آیدا قجر: بیژن و منیژه در پاریس؛ یک روایت عاشقانه از حمید رحمانیان

جمعه, 21ام دی, 1403
اندازه قلم متن

آیدا قجر

بیژن و منیژه، حمید رحمانیان، زنان، زن، زندگی، آزادی، شاهنامه، فردوسی، مهاجرت، تئاتر سایه، فرانسه، فرهنگ و هنر
حمید رحمانیان به «ایران‌وایر» می‌گوید خود او و تیم محتواسازی و تولید با چالش‌های بسیاری در ساخت این تئاتر سایه مواجه بوده‌اند؛ از مراحل تلخیص و به‌روزرسانی محتوا برای مخاطب قرن بیست‌ویکم گرفته تا چالش‌های فنی
 

شب‌های پاریس پیش از آغاز سال نو میلادی میزبان تئاتر سایه‌‌ای «بیژن‌ و منیژه‌» شاهنامه، اثر «فردوسی» به کارگردانی «حمید رحمانیان» بود تا صدها نفر به تماشای پنجره‌ای رو به فرهنگ ایران بنشینند. او در دو دهه اخیر سعی کرده است فرهنگ ایران را از طریق شاهنامه معرفی کند. این تئاتر سایه قرار است به عنوان نخستین اجرای ایرانی، روی صحنه «برادوی» نیویورک امریکا برود. در گزارش تصویری می‌توانید بخش‌هایی از این نمایش را به همراه گفت‌وگو با عوامل تولید ببینید. 

****

عشق، مبارزه و بخشش، سه عنصر پررنگ در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه هستند. هر سه این عناصر را در تلخیص حمید رحمانیان از این حکایت در شاهنامه فردوسی می‌بینیم. صدای آوازخوانی منیژه، آن‌هم دو سال بعد از سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران، این‌بار در پاریس طنین افکند؛ صدایی که البته آوازش در حکومت جمهوری اسلامی ممنوع است. 

پس از ۱۷ سال محتواسازی بر اساس شاهنامه، از جمله تولید کتاب عروسکی و ارکستر سمفونیک، از سه سال پیش تئاتر بیژن و منیژه مراحل تولید را پشت‌ سر گذاشت و در ماه‌ پایانی سال ۲۰۲۴ به نمایش درآمد. ۹ بازیگر، ۴۸۳ عروسک‌، ۲۰۸ پس‌زمینه متحرک با بیش از دو هزار و ۳۰۰ نشانه‌های تولید، هنرمندانه از فرهنگ عشق و بخشش در شاهنامه ایران گفتند. 

حمید رحمانیان به «ایران‌وایر» می‌گوید خود او و تیم محتواسازی و تولید با چالش‌های بسیاری در ساخت این تئاتر سایه مواجه بوده‌اند؛ از مراحل تلخیص و به‌روزرسانی محتوا برای مخاطب قرن بیست‌ویکم گرفته تا چالش‌های فنی. تاکید رحمانیان در این گفت‌وگو بر آن است که تئاتر سایه‌ بیژن و منیژه صرفا یک پروژه هنری نیست بلکه پروژه‌ای فرهنگی است. 

زنانگی در شاهنامه؛ ما می‌توانیم مبارزه کنیم 

رحمانیان و بازیگران نمایش، این اجرای بیژن‌ و منیژه‌ را به زنان قدرتمند ایرانی تقدیم کرده‌اند؛ زنانی که فریادشان در این سال‌ها به گوش جهانیان رسیده است. 

رحمانیان می‌گوید: «قسمت زنانگی داستان، عمیق و مهم است. وقتی زنانگی شاهنامه بیرون می‌آید، حال و هوای قصه تغییر می‌کند و داستان زنده می‌شود. من این بخش‌ها را پررنگ کرده‌ام.» 

او توضیح‌ می‌دهد نگاهی گذرا به شاهنامه می‌تواند این تصور را ایجاد کند که شاهنامه حکایت‌هایی مردانه دارد اما با تعمق بیشتر در آن و مواجهه با شخصیت‌هایی مثل «منیژه»، «رودابه»، «گردآفرید» و «تهمینه» و نوع نگرش آن‌ها به زندگی و نقش‌آفرینی‌ آن‌ها، می‌توان متوجه شد اصلا این‌گونه نیست: «ورود زنان به داستان‌ها، دمیدن روح به قصه است. روایت‌ها را طوری انتخاب کردم که بیان‌گر شخصیت قوی زن باشد.» 

از همین رو، با «سارا والش»، بازیگر نقش منیژه در این تئاتر سایه صحبت می‌کنیم؛ زنی امریکایی که حالا در قامت یکی از زنان نقش‌آفرین‌ در شاهنامه ایران روی صحنه می‌رود: «این یک تجربه منحصربه‌فرد برای من است که استوار بایستم؛ نه تنها به عنوان یک شخصیت زن، بلکه در میان این جنگ و خون‌ریزی‌ها استوار بایستم.» 

در حین گفت‌وگو، سارا والش تی‌شرتی با طرح زن، زندگی، آزادی به تن دارد. از او می‌پرسیم چه احساسی دارد که با وجود گذشت دو سال از سرکوب خونین جنبش «مهسا (ژینا) امینی»، صدای ممنوعه زنان ایرانی را روی صحنه اجرا می‌کند؛ آن‌هم زنانی که حتی عشق برای آن‌ها ممنوع است: «در پایان روز احساس افتخار می‌کنم. ما می‌توانیم هر کاری انجام دهیم. حتی یک لحظه یادآوری به زنان در سراسر جهان که آن‌ها قوی هستند. حتی اگر برای یک لحظه باشد، احساس می‌کنم که کارم را انجام داده‌ام.» 

سارا ادامه می‌دهد: «می‌خواهم بچه‌ها و دختران کوچک این را ببینند و بگویند آه، ما می‌توانیم مبارزه کنیم، مهم نیست که چه کسی هستیم، چه شاهزاده باشیم یا از پایین‌ترین طبقه، یا به معنی واقعی کلمه در قعر ناامیدی، می‌توانیم مبارزه کنیم.» 

مهاجرت؛ تولید محتوای فرهنگی برای کشورهای میزبان 

حمید رحمانیان، هنرمند، فیلم‌ساز و کارگردان این تئاتر سایه سال‌ها در ایران فعالیت هنری داشته است. او فیلم داستانی «دم صبح» و فیلم‌های مستند «شهبانو» و «خانه شیشه‌ای»  را در ایران ساخت و در نهایت مهاجرت را برگزید.

خودش می‌گوید مهاجرت باعث شد که به تولید محتوای فرهنگی از ایران روی بیاورد: «کار من طراحی گرافیک و فیلم‌سازی بود اما وقتی مهاجرت می‌کنید، احساس می‌کنید باید سپری بسازید و نقطه توجه را از سیاست به فرهنگ تغییر بدهید. ما همه حرف می‌زنیم ولی مهم تولید محتوا است. شعار دادن ما در این سوی جهان چه قدر در داخل ایران تاثیر دارد؟ ما ۴۳ سال است که تاریخ مهاجرت داریم اما چه قدر محتوا برای کشورهای میزبان ایجاد کرده‌ایم؟ ما باید برای نسل جدید ایرانی و غربی‌ها محتوایی تولید کنیم تا از زیبایی و عمق و زبان ما بر می‌آید.» 

همان‌طور که او اشاره می‌کند، در جهان غرب بحث روز در مورد ایران، در رابطه با سیاست است و حکومتی سرکوب‌گر: «من خواستم که خودم را از این بحث کنار بکشم و وارد داستان فرهنگی شوم؛ اگرچه پس‌زمینه آن هم فعالیت فرهنگی است. خود شاهنامه حرکتی اعتراضی است؛ کتابی که تا امروز هم با ما ایرانی‌ها در گفت‌وگو است.»

بیژن و منیژه؛ بازیگران و تماشاچی‌ها در دو سوی یک پرده 

در دورانی که همه ابعاد زندگی ما تحت‌الشعاع تکنولوژی دیجیتال قرار دارند، رحمانیان در این تئاتر سایه بیشتر از عوامل پیچیده آنالوگ برای اجرا استفاده می‌کند. بخشی از این تکنیک‌های به‌روز، نوع اجرای نمایش سایه‌ای است. تماشاگران رو به پرده‌ای نشسته‌اند که پشت آن، بازیگران به شکل زنده قصه را با عروسک‌ها جلوی پروژکتورها به نمایش درمی‌آورند. در بسیاری از سالن‌ها، بعد از اجرا، پرده بالا می‌رود و تماشاگران با ابزارهای پشت‌پرده هم آشنا می‌شوند. اما در پاریس، تماشاچی‌ها بعد از اجرای این نمایش، به طبقه بالای سالن می‌روند و از آن‌جا با چگونگی این اجرا و ابزارهای آن آشنا می‌شوند. 

بنا به گفته رحمانیان و عوامل دست‌اندرکار در این اجرا، مخاطب این تئاتر، عموما غیرایرانی‌ها هستند. «محمد تالانی»، موزیسین و مدیر صحنه این اجرا در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»‌ می‌گوید: «این تکنیک‌ها اصلا وجود نداشتند. دو تا پروژکتور داریم که مقابل یکی اجرا انجام می‌شود و مقابل دیگری بازیگران آماده صحنه بعدی می‌شوند. این‌ که چه طور این‌ها به کامپیوتر منتقل شوند، چالش نخست ما بود. اما در حین اجرا این چالش دیگر وجود ندارد و بیشتر اتوماتیک جلو می‌رود. بیشتر چالش مربوط به بازیگران است.» 

«هریسون گرین»، بازیگر نقش «گرگین»، یکی دیگر از عوامل اجرای این تئاتر است که با او گفت‌وگو می‌کنید. در این اجرا، بازیگران دقایق متوالی در حرکت هستند، روی زمین عروسک‌ها را می‌گردانند و جلوی پروژکتورها نقش‌آفرینی می‌کنند. 

هریسون گرین می‌گوید: «ما همه نقش‌های مختلفی بازی می‌کنیم. من خیلی‌ وقت‌ها گرگین یا دیو و پادشاه را بازی می‌کنم. ما همه با هم هستیم. این نمایش خیلی سرگرم‌کننده است. من از آن لذت می‌برم. ما به کاری که انجام می‌دهیم، ایمان داریم.» 

پیغام ایرانی‌ها: زندگی، عشق و دنیایی ضد جنگ 

اما چه می‌شود که یک هنرمند زندگی خود را روی انتقال فرهنگ ایران به دنیایی متفاوت می‌گذارد؟ او هم می‌توانست مثل بسیاری از مهاجران با ملیت‌های مختلف در سراسر جهان، زندگی دیگری را بنا سازد ولی برای رحمانیان، مهاجرت وجه دیگری دارد. 

او از مسوولیت اجتماعی می‌گوید؛ حسی که برای انتقال فرهنگ ایرانی به دنیای غرب دارد: «احساس می‌کنم مسوولیت اجتماعی روی دوش خودم دارم. من در امریکا هستم، ترک‌ها و عرب‌ها و اسرائیلی‌ها کمک‌های فرهنگی دارند. اصلا فرهنگ با پول ساخته می‌شود. اما متاسفانه در ایران این مساله وجود ندارد و چنین وظیفه‌ای روی دوش امثال من می‌افتد. چیزی که ما را ایرانی نگه می‌دارد و مملکت را به هم چسبانده، فرهنگ، هنر و زبان آن است، وگرنه حکومت‌ها می‌آیند و می‌روند. در این نمایش شما چه کودک باشید و چه پیر، نکاتی برای یادگیری دارید؛ مثلا همین مساله بخشش در قصه بیژن و منیژه بسیار عمیق است.» 

اشاره او به پایان این حکایت در شاهنامه است که بیژن در صورتی از کمک «رستم» برای نجات برخوردار می‌شود که بتواند ببخشد تا رها شود و «پهلوان» نام گیرد.

تمامی بازیگران در طول تمرین تی‌شرت‌هایی را که بر آن زن، زندگی، آزادی نقش بسته بود، به تن داشتند و هم‌زمان با احیای فرهنگ کهن ایران، تماشاچی‌ها را با پیام زنان ایرانی در دوران معاصر آشنا کردند.

محمد تالانی می‌گوید: «شاهنامه پیغام قدیم ما است. زن، زندگی، آزادی پیغام ایران جدید ما است. ما می‌توانیم ملتی باشیم که پیغام ما، پیغام عشق، زندگی و ضد جنگ است.»‌


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.