پیوند عاطفی ملی مبتنی بر قانون اساسی به‌مثابه بنیان تفاهم نمادین و همکاری عاطفی اپوزیسیون دموکراتیک – یک توجیه جامعه‌شناختی-فرایندی (ترجمه از آلمانی) + متن آلمانی نوشته

جمعه, 19ام اردیبهشت, 1404
اندازه قلم متن

پروفسور داود غلام آزاد(*)

داوود غلام آزاد

ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی

وضعیت آغازین: تکه‌تکه شدن و بحران اعتماد در اپوزیسیون ایران

اپوزیسیون ایران نه تنها از نظر ایدئولوژیک بلکه از لحاظ عاطفی نیز دچار تفرقه و گسست است. نبود نوعی حس مشترک—در معنای نظمی نمادین که توان پیوند عاطفی دارد—مانع همکاری پایدار می‌شود.

تاریخ استبدادی ایران، شکاف‌های عمیقی را به جا گذاشته است: بین سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سکولارها، گروه‌های مذهبی، گروه‌های قومی، منطقه‌گرایان و طبقات اجتماعی .

انقلاب مشروطه‌ی نا فرجام (۱۹۰۶-۱۹۱۱) نقطه‌ی عطفی تاریخی را نشان می‌دهد. این انقلاب اولین تلاش برای نهادینه کردن فهم نمادین از طریق قانون اساسی و پارلمانتاریسم بود – تلاشی که در نهایت به دلیل بازگشت به استبداد شکست خورد…

. چالش: یکپارچگی عاطفی فراتر از وفاداری‌های سلطنت‌طلبانه یا هویت‌محور ملی‌گرایانه

بسیاری از سلطنت‌طلبان امیدهای سیاسی خود را به مفهوم عاطفی وفاداری شخصی به خانواده سلطنتی – به عنوان یک چارچوب مرجع تکامل‌یافته تاریخی – پیوند می‌دهند. از سوی دیگر، جمهوری‌خواهان بر آزادی فردی و حاکمیت مردمی تأکید دارند. ملی‌گرایان نیز به نوبه خود، از نظر عاطفی به ایده یک ملت همگن از نظر قومی یا فرهنگی وابسته هستند.

 

همه این مدل‌ها تکیه‌گاه‌های عاطفی گروهی فراهم می‌کنند، اما برخی دیگر را حذف می‌کنند یا عدم تقارن‌های قدرت موجود را تقویت می‌کنند. در یک ایران کثرت‌گرا و پسا تراما، به یک شیوه جدید و یکپارچه ازطریق ارتباط نمادین نیاز است – شیوه‌ای که پیوندهای عاطفی را بدون بازتولید ساختارهای اقتدارگرا ممکن سازد.

پیوند عاطفی ملی با واسطه نمادین به عنوان یک ضرورت تمدن‌ساز

جامعه‌شناسی فرآیندی تأکید می‌کند که جوامع بیچیده، تنها از طریق پیوندهای عاطفیِ مبتنی بر واسطه‌گری نمادین می‌توانند تثبیت شوند. با افزایش تمایز اجتماعی، نزدیکی عاطفیِ بی‌واسطه (مثلاً در قبیله‌ها یا جوامع کوچک) باید با نظم‌های نمادینِ فراگیر – مانند قانون، زبان، آیین‌ها و نهادها – جایگزین شود. تنها از این طریق است که می‌توان دامنه‌ی هم‌ذات‌پنداری مردم با یکدیگر را فراتر از وابستگی گروهی‌شان گسترش داد. بدون چنین تأثیرات نمادینِ ریشه‌داری، نه وابستگی متقابل مسالمت‌آمیز و نه ادغام دولت‌ها امکان‌پذیر نیست..

 مبتنی بر قانون اساسی به‌مثابه الگوی پیوند مدرن پیوند عاطفی

پیوند عاطفی ملی مبتنی بر قانون اساسی  شکل مدرنی از ادغام اجتماعی نمادین-عاطفی را ارائه می‌دهد.

این مفهوم دلبستگی عاطفی  یک نظم مبتنی بر قانون اساسی ایجاد می‌کند:

– به یک نظم مبتنی بر قانون اساسی ایجاد می‌کند، نه به یک   شخص، گروه قومی یا ایدئولوژی.

  – وفاداری دودمانی ، گروه قومی یا ایدئولوژی را با ارزش‌های دموکراتیک مشترک جایگزین می‌کند:: حاکمیت قانون، کثرت‌گرایی و آزادی

  • -از طریق فضای عمومی سیاسی، فرهنگ یادبود و رویه‌ها • حس تعلق به جامعه را ایجاد می‌کند – نه از طریق نمادهای اقتدارگرا.

پیوند عاطفی ملی مبتنی بر قانون اساسی تنها در چارچوب یک دموکراسی چند حزبی پارلمانی قابل تصور است. تنها در آنجا می‌توان رویه‌ها، نهادها و فرآیندهای مذاکره سیاسی را پدید آورد که نظم نمادین ایجاد می‌کنند، وفاداری عاطفی ایجاد می‌کنند و همزمان کثرت و مخالفت را ممکن می‌سازند.

از سوی دیگر، پیوند عاطفی ملی مبتنی بر قانون اساسی از طریق قوانین، آیین‌ها و رویه‌های مشترک، پیوندهای عاطفی ایجاد می‌کند – و از این طریق تکثر، شمول و نقد را ممکن می‌سازد .

 

جایگزینی کاربردی برای سلطنت و قوم ‌گرایی

از منظر جامعه‌شناسی فرآیندی این مدل کارکرد  معادلی کاربردی برای وفاداری به سلطنت و قوم گرایی است:

  • سلطنت از طریق شخصی‌سازی، دولت را عاطفی می‌کند.-
  • قوم ‌گرایی این کار را از طریق همگن‌سازی فرهنگی انجام می‌دهد.-

پارلمانتاریسم به عنوان یک پل نمادین

تجربه تاریخی انقلاب مشروطه می‌تواند به‌مثابه روایتی نمادین و پیونددهنده در نظر گرفته شود—نه به عنوان بازگشت به گذشته بلکه به‌عنوان پروژه‌ای ناتمام

.- پارلمانتاریسم به عنوان ریشه مشترک جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان مشروطه خواه،

  • پارلمانتاریسم به عنوان بیانی از تفاهم نمادین،
  • پیوند عاطفی قانونمحوربه عنوان مبنای عاطفی جدیدی برای همکاری دموکراتیک

یک فرآیند دمکراتیک تدوین قانون اساسیِ در مجلس موسسان مبتنی بر مذاکره‌ی دموکراتیک که در نهایت به همه‌پرسی در مورد شکل حکومت منجر شود، فضایی برای اشتراک نمادین ایجاد می‌کند و همزمان امکان تصمیم‌گیری آزاد را فراهم می‌کند. این عمل خود از قبل بیانی از میهن‌ دوستی مبتنی بر قانون اساسی خواهد بود.

۷. نتیجه‌گیری: حس مشترک از طریق تفاهم نمادین – نه هویت

اپوزیسیون ایران باید ظرفیت همکاری خود را بر بنیادهای عاطفی-نمادین بنا کند. میهن‌دوستی مبتنی بر قانون اساسی می‌تواند حد وسط مشترکی باشد که دربرگیرنده، دموکراتیک، و عاطفی است

اپوزیسیون ایران باید ظرفیت خود را برای همکاری بر پایه یک بنیان عاطفیِ – نمادین بنا کند – نه بر مبارزات هویتی، وفاداری‌ها یا طرد متقابل.  میهن‌دوستی مبتنی بر قانون اساسی، مخرج مشترک احتمالی است:

  • از نظر عاطفی الزام‌آور،
  • قادر به کثرت‌گرایی،
  • از نظر تاریخی سازگار،
  • قادر به دموکراسی.

این  نوع ملی‌گرایی علیه سلطنت‌طلبان یا جمهوری‌خواهان نیست، بلکه فرا گیراست – معطوف به اصل درک میانجی‌گری‌شده نمادین در یک نظم دموکراتیک است که کثرت‌گرایی را نه به عنوان یک تهدید، بلکه به عنوان فرصتی برای تمدن می‌بیند.

۹ مه ۲۰۲۵.هانوفر،  

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

 

 

(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.

 


متن آلمانی نوشته:

Verfassungspatriotismus als Grundlage symbolischer Verständigung und affektiver Kooperation einer demokratischen Opposition – Eine prozesssoziologische Begründung

 

  1. Ausgangslage: Fragmentierung und Vertrauenskrise in der iranischen Opposition

Die iranische Opposition ist nicht nur ideologisch, sondern auch affektiv fragmentiert. Das Fehlen eines übergreifenden Gemeinsinns – verstanden als geteilte symbolische Ordnung, die affektive Bindung stiftet – verhindert eine stabile Kooperation. Die autoritäre Geschichte Irans hat tiefe Spaltungen hinterlassen: zwischen Monarchisten, Republikanern, Säkularen, Religiösen, Ethnien, Regionalisten und sozialen Klassen.

Die gescheiterte Konstitutionelle Revolution (1906–۱۹۱۱) stellt dabei eine historische Zäsur dar. Sie war der erste Versuch, symbolische Verständigung durch Konstitution und Parlamentarismus zu institutionalisieren – ein Versuch, der letztlich an autoritären Rückfällen scheiterte.

  1. Die Herausforderung: Affektive Integration jenseits monarchischer oder nationalistischer Identifikationen

Viele Monarchisten verknüpfen ihre politische Hoffnung mit der affektiven Vorstellung persönlicher Loyalität zum Königshaus – als historisch gewachsener Bezugsrahmen. Republikaner hingegen betonen individuelle Freiheit und Volkssouveränität. Nationalisten wiederum binden sich emotional an die Vorstellung einer ethnisch oder kulturell homogenen Nation.

Alle diese Modelle bieten emotionale Anker, schließen jedoch andere aus oder verfestigen bestehende Machtasymmetrien. In einem pluralen, posttraumatischen Iran ist ein neuer, integrativer Modus der symbolischen Verständigung erforderlich – einer, der affektive Bindungen ermöglicht, ohne autoritäre Strukturen zu reproduzieren.

  1. Symbolisch vermittelte affektive Bindung als zivilisatorische Notwendigkeit

Die Prozesssoziologie betont, dass funktionierende Großgesellschaften nur durch symbolisch vermittelte affektive Bindungen stabilisiert werden können. Mit wachsender sozialer Differenzierung muss unmittelbare emotionale Nähe (z. B. in Sippen oder kleinen Gemeinschaften) durch übergreifende symbolische Ordnungen ersetzt werden – etwa durch Recht, Sprache, Rituale und Institutionen. Nur dadurch ist die Erweiterung der Reichweite der Identifikation der Menschen mit einander jenseits ihrer Gruppenzugehörigkeit möglich. Ohne solche symbolisch verankerten Affekte sind weder friedliche Interdependenz noch staatliche Integration möglich (Elias, Über den Prozeß der Zivilisation, Bd. II, Kapitel 3–۵).

  1. Verfassungspatriotismus als modernes Bindungsmuster

Verfassungspatriotismus – ursprünglich von Dolf Sternberger geprägt und von Jürgen Habermas weiterentwickelt – bietet eine moderne Form symbolisch affektiver Integration:

  • Er stiftet emotionale Bindung an eine Verfassungsordnung, nicht an eine Person, Ethnie oder Ideologie.
  • Er ersetzt dynastische Loyalität durch geteilte demokratische Werte: Rechtsstaatlichkeit, Pluralismus, Freiheit.
  • Er erzeugt Gemeinsinn durch politische Öffentlichkeit, Erinnerungskultur und Verfahren – nicht durch autoritäre Symbole.

Dabei gilt:
Verfassungspatriotismus ist nur im Rahmen einer parlamentarischen Mehrparteiendemokratie denkbar. Nur dort können die Verfahren, Institutionen und politischen Aushandlungsprozesse entstehen, die symbolische Ordnung erzeugen, affektive Loyalität begründen und gleichzeitig Pluralität und Dissens ermöglichen.

  1. Eine funktionale Alternative zu Monarchie und Nationalismus

Aus prozesssoziologischer Sicht ist Verfassungspatriotismus ein funktionales Äquivalent zur monarchischen Loyalität:

  • Die Monarchie emotionalisiert den Staat durch Personalisierung.
  • Nationalismus tut es durch kulturelle Homogenisierung.
  • Verfassungspatriotismus hingegen schafft emotionale Bindung durch geteilte Regeln, Rituale und Verfahren – und ermöglicht dabei Pluralität, Inklusion und Kritik.

Er erlaubt es, affektive Integration in komplexen, heterogenen Gesellschaften zu ermöglichen – ohne Rückgriff auf autoritäre Identitätsmuster.

  1. Konstitutionalismus als symbolische Brücke

Die historische Erfahrung der Konstitutionellen Revolution kann als gemeinsames Narrativ symbolisch aufgeladen werden – nicht als Rückkehr zur Vergangenheit, sondern als unvollendetes Projekt:

  • Konstitutionalismus als gemeinsame Wurzel von Republikanern und konstitutionellen Monarchisten,
  • Parlamentarismus als Ausdruck symbolischer Verständigung,
  • Verfassungspatriotismus als neue affektive Basis demokratischer Kooperation.

Ein demokratisch ausgehandeltes verfassungsgebendes Verfahren, an dessen Ende ein Referendum über die Staatsform steht, schafft den Raum für symbolische Gemeinsamkeit bei gleichzeitiger offener Entscheidung. Diese Praxis selbst wäre bereits Ausdruck von Verfassungspatriotismus.

  1. Schlussfolgerung: Gemeinsinn durch symbolische Verständigung – nicht durch Identität

Die iranische Opposition muss ihre Kooperationsfähigkeit auf eine symbolisch vermittelte affektive Grundlage stellen – nicht auf Identitätskämpfe, Loyalitäten oder Exklusion. Verfassungspatriotismus ist der mögliche gemeinsame Nenner:

  • affektiv bindend,
  • Pluralismus fähig,
  • historisch anschlussfähig,
  • demokratiefähig.

Er ist nicht gegen Monarchisten oder Republikaner gerichtet, sondern übergreifend – orientiert am Prinzip der symbolisch vermittelten Verständigung in einer demokratischen Ordnung, die Pluralismus nicht als Bedrohung, sondern als zivilisatorische Chance begreift.

اHannover, 8.05.2025

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. خسته نباشید، چگونگی قرار گرفتن سلطنت طلبان و نماینده آنها شاه در این طرح شما، و همینطور جایگاه جمهوری خواهان در این کاته گوری و ارتباط اینها با افکارهای استقلال‌طلبانه برخی و یا افزارهای خودمختاری خواهان برخی. و حقوق شهروندی در مرکز سقل این کاته گوری چگونه است