اعضای گروه رستاک به محدودیتها در ایران اشاره کردند، اینکه در کنسرت اهواز از آنها خواستند تا زنان نوازنده پشت پرده بنشینند. آنها از هفتخوان دریافت مجوز برای آلبوم و کنسرت و حتی حضور در فستیوالهای خارجی گفتند. «برای فستیولی افتخار بود که رستاک آنجا برود و باید جلوی مسئولان ارشاد سرخم میکردیم.»
فرزاد مرادی، خواننده و نوازنده تنبور در کنار مجید پوستی آهنگساز، پرکاشنیست و نوازنده درام در یک صبح نیمهبهاری در استانبول در گفتوگو با یورونیوز فارسی از برنامههای آتی گروه موسیقی رستاک گفتند.
بخشی از این گفتوگو بر آلبوم «از خاک و آفتاب» متمرکز شده، نخستین آلبومی که رستاک پس از مهاجرت از ایران تولید و به تازگی منتشر کرده است.
آنها در این کار تازه قطعاتی از نواحی مختلف ایران و البته قطعهای از موسیقی افغانستان را در قالبی نو و امروزی بازآفرینی کردهاند.
فرزاد مرادی از محدودیت اجرای کنسرتهای رستاک در ایران گفت. اینکه در بسیاری از شهرها امکان برگزاری کنسرت نبود و در چند ماه سال نیز به دلایل مختلف مجوز کنسرت نمیدادند. حضور زنان نوازنده و همخوان در گروه نیز مزید بر علت شده بود.
برای نمونه او به تجربه اجرای کنسرت در اهواز اشاره میکند و اینکه مسئولان از آنها خواسته بودند بدون زنان روی صحنه بروند یا زنان پشت پرده اجرا کنند.
فرزاد مرادی از انتشار آلبوم از «خاک و آفتاب» گفته، آلبومی که گرچه این بار در خارج از مرزهای ایران منتشر شده اما بیش از هر آلبومی ایرانی است و به موسیقی اقوام ایرانی پرداخته است. در این آلبوم قطعهای نیز از موسیقی کشور افغانستان اجرا شده است.
مجید پوستی نیز از مهاجرت، محدودیت دریافت مجوز در ایران و دشواری کار زنان در عرصه موسیقی گفته است.
مجید پوستی
درباره آلبوم تازهتان بگویید؟
فرزاد مرادی: در آلبوم «از خاک و آفتاب» قطعات موسیقی فولکلور از گوشه و کنار ایران گنجانده شده است.
در واقع این آلبوم از ۶ قطعه تشکیل شده و آلبومی است که برای بهار آماده کردیم. امیدواریم مخاطبان آن دوست داشته باشند. «از خاک و آفتاب» مجموعهای از موسیقی نواحی مختلف ایران است. یکی از قطعات البته شامل کشور افغانستان میشود که در راستای پروژه «در خانه بی مرز» به سراغ آن رفتیم. در آن پروژه روی موسیقی کشورهای همسایه ایران کار میکنیم.
قطعه افغانستانی در آلبوم را پیش از این احمد ظاهر خواننده و نوازنپه شناخته شده افغانستان اجرا کرده است که ما آن را بازآفرینی و به شیوه خودمان تنظیم کردهایم. در این آلبوم دو قطعه کردی داریم یکی مربوط به منطقه کردستان است با سوژه بهار. تفاوتی که این قطعه با دیگر کارهای ما دارد وجه اعتراضی آن است و نام قطعه را «آزادی» گذاشتهایم.
در قطعه کرمانشاهی «آمان هی آمان» نیز از ساز تنبوراستفاده کردیم.
به احترام مردمان خونگرم خوب سیستان و بلوچستان، قطعه دیگری از این خطه زیبا در آلبوم «از خاک و آفتاب» داریم.
قطعه بعدی نیز از منطقه لرستان است که موسیقی فولک در آنجا کارکرد اجتماعی دارد. به سراغ یکی از موسیقیهای کار لرستان رفتیم و آن را به ملودی که در جشنها استفاده میکنند، وصل کردیم. قطعه دیگرمان نیز قطعهای تلفیقی از جنوب ایران است. از این آلبوم در تور اروپا و آمریکای خود رونمایی خواهیم کرد.
مجید پوستی: واقعیت اینکه در قطعه «هوار هوار» آلبوم «از خاک و آفتاب» بخشهایی است که اگر ایران بودیم با ذهن سانسور زده و خودسانسورمان اصلا سراغش نمیرفتیم. آنچه در ایران برای اهالی موسیقی و هنر روی میدهد این است که آنقدر رفت و آمد و نظارت به دستگاههای ممیزی زیاد است که وارد فاز خودسانسوری شده و اصلا سراغ یکسری ایدهها و قطعات نمیرویم. از جمله قطعه کردی اعتراضی دیگری که با نام آزادی در همین آلبوم اجرا کردیم.
و دلایل مهاجرت؟
مجید پوستی: رستاک میل به توسعه داشت و تمام محدودیتهای کار در ایران به ما نشان داد که اینها نمیخواهند ما از جایی بیشتر رشد و کار کنیم و رستاک دیگر نمیتوانست این را تحمل کند. وقتی در ایران هستید نه میتوانید برای اجراهای بینالمللی برنامهریزی داشته باشید و نه سرعتی در کار. همه چیز به نامهنگاریهای غیرضروری با مسئولانی مرتبط میشود که اصولا هیچ جای کار ما نبوده و نیستند.
اصولا چرا باید اصولا درباره سختی دریافت مجوز حرف بزنیم وقتی هیچ هنرمندی در جهان برای اجرای کنسرت اینطور مجوز نمیگیرد و ممیزی نمیشود. از سوی دیگر در ایران با فهرستی از کشورها مواجه هستیم که اصلا سفارتخانه ندارند و همین هزینه دریافت ویزا را چند برابر میکند.
فرزاد مرادی: این را هم اضافه کنم که اصولا در بسیاری از ماهها در تقویم ایران نمیتوانیم کنسرتی برگزار کنیم.
فرزاد مرادی: بسیار پیچیده بود. البته این مسائل تنها به ما محدود نمیشود بلکه اغلب گروههای موسیقی با آن درگیر هستند.
در ایران خلاقیت هنرمند زیر تیغ جراحی ممیزان بسیاری قرار میگرفت و اصل هنر و پیام هنری به مخاطب منقل نمیشود. برای هر آلبوم باید از وزارت ارشاد مجوز بگیریم. نهادی وجود دارد که به توی هنرمند بگوید چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه و در این رفت و آمدها نیز چیزی از اثر هنری مورد نظر هنرمندان باقی نمیماند.
از آلبوم با رستاک برقص و مشکلات مجوز گرفتن برای آن در ایران بگویید؟
بله، آلبومی به نام «با رستاک برقص» داشتیم. وقتی با این اسم به وزارت ارشاد رفتیم تا مجوز بگیریم، آقایی آنجا گفت که مگر میشود اصلا با رستاک برقص؟ بروید و اسم دیگری پیدا کنید. ما هم گفتیم باشد، اسماش را میگذاریم «با رستاک …»
وقتی کارهای ویدیویی آلبوم را شروع کردیم هم با انواع گیرها مواجه شدیم که اینجا تصویر خانم زیاد آمده، اینجا را کوتاه کنید، آنجا را تغییر بدهید و دیدیم اصلا چیزی از آلبوم باقی نمیماند. در آستانه مهاجرت بودیم. تصمیم گرفتیم «با رستاک برقص» را در ایران منتشر نکنیم با اینکه مجوز صدا را گرفته بودیم. این شد که وقتی به استانبول رسیدیم با فکری باز و بدون محدودیت این آلبوم را منتشر کردیم.
مشکلات دیگر؟
فرزاد مرادی: ما در چهار پنجم از شهرهای ایران نمیتوانستیم کنسرت برگزار کنیم.
مجید پوستی: تازه ما وقتی کنسرت بینالملی داشتیم با وزارت ارشاد نمیتوانستیم هیچ برنامهریزی بلندمدتی برای کنسرتهایمان را پیش ببریم. همه چیز روی هوا بود.
در کنسرتهای بینالمللی چطور؟
فرزاد مرادی: آنجا هم باید از وزارت ارشاد مجوز میگرفتیم. فستیولی از رستاک دعوت کرده بود. رفتیم وزارت ارشاد و به ما گفتند باید آنها نامهای به دفتر موسیقی وزارتخانه بزنند. کارهایشان واقعا خجالتآور بود.
مجید پوستی: در همین کنسرتی که فرزاد اشاره کرد آنها برایشان افتخاری بود که رستاک دعوتشان را قبول کرده و در آن فستیوال حاضر شود اما در همان حال باید پیش آنها سرخم میکردیم که برای فلان مسئول و فلان دفتر وزارت رشاد نامه بنویسند که ما به آن فستیوال خواهیم کرد. توضیح این چیزها به خارجیها بسیار عجیب و پیچیده و دردآور بود.
فشار بر گروه به دلیل حضور زنان نوازنده از جمله دلایل مهاجرت رستاک بود، در این زمینه بیشتر بگویید؟
فرزاد مرادی: بله، هر اجرایی که میرفتیم محدودیتهایی میگذاشتند. خیلیها میگفتند گروه را طوری بچینید که در برخی اجراهایتان خانمها نباشند اما برای ما این مساله خط قرمز بود. افتخار رستاک این بود که هیچگاه در برابر تهدیدها برای حذف زنان از گروه کوتاه نیامد. ما همیشه محکم روی باور و عقیدهمان ایستادیم.
مجید پوستی: ما در فراز و نشیب کار با هنرمندان زن نکات زیادی آموختیم. خاطرم هست که وقتی دینا نخستین اجراها را در خارج از ایران و بدون حجاب اجباری داشت، روایت میکرد که چقدر حس سبکتری دارد و انگار فشاری از رویش برداشته شده است. کار هنرمندان زن در ایران چندبرابر سختتر و پیچیدهتر است.
عجیبترین برخوردی که با حضور زنان در کنسرت شد چه بود؟
فرزاد مرادی: در اهواز کنسرت داشتیم. آنجا خیلی سختگیری زیاد بود. مجوز را به هر شکلی گرفته بودیم. وقتی به آنجا و پای استیج رسیدیم گفتند خانمها نمیتوانند روی سن بروند. پیشنهادشان این بود که خانمها پشت پرده بنشینند و ساز بزنند که خیلی توهین آمیز بود.
ما هم بخش اول تغییراتی در چیدمان استیج دادیم و بخش دوم که آن مقامها رفتند، به همان شکل اول اجرا کردیم و تا ماهها داشتیم برای همین تغییرات جواب پس میدادیم.
وقتی مجوز میدادند چطور دوباره پای استیج اما و اگر داشتند؟
فرزاد مرادی: در ایران یک نهاد مجوز میدهد اما نهادهای خودسر زیاد است. هیچ ترسی هم نداشتند تا آنقدر فشار بیاورند که کنسرتها کنسل شود.
و اصولا فرآیند دریافت مجوز از نظر شما؟
مجید پوستی: واقعا سوال این است که چرا باید به دریافت مجوز عادت کنیم. مگر وزارت ارشاد کارفرمای ماست یا اینکه یک ریال برای ما هزینه کرده است؟ مخاطب من را ترک میکند اگر کارم خوب نباشد. رستاک یک گروه مستقل بود و هیچ کمک سیستمی و دولتی نداشت. چرا موضوع مجوز گرفتن لازم است؟ اصلا چرا ما باید درباره سختیهای مجوز گرفتن در ایران حرف بزنیم.
و سخن آخر؟
فرزاد مرادی: در نظر داریم همچنان بر گسترش حوزه فعالیت بینالمللی گروه رستاک با نیمنگاهی به توسعه و همکاریهای بین کشوری با هنرمندان علاقهمند به موسیقی فولکلور ادامه دهیم. در همین زمینه در کنسرت اخیرمان در پاریس با یولن مدنی، خواننده فرانسوی مسلط به ردیفهای ایرانی همکاری داشتیم.
مجید پوستی: مهاجرت فردی تصمیم سختی است چه برسد به مهاجرت گروهی. خوشحالیم که در رستاک توانستیم این تصمیم گروهی را بگیریم و آزادانهتر و در محیطی بینالمللی و چند صدایی به فعالیتهای هنریمان ادامه دهیم.
استانبول شهر زنده و پویایی در موسیقی جهان است. اینجا دوستان ژاپنی دارم که موسیقی ایرانی را به طور جدی دنبال میکنند. افق دیدمان وسیعتر و امکان فعالیت هنریمان بیشتر شده است.
از: یورونیوز