تشکیل دو کشور مستقلِ فلسطینی؛ رویایی که با مذاکره محقق نمی شود

سه شنبه, 4ام شهریور, 1393
اندازه قلم متن

khademi

اگر چه میثاق جامعه ملل ــ متشکل از قدرتهای بزرگ ــ برای قیمومیت بخشی به سرزمین های جدا شده از امپراطوری عثمانی بعد از مذاکرات طولانیِ چند ساله؛ سرانجام در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۲ تصمیم نهائی خود را؛ به تصویب رساندند. اما در سال ۱۹۱۷ و قبل از تصویب نهائی این میثاق؛ انگلستان بر اساس طرح ” اعلامیه بالفور ” در حمایت از صهیونیسم؛ یهودیان ساکن در دیگر کشورها را تشویق به برگشت بسرزمین های فلسطینی کرد.

با مراجعه یهودیان از کشورهای دیگر و اسکان در سرزمین های عربی؛ گروههای تروریستی یهودی و از جمله گروه ” هاگانا ” تشکیل شد؛ این گروهها با ارتکاب وحشیانه ترین جنایات و آزار و اذیت مردمان عرب ساکن در آن سرزمینها؛ آنها را به ترک خانه و کاشانه شان وادار نموده و یهودیان آمده از کشورهای دیگر را بجای آنان اسکان میدادند. تنها در اولین تهاجم مسلحانه این گروهها به مردم عرب؛ ۳۸۵ تن از آنان به قتل رسیدند.

سرانجام با افزایش آمار یهودیان در قسمتی از آن مناطق؛ در سال ۱۹۴۸ یک کشورِ یهودی بنام اسرائیل تأسیس شد. بعد از تشکیل کشور اسرائیل؛ قتل عامهای نوبتی و سازمان یافته برای تصرف تمام سرزمین های فلسطینی آغاز شد. این تجاوز و اشغالگری بیش از ۶ دهه است که ادامه دارد و جنگ جنایتکارانه اخیر اسرائیل علیه مردم بی پناه غزه هم ادامه همان سیاست است.

بنابراین بر خلاف تبلیغات دروغین امریکا و بعضا” کشورهای اروپایی و اسرائیل که میخواهند وانمود کنند این جنگِ تجاوزکارانه؛ جنگ میان اسرائیل و حماس است و آنرا به تقابل میان اسرائیل و حماس تقلیل دهند ــ تا بر سیاست اشغال و تجاوزگری اسرائیل سرپوش بگذارند ــ این جنگ؛ جنگی است که بیش از ۶۰ سال است که میان اسرائیل و مردم فلسطین ادامه دارد.

یعنی این جنگ ادامه همان جنگهای توسعه طلبانه علیه مردم فلسطین برای بیرون راندن آنها از سر زمینهای آبا و اجدادی شان میباشد؛ جنگی که بیش از ۶ دهه است ادامه دارد. تهاجم یک نیروی متجاوز و اشغالگر علیه مردم بی پناه فلسطین است برای نسل کشی آنان. بعبارتی جنگ کنونی اسرائیل علیه مردم غزه؛ ادامه همان سیاست اشغالگری دولت نژاد پرست و متجاوز اسرائیل است برای ریشه کنی مردم فلسطین.

الف ــ صهیونیسم؛ تلاش برای بقاء و استمرار:

نظریه تشکیل ” دولت یهود ” اولین بار توسط ” تئودور هرتسل ” در کنفرانس سال ۱۸۹۷ در کشور سوئیس مطرح شد. تئودور هرتسل در واقع بنیانگذار صهیونیسم یعنی ایدئولوژیِ نژاد پرستانهِ یهود میباشد. این تئوری که بعدا” بوسیله خاخام های یهودی تکمیل و تئوریزه گردید؛ بر تشکیل ” اسرائیل بزرگ ” ــ که متضمن تلاشی و نابودی کشورهای عربی و تبدیل آنها به قطعات کوچک و دست نشانده اسرائیل میباشد ــ؛ استوار است.

خاخام های یهودی و راست گرایان اسرائیلی با اعتقاد به خدائی نژاد پرست که معتقد است یهودیان؛ قوم برگزیده خدا هستند و خدا به آنها اجازه داده است که برای گسترش سرزمین اسرائیل و بقاء آن دست بهر جنایتی بزنند ــ بنابر متن تورات؛ وقتی خداوند سرزمین کنونی اسرائیل را به قوم برگزیده خود بخشید؛ به آنان گفت بروید تمام ساکنان آنجا را بکشید و سر زمین شان را تصرف کنید ــ کمر به نابودی مردم فلسطین و اشغال سرزمین های آنان؛ بسته اند.

بنابراین عملکرد ” امت گرایانه ” ایدئولوژی صهیونیستی ــ جمع کردن یهودیان از کشورهای مختلف و اشغال سرزمین های فلسطینی برای اسکان آنها ــ علاوه بر اینکه مانع اصلی دست یابی مردم فلسطین به تشکیل دولت مستقل و رسیدن به حق تعیین سرنوشت است؛ توجیه کننده فرماندهان و سربازان یهودی ارتش ــ بر اساس درک و تفسیری از تورات که خاخام های یهودی رواج میدهند ــ برای شقاوت و بیرحمی در حق مردم فلسطین میباشد. کما اینکه در ایران هم بر اساس درک و تفسیر آخوندها و سردمداران استبداد دینی از قران و اسلام است؛ که پاسدار؛ بسیج و دیگر نیروهای امنیتی و نظامی دست به کشتار مخالفین میزنند.

بنابراین ریشه جنگ و دشمنی دولت اسرائیل و حملات ویرانگر و جنایتکارانه ارتش این کشور به مردم بی دفاع و بی پناه فلسطین به منافع اقلیت یهودی ــ اشغال بیشتر سرزمین های فلسطینی ــ و دیگر نیات توسعه طلبانه آنان بر میگردد. این منافع در اعتقادات دینی یهودیان ــ نژاد برتر بودن و سرزمین فلسطین تنها برای یهودیان است ــ توجیه شده است. بهمین خاطر است که در اسرائیل اگر کسی از سیاست تجاوز و اشغال حکمرانان اسرائیل انتقاد کند؛ به ضد یهود بودن متهم میشود.

بنابراین بر خلاف تبلیغات دروغین و تظاهر کشور اسرائیل به سکولاریسم و دمکرات بودن؛ نظام حاکم بر این کشور یک نظام بشدت ایدئولوژیک و دینی میباشد؛ امری که امکان مصالحه و توافق با فلسطینیان را اگر نه نا ممکن؛ که بسیار مشکل کرده است. ضمن اینکه سلطه دولت یهود در اسرائیل؛ حتی باعث آپارتاید نژادی و تبعیض میان اسرائیلیان و فلسطینیان ساکن در شهرهای خود اسرائیل هم شده است.

بنابراین تجاوز مکرر و اشغالگریِ مقدس اسرائیل و نفس وجودی حاکمیت یک ” دولت یهود ” در این کشور ثابت می کند که؛ امر تشکیل دو کشور مستقل ــ فلسطین و اسرائیل ــ در کنار یکدیگر تا چه حد غیر عملی و نا ممکن است. اساسا” نفس وجود یک ” دولت یهود ” باعث شده است؛ در حالیکه برای فلسطینیان مرزهای ۱۹۶۷ ــ قبل از جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل ــ خط قرمز عدالت باشد؛ این مرزها برای اسرائیل خودکشی و نابودی تلقی گردد. پس صهیونیسم و نژاد پرستی قوم یهود و حاضر نبودن اسرائیلیان به زندگی برابرانهِ مشترک و مسالمت آمیز با فلسطینیان نکته مرکزی و محوری استمرار جنگ اسرائیل با فلسطینیان است.

ب ــ جنبش ارتجاعی حماس:

واقعیت این است که حماس یک نیروی مرتجع اسلامی است که در منشور خود؛ هدف خود را استقرار یک ” حکومت اسلامی ” ــ چیزی شبیه جمهوری اسلامی و طالبان ــ در غزه و کرانه باختری اعلام کرده است. در ابتدای تأسیس این گروه در دهه هشتاد میلادی؛ اسرائیل برای تضعیف سازمان الفتحِ یاسر عرفات و بعد حکومت خود گردان فلسطین؛ از این گروه حمایت و پشتیبانی کرد. بعد که حماس در سال ۲۰۰۶ در انتخابات غزه؛ الفتح را شکست داد و حکومت بر باریکه های غزه را در دست گرفت؛ اسرائیل این جریان را؛ ” تروریست ” خواند.

در واقع این جریان ارتجاعی؛ زاده خشونت های لجام گسیخته و بی مرز اسرائیل در حق مردم فلسطین است. حماس ضمن برخورداری از حمایتهای رژیم ایران؛ از شقاوت و بی رحمی اسرائیل تغذیه میکند و با جنگ ــ انتفاضه و شلیک راکت به اسرائیل ــ و مقاومت؛ مشروعیت مییابد. اگر چه خمینی و خامنه ای همواره از مسئله فلسطین و حمایت از حماس و مناقشه آنها با اسرائیل در جهت مقاصد توسعه طلبانه منطقه ای و سرکوب مردم ایران استفاده کرده است.

رژیم ایران با بازی کردنِ نقش قیم برای مردم فلسطین میخواهد خود را ام القرای جهان اسلام معرفی کند و موقعیت خود را بعنوان پرچمدار و رهبر جهان اسلام تثبیت نماید؛ تا از آن بعنوان اهرم فشاری در تحولات منطقه ایی و بین المللی؛ استفاده نماید. خامنه ای در ۲۵ مهر ۱۳۸۴ در تلویزیون رژیم؛ خط مشی حمایت از حماس را اینگونه توضیح میدهد:…… این خیمه یی که این جا سر پا است؛ ریسمانهای این خیمه و میخهای عمیقی که این خیمه در سرزمین اسلامی ایران دارد؛ در کشورهای دیگر کوبیده است. ما عمق استراتژیک داریم در ملتهای گوناگون.

البته حماس سال گذشته با پذیرش شروط فتح ــ دست کشیدن از مبارزه مسلحانه و پذیرش قرار داد صلح مورد قبول امریکا ــ موفق به اتحاد با فتح و تشکیل دولت ائتلافی گردید. باین ترتیب حماس با اتخاذ سیاست عمل گرایانه در قبال بحران فلسطین و اسرائیل؛ به قواعد بازی ــ حل مسئله از طریق سیاسی ــ رضایت داد؛ اقدامی که نه تنها با خوشحالی و استقبال اسرائیل مواجه نشد؛ بلکه اسرائیل در مخالفت و به تلافی آن؛ حملات ویرانگر و جنون آمیز خود را به ساکنین غزه چند برابر کرد.

ج ــ ناکار آمدی نظامِ حقوقیِ بین الملل:

جنگ و درگیری نظامی؛ این روزها در همه کشورهای منطقه جریان دارد. ولی رئیس دولت هیچ یک از کشورهای منطقهِ در حال جنگ حداقل در ظاهر؛ چون اسرائیل علنا” و با گستاخی ــ در حرف و عمل ــ اعلام نمی کند که تسلیم هیچ فشار بین المللی و قوانین حقوق بشری نمی شوم.

در حالیکه خانم ” ناوی پیلای ” کمیسیر حقوق بشر سازمان ملل متحد؛ اقدامات جنگی اسرائیل در غزه را ” جنایت جنگی ” اعلام میکند؛ و علیرغم درخواست مکرر بان کی مون ــ رئیس سازمان ملل ــ برای آتش بس؛ اسرائیل بی توجه به محکومیت های بین المللی؛ همچنان باین جنایات جنگی ادامه میدهد.

از طرف دیگر امریکا و اروپا در توجیه جنایات جنگی و حملات وحشیانه و ویرانگر اسرائیل به مردم؛ مدارس؛ بیمارستانها و حتی پناهگاههای سازمان ملل در غزه؛ از حقِ مشروعِ اسرائیل در دفاع از مردم خود سخن میگویند و این در حالی است که همه میدانند این بار هم مثل همیشه؛ این مردم فلسطین هستند که به بهانه های واهی مورد تجاوز و حمله وحشیانه اسرائیل قرار گرفته اند. آنچه امریکا و اروپا از آن بعنوان حق مشروع نام میبرند؛ چیزی نیست جز تائید و پشتیبانی از تجاوز و اشغال و زورگوئی دولت اسرائیل.

بعلاوه در شرایطی؛ سران قدرتهای جهانی از حق ” دفاع مشروع ” دولت اسرائیل میگویند و حمایت میکنند که این دولت قلدر و زور گو بر سرزمین های اشغالی مردم فلسطین؛ تشکیل شده است. آنها زمانی هم که در برخورد با نسل کشی دولت اسرائیل موضع میگیرند؛ ماکزیمم از این دولت و ارتش آن میخواهند که در کشتار مردم فلسطین ” حد و اندازه ” نگه دارند.

بحران انسانی کنونی در غزه که محصول بمب بارانهای وحشیانه و کشتار جنایتکارانه دولت اشغالگر اسرائیل است؛ نشانه ناتوانی ــ و یا نخواستن ــ متوقف کردن این روند ظالمانه توسط نهادهای حقوقی بین المللی و ارگانهای حقوق بشری جهانی است. عدم کارآیی اسناد و مصوبات جهانی؛ که برای همه کشورها لازم الاجرا میباشند نشان میدهد که این ساز و کار قادر به جلوگیری از جنگهای ظالمانه و تجاوزکارانه و همچنین قادر به حل بحرانهای انسانی ناشی از آن نمی باشد و همچنین از نشانه های برخورد دوگانه سیاست جهانی با اینگونه مسائل است.

امریکا تا بحال ۲۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه جنایات اسرائیل در کشتار مردم بی دفاع فلسطین را؛ وتو کرده است. وقتی حمایت بی دریغ غرب و بخصوص امریکا با استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل؛ مانع هر گونه حمایت قانونی از مردم فلسطین میشود؛ چه راهی برای دفع تجاوز و اشغال؛ برای مردم فلسطین جز توسل به قیام با سنگ و یا راکت های حماس؛ باقی می ماند ؟ ولو اینکه بیشتر موشکهای حماس؛ قبل از فرود در خاک اسرائیل؛ توسط پداقند فوق مدرن ” گنبد آهنین ” اسرائیل خنثی میشود.

در حالی که بمب و موشکهای اسرائیلی خانه و کاشانه های مردم بی پناه فلسطینی را بر سرشان آوار کرده است و در حالیکه دیگر هیچ جای امنی برای زندگی در غزه باقی نمانده است؛ امریکا علاوه بر اینکه این جنایات جنگی را به بهانه دفاع از خود؛ حق مشروع اسرائیل عنوان میکند؛ یک کمک ۲۵ میلیونی هم برای تقویت سیستم دفاع ضد موشکی اسرائیل در اختیار این کشور میگذارد. یعنی اسرائیل با حمایت علنی امریکا و بخشی از کشورهای اروپائی نسل کشی شرم آوری را علیه مردم فلسطین بدون ترس و ممانعت نهادهای حقوقی بین المللی به پیش میبرد.

بهر حال اسرائیل اکنون بیش از ۶ دهه است که توانسته سیاست نسل کشی و سلطه جوئی بر مردم فلسطین را در سکوت جهان متمدن و ظاهرا” آزادیخواه ــ آنطور که خودشان ادعا میکنند ــ به پیش ببرد. سکوت و بی تفاوتی که باعث شده است؛ اسرائیل هر بار برای ادامه جنایتهایش مصمم تر شده و حلقه محاصره مردم غزه را تنگ تر و شدیدتر کند.

د ــ جنگ و سرکوب در بن بست؛ مذاکره بی نتیجه و تشکیل دو دولت مستقل نا ممکن:

۶ تن از رؤسای سابق ” شین بث ” یعنی ” سازمان امنیت داخلی اسرائیل ” در یک مستند فرانسوی ــ اسرائیلی در اپریل ۲۰۱۲ اذعان کرده اند که: سرکوب فلسطینیان با بن بست مواجه خواهد شد. امری که امروزه اسرائیل با آن مواجه است.

این ۶ تن که در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۱ در رأس این سازمانِ امنیتی بوده اند بهتر از هر کسی میدانند که چه میگویند. زیرا که؛ آنها بمدت ۳۰ سال مسئولیت اجرائی سازمانی را بعهده داشته اند که کارش اطلاعات؛ امنیت؛ ضد جاسوسی و پیش بینی و خنثی سازی حملات تروریستی به خاک اسرائیل بوده است.

” گیدئون لوِی ” مفسر و روزنامه نگار ” ها آرتز ” روزنامه اسرائیلی می نویسد: اسرائیل هیچوقت واقعا” خواهان صلح نبوده است. اسرائیل هیچوقت؛ حتی برای یک لحظه با فلسطینی ها بعنوان انسان هائی با حقوق برابر رفتار نکرده است؛ دلیل انکار ناپذیر برای اینکه اسرائیل خواهان صلح نیست؛ ادامه پروژه شهرک سازی در اراضی اشغالی است. سازندگان این شهرکها در پی تحکیم بخشیدن به اشغالند و نه صلح…….

در ۱۱ ژانویه سال ۲۰۱۴ وقتی که بنیامین نتانیاهو میگوید: اکیدا” با ایجاد دو دولت مستقل فلسطینی مخالف است ( روزنامه تایمز اسرائیل ). پس دیگر مذاکره و گفتگو برای چه ؟ در حالیکه؛ در صورتی روند صلح موفقیت آمیز است که قانون قوی تر بر آن حاکم نباشد ــ گفتگوهایی با حقوق برابر ــ قانونی که بر تمام مذاکراتِ تاکنونی فلسطین و اسرائیل حاکم بوده است؛ در این صورت؛ آیا برقراری و ادامه مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین را به ارمغان می آورد ؟

دور باطل و بی ثمر کشتار؛ خونریزی و خشونت سازمانیافته توسط دولت اسرائیل و بازتولید آن توسط فلسطینیان و در سالهای اخیر توسط حماس و دیگر گروههای تند رو اسلامی؛ دهه ها است که ادامه دارد. جنگی که اگر راه حل عادلانه ای برای آن جستجو نشود؛ کل منطقه را بطرف سرنوشتی بسار وحشتناک پیش خواهد برد. ” آرنون سوفر ” رئیس دانشگاه ملی نظامی اسرائیل در مصاحبه با روزنامه اورشلیم پست در سال ۲۰۰۴ در مورد محاصره غزه؛ گفته بود:

هنگامی که ۲/۵ میلیون نفر در جای بسته ای شبیه غزه زندگی میکنند؛ آنجا بطرف یک فاجعه انسانی خواهد رفت و این افراد به حیوانات بزرگتری از امروز تبدیل میشوند…. این ــ وضعیت ــ بطرف جنگ وحشتناکی خواهد رفت.

در حالی که سازمان آزادیبخش فلسطین ــ ساف ــ و بعد دولت خود گردان بر آمده از آن؛ برنامه صلح ” اسلو “؛ ” مادرید ” و حتی ” نقشه راه ” واشنگتن ــ یعنی همه تلاشهای بین المللی که در ۲۲ سال اخیر صورت گرفته است ــ را پذیرفته است؛ و در حالیکه حماس با اتحاد با دولت خود گردان محمود عباس؛ آمادگی خود را برای حل سیاسی مناقشه اعلام کرده است؛ دولت اسرائیل با نقض مقرراتِ این برنامه های صلح و ادامه شهرک سازی؛ مخالفت خود را با صلح با فلسطین نشان داده است.

اما علت اصلی جنگ های مکرر و فجایع اخیر؛ ادامه اشغال سرزمینهای فلسطینی از ۶۰ سال پیش تاکنون توسط دولت اسرائیل است. قدرت گیری بنیاد گرایان یهودی ــ به رهبری نتانیاهو ــ و سیاست ادامه اشغال و حمایت و کمک های نا محدود سیاسی؛ مالی و نطامی امریکا و بعضا” کشورهای اروپائی از اسرائیل و….. اشغالگری و تجاوز را تشدید کرده است. ریشه این جنگ و جنایت فقط با بازگرداندن سرزمین های اشغالی و تشکیل دولت مستقل فلسطینی در محدوده مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷؛ خشکانده میشود.

این در حالی است که استراتزی اسرائیل برای حل اختلافات با فلسطینیان؛ کشتن و کشتن و کشتن و نسل کشی مردم فلسطین میباشد. موضوعی که در جنگ اخیر اسرائیل ــ که از ۸ ژوئیه ۲۰۱۴ شروع شده ــ با فلسطینیان در باریکه نوار غزه؛ دیده میشود. آن چنان که می بینیم؛ ارتش اسرائیل علیه ارتشی نمی جنگد؛ هدف آن اهالی غیر نظامی فلسطینی است.

بنابراین در شرایطی که جنگ و کشتار فلسطینیان همچنان ادامه دارد؛ مذاکرات تا کنونی گره ای از اختلافات فی مابین طرفین نگشوده است؛ تشکیل دو دولت مستقل اگر چه مطلوب است اما نا ممکن میباشد. تشکیل دو کشور مستقل در کنار هم؛ یعنی دو حاکمیت ملی با همه الزامات آن؛ اسرائیل چنین تعریفی را نمی پذیرد و آنها در بهترین حالت به حاکمیت محدود تن میدهند؛ زیرا که آنها کل سرزمین های فلسطینی را میخواهند.

ه ــ راه حل نهائی:

در اینکه سکوت و بی عملی در مقابل این جنایت آشکار علیه مردم بی پناه و بی دفاع فلسطینی یک جرم ” اخلاقی ” است و زیبنده هیچ انسان با وجدانی نمی باشد؛ هیچ شکی وجود ندارد. اما جرم و بی اخلاقی بزرگتر آن است که؛ راکت پرانی حماس ــ راکت هایی که اکثرا در مواجه با ” سپر گند آهنین ” اسرائیل در هوا محو و نابود میشوند ــ را با هزاران بمب و موشک هوشمند اسرائیلی؛ یکسان بدانیم. بنابراین دفاع از مردم فلسطین فارغ از هر دیدگاهی امری انسانی و اخلاقی است و بر این اساس طرد و محکومیت؛ جنگ و نسل کشی اسرائیل یک وظیفه میباشد.

در شرایطی که اسرائیل زبان حل بحران میان دو ملت را؛ زبان نظامی کرده است و گفتگوهای میان دو طرف را به بن بست کشانده است و در شرایطی که اکثر مقامات اسرائیل دستان شان به خون مردم بی گناه فلسطینی آلوده و از شرکت کنندگان در عملیات تروریستی علیه مردم فلسطین میباشند ــ بنابراین نه قابل اعتماد هستند و نه صلاحیت طرف مذاکره بودن را دارا میباشند ــ و همچنین در شرایطی که روز به روز بر شمار نیروهای مذهبی و تند روی یهودی در ارتش اسرائیل افزوده میشود و امید حل مسالمت آمیز بحران را روز به روز در افق کم رنگ تر میکند؛ راه حل بحران کدام است ؟

یعنی در چنین شرایطی برای تشکیل دو دولت مستقل؛ غیر مذهبی؛ سکولار و دمکراتیک چه راهی باقی میماند ؟

شروع و تشدید پروسه ای رهائی بخش؛ سکولار و دمکراتیک؛ ضد بنیادگرائی اسلامی و نژاد پرستی یهودیت از جانب مردم فلسطین و اسرائیل تنها راه باقیمانده برای حل این معضل است. یعنی تشکیل جبهه ای متحد علیه بنیادگرائی و نافی صهیونیسم گرائی در میان مردم فلسطین و مردم اسرائیل علیه رأس نظام حاکم بر مناسبات دو کشور و متحدین منطقه ایی و بین المللی حفط وضعیت موجود باید در دستور روز قرار گیرد؛ تا شرایط ذهنی و عینی استقرار دو کشور مستقل و آزاد مهیا شود.

 

۲۵.۰۸.۲۰۱۴

۳ شهریور ۱۳۹۳

Arezo1953@yahoo.de

 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.