار و تعاریف بیمحتوا و نهایتاً کمک خواستن از صاحبنظران دلسوز و میهن دوست، سلیمالنفس، آگاه، متعهد و … در این رابطه نمونهای از راهکارهای خروج از این شرایط میباشد.