گفتگوی محمد رضا عالی پیام با مهرداد درویش پور درباره تفاوت لائیسیته با سکولاریسم

جمعه, 12ام اردیبهشت, 1404
اندازه قلم متن

 

در این گفتگو در پاسخ به پرسش درباره تفاوت لائیسیته و سکولاریسم نخست به بستر تاریخی متفاوت تکوین این دو مفهوم اشاره کرده وبه تفاوت های آن پرداختم. گفتم چرا لائیسیته در فرانسه که در پی انقلابی علیه سلطنت، فئودالیسم و اقتدار کلیسا شکل گرفت، با رادیکال ترین شکل برحذر داشتن دین از مداخله در دولت و جدایی دین و دولت از یکدیگر روبرو شدیم. رویکردی که با مهار دین و به عقب راندن آن از طریق ممانعت از دخالت مطلق آن در دولت و به یک معنا برحذر داشتن آن حتی در سیاست، اعلام بی طرفی دولت نسبت به هر باور دینی و غیر دینی  و در عین حال به رسمیت شناختن آزادی مذهب همچون امر خصوصی همراه بوده است. در قوانین لائیسیته، هرگونه دین رسمی فاقد موضوعیت است و امتیازی در دولت و نهادهای آموزشی و رسمی نسبت به دین خاصی وجود ندارد. حال آن که سکولاریسم بیشتر محصول عقب نشینی و سازش مذهب با نیازهای اداره دنیوی و عرفی جامعه و “گیتی گرایی” است. قوانین سکولار لزوما به اندازه قوانین لائیسیته دین را به عقب نمی راند و بسته به شرایط و تاریخ هر کشور مسیر متفاوتی را پیموده است. برای نمونه  حتی در قوانین سکولار برخی کشورها نظیر آمریکا دین همچنان در نهادهای رسمی از نفوذ  بیشتر و در برخی کشورها همچون سوئد از نفوذ کمتری برخوردار است. به عبارت دیگر سکولاریسم بیشتر محصول نوعی اصلاحات تدریجی در کاهش نفوذ مذهب در قوانین رسمی و دولت و نظام آموزشی به قصد کمرنگ کردن حضور آن است. روندی که هم نقش روشنفکران و جنبش های غیر دینی در رشد آن موثر بوده و هم اصلاح طلبی دینی نظیر پروتستانتیسم که زمینه ساز دنیوی گرایی در مسیحیت شد، در این فرایند موثر بوده است. اضافه کردم برخی برآنند دوآلیسم یا ثنویت مسیحیت  در تفکیک قدرت آسمانی و زمینی که یکی را مذهب و دیگری را دولت نمایندگی می کند و شکل گیری این دین در موقعیتی بری از قدرت، به آن یاری رساند  تا بتواند با تفکیک دنیای آسمانی از زمینی نه تنها پوشش مناسبی برای بقای ایفا کند، بلکه بخت سازش با روند دنیوی شدن را هموار سازد. اما بسیاری برآن هستند که مونیسم و یکپارچگی اندیشه اسلامی که در آن قدرت سیاسی و قدرت الهی از یکدیگر جدا نیست و اسلام از همان ابتدا در زمان محمد دین فتح و اداره قدرت سیاسی وگسترش امپراطوری اسلامی نیز بوده، بخت برحذر داشتن دین از مداخله در دولت و سیاست را درآن دشوار و فرایند سکولاریزه شدن جهان اسلامی را بسیار بغرنج تر کرده است. در پایان ضمن اشاره به برآمد دوباره دین در جهان غرب و نظریات هابرماس درباره پساسکولاریسم، به بررسی چالش های پیش رو سکولاریسم و لائیسیته  در ایران پرداختم. با این همه تاکید کردم گرچه تصور دمکراسی بدون جدایی دین و دولت ازیکدیگر غیر ممکن است، اما نه سکولاریسم ونه لائیسیته به خودی خود ضامن دمکراسی نیستند، بلکه همچون پیش شرطی برای آن به شمار می روند. اشاره کردم در ایران در پی چند دهه سیطره حکومت دینی که موجب سرخوردگی همگانی شده است، روشن نیست تا چه حد در آینده با انقلابی برای کنار گذاشتن هرچه بیشتر دین از مداخله در حکومت و نهادهای رسمی و دستگاه اموزشی و قوانین لائیک روبرو خواهیم شد؛ یا آن که تا چه تناسب قوا با توجه به حضور اصلاح طلبان دینی به فرایندی از سکولاریزاسیون منجر خواهد شد که الزاما با ایده ال های ما همخوانی نخواهند داشت. به هر رو توازن قوا در آینده حرف آخر را در میزان به عقب راندن دین و تصویب هرچه بیشتر یا کمتر قوانین لائیک و سکولار خواهیم داشت.

مهرداد درویش پور  


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.