روایت دموکراسی‌خواهان ایران و مشروعیت پایداری آنان علی‌رغم شکست‌های تاریخی(ترجمه از آلمانی) + متن آلمانی نوشته

شنبه, 10ام خرداد, 1404
اندازه قلم متن

پروفسور داود غلام آزاد(*)

داوود غلام آزاد

ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی

روایت نیروهای دموکراسی‌خواه ایران – یعنی کنشگران سیاسی و مدنی‌ای که از دوران مشروطه تاکنون برای حاکمیت قانون، حاکمیت مردم و آزادی‌های فردی تلاش کرده‌اند – روایتی ریشه‌دار، چندپاره و همواره مناقشه‌برانگیز است. این روایت از یک سو بنیان هویتی این جنبش تاریخی است، و از سوی دیگر ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به تداوم مبارزه‌ای‌ست که با وجود سرکوب‌های مکرر و شکست‌های تلخ، هرگز از میان نرفته است.

۱ خاستگاه روایت: انقلاب مشروطه به‌مثابه اسطورهٔ بنیادین

روایت دموکراسی‌خواهان ایران از انقلاب مشروطه آغاز می‌شود؛ نه به‌عنوان رخدادی ناسیونالی ی، بلکه به‌مثابه لحظه‌ای جمهوری‌خواهانه و معطوف به حاکمیت ملت. تأسیس مجلس شورای ملی، تدوین قانون اساسی و مطالبهٔ برابری حقوقی، در این روایت نشانه‌های آغاز گذار از استبداد سلطنتی و دین‌سالار به حکمرانی عقلانی و مردمی‌اند ..

اما این واقعه نه‌به‌مثابه یک پیروزی کامل، بلکه به‌مثابه یک پروژهٔ ناتمام در حافظهٔ جمعی دموکراسی‌خواهان ماندگار شده است؛ پروژه‌ای که با بحران‌های درونی، مداخلات خارجی و خشونت‌های ساختاری بارها به تأخیر افتاده است. از این‌رو، روایت دموکراسی‌خواهان ساختاری دارد که می‌توان آن را «امیدِ به پیروزیِ به تعویق‌افتاده» نامید.

 ۲. بازگشت خواست دموکراسی: ۱۹۵۱-۱۹۵۳ و انقلاب ۵۷

در این روایت، دو لحظهٔ تاریخی دیگر نیز نقش محوری دارند::

  • جنبش دموکراتیک به رهبری دکتر محمد مصدق
  • که با شعار ملی‌کردن نفت و تقویت سلطنت مشروطه، احیاگر آرمان‌های مشروطه‌خواهان بود.و کودتای ۲۸ مرداد به‌مثابه خیانتی آشکار به حاکمیت ملی در این روایت جای دارد – خیانتی که با حمایت قدرت‌های خارجی، روند دموکراتیزاسیون را به تعویق انداخت
  • .
  • انقلاب ۱۳۵۷
  • نیز نه صرفاً یک انقلاب اسلامی، بلکه در این روایت، جنبشی فراگیر و ضد استبدادی تلقی می‌شود که خواهان بازسازی مشروعیت سیاسی بر پایهٔ ارادهٔ عمومی بود. دموکراسی‌خواهان معتقدند که اسلامگرایان ، این انقلاب را مصادره و منحرف کرده و بنابراین، مخالفت با نظام کنونی، نه ترک آرمان انقلاب، بلکه وفاداری راستین به آن است.

۳. نقطه مشترک: امید بی‌وقفه با وجود شکست‌ها

درون‌مایهٔ محوری این روایت، باور تاریخی و پایدار به پیشرفت است، که البته روایتی خطی از پیشرفت نیست. بلکه دموکرات‌ها به تأثیر تجمیعی آگاهی دموکراتیک اعتقاد دارند، هرچند موفقیت‌هایشان مرتباً از نظر سیاسی نابود شده است. شکست‌های مکرر، در این روایت، نه نشانهٔ ناتوانی مردم ایران، بلکه گواه خطرناک بودن دموکراسی برای ساختارهای اقتدارگرایانه تلقی می‌شوند..

از این‌رو، روایت دموکرات‌ها نه بر اساس پیروزی‌های نهایی، بلکه با تکیه بر تداوم مطالبهٔ مردمی برای مشارکت، آزادی و عدالت مشروعیت می‌یابد.

. ۴. تصویر دموکرات‌ها از خودشان 

دموکرات‌های ایرانی خود را حاملان مسئولیت تاریخی و یک مأموریت تمدن‌ساز می‌دانند. تصویر آنها از خود، قهرمانانه به معنای کلاسیک آن نیست، بلکه به شدت با ثبات اخلاقی و تاب‌آوری نمادین مشخص می‌شود. شکست جنبش سبز، سرکوب اعتراضات آبان، و ناکامی اصلاحات، این خودفهمی را دگرگون نکرده‌اند شکست جنبش سبز، سرکوب اعتراضات آبان، و ناکامی اصلاحات، این تصویر از خود همچنان ادامه دارد – که نه نه بر پایهٔ قهرمانی سیاسی یا تکیه به قدرت، بلکه با پایداری اخلاقی و مقاومت نمادین مشروعیت می‌یابد.

 بنیان‌های مشروعیت مبارزهٔ دموکراتیک:     ۵

ادامهٔ مبارزهٔ دموکراسی‌خواهان بر سه پایه استوار است

الف :پیوستار تاریخی: دموکرات‌ها خود را وارثان یک سنت بیش از صدساله می‌دانند که به آن‌ها عمق تاریخی و مشروعیت اخلاقی می‌بخشد. این پیوستار، آنان را به بخشی از یک پروژهٔ ناتمام اما زنده تبدیل می‌کند.

ب : تغییرات اجتماعی و فرهنگی:هرچند قدرت سیاسی به دست نیامده، اما تحولات عمیق در ارزش‌های جامعه – مانند رشد فردگرایی، تضعیف اقتدار دینی، آگاهی جنسیتی و بی‌اعتمادی به اقتدارگرایی – به‌مثابه زمینه‌سازی برای دگرگونی‌های سیاسی آینده در نظر گرفته می‌شود..

پ: مشروعیت منفی از دل ظلم ساختاری: نظام جمهوری اسلامی، با تولید مستمر بی‌عدالتی، خشونت، فساد و سرکوب، خود به ضد خود تبدیل شده است. در این چارچوب، دموکراسی نه یک انتخاب دلخواه، بلکه یک ضرورت حیاتی است.

روایتی گشوده به آینده:     ۶

.روایت دموکرات‌ها باز است، نه جبرگرایانه: این روایت هیچ وعده‌ای برای پیروزی قطعی ندارد، بلکه مسئولیت ایجاد شرایطی برای امکان دموکراتیک را در بر می‌گیرد. مبارزه به این دلیل که پیروزی قطعی است، انجام نمی‌شود، بلکه به این دلیل که عادلانه است – و به این دلیل که هر نسلی باید آنچه را که اقداماتش می‌تواند به دست آورد، دوباره بررسی کند.

این روایتی است مبتنی بر صبر تمدنی: نه پیروزمندانه، اما اصیل؛ نه آرمان‌گرایانه، اما وفادار به اصول؛ نه بریده از تاریخ، بلکه برخاسته از آن..

این روایت وعدهٔ پیروزی حتمی نمی‌دهد، بلکه وظیفه‌ای اخلاقی را یادآور می‌شود: آماده‌سازی بستر برای تحقق امکان دموکراسی، حتی در دشوارترین شرایط..

نتیجه

روایت دموکراسی‌خواهان ایران، روایتی است دیرپای، اخلاقی و ریشه‌دار در حافظهٔ جمعی ایرانیان. مشروعیت تداوم مبارزهٔ آن‌ها، نه در موفقیت‌های سیاسی، بلکه در وفاداری به ارزش‌هایی است که هم‌چنان در میان بخش‌هایی از جامعه زنده‌اند. این روایت به سنت مشروطه متکی است، از ظلم ساختاری مشروعیت می‌گیرد، و بر تغییرات اجتماعی و فرهنگی به‌مثابه زمینه‌سازان سیاست فردا تکیه دارد.

. هانوفر، ۲۹ مه ۲۰۲۵

ا https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.

 


متن آلمانی نوشته:

Das Selbstverständnis der iranischen Demokraten- Ein iranisches Narrativ demokratischer Selbstwerdung

  „Der Mensch schuldet seine geistige Entwicklung mehr seinen Feinden als seinen Freunden“ – Hans Vaihinger

Das Narrativ der iranischen Demokraten – verstanden als politische und zivilgesellschaftliche Kräfte, die sich seit der Konstitutionellen Revolution von 1906 für Rechtsstaatlichkeit, Volkssouveränität und individuelle Freiheitsrechte einsetzen – ist ein historisch tief verwurzeltes, aber vielfach gebrochenes und stets umkämpftes symbolisches Projekt. Es trägt eine doppelte Funktion: Es ist sowohl identitätsstiftend für die demokratische Bewegung selbst als auch ein Mittel zur Legitimation ihres fortdauernden Einsatzes – selbst unter Bedingungen massiver Repression und wiederholter Niederlagen.

  1. Ursprung des Narrativs: Die Konstitutionelle Revolution als Gründungsmythos

Das demokratische Narrativ Irans nimmt seinen Ursprung in der Konstitutionellen Revolution von 1906–۱۹۱۱. Diese Bewegung wird von Demokraten als „Geburtsstunde des modernen Iran“ verstanden – nicht in einem ethnonationalistischen, sondern in einem republikanisch-souveränen Sinne. Die Errichtung eines Parlaments (Majles), die Forderung nach einer Verfassung (Qānūn-e Asāsī) und die Idee der Rechtsgleichheit symbolisieren in diesem Narrativ den Bruch mit absolutistischer Willkür und religiös legitimierter Despotie.

Diese Gründung wird allerdings nicht als erfolgreich abgeschlossenes Projekt erinnert, sondern als Beginn eines unvollendeten Weges, der von inneren Spannungen, äußeren Interventionen und systematischer Repression überschattet ist. Damit etabliert sich ein zentrales Motiv des Narrativs: die Idee des verschobenen Sieges.

  1. Wiederkehr des demokratischen Begehrens: 1951–۱۹۵۳ und 1979

Zwei weitere Höhepunkte prägen das demokratische Narrativ:

  • Die Bewegung um Premierminister Mohammad Mossadegh (1951–۱۹۵۳): Die Nationalisierung der Erdölindustrie und der Versuch, eine konstitutionelle Monarchie zu stärken, gelten als Neuauflage der demokratischen Vision – diesmal mit stärkerem Fokus auf wirtschaftlicher Souveränität. Der durch den anglo-amerikanischen Putsch (1953) verursachte Sturz Mossadeghs wird im Narrativ als „Verrat an der Volkssouveränität“ und als externe Zerstörung einer inneren Demokratisierung erinnert.
  • Die Revolution von 1979: Auch diese wird im demokratischen Narrativ nicht als islamische, sondern als vielschichtige, vor allem antidiktatorische und demokratische Massenbewegung Dass die Islamisten diese Revolution „usurpiert“ haben, ist Teil des Narrativs demokratischer Akteure. Die daraus resultierende Opposition gegen das theokratische Systemgilt nicht als Abkehr vom revolutionären Geist, sondern als seine eigentliche Fortsetzung.
  1. Der rote Faden: Ungebrochene Hoffnung trotz Niederlagen

Zentrales Strukturmotiv des Narrativs ist ein historisch leidensfähiger Fortschrittsglaube, der allerdings keine lineare Fortschrittserzählung ist. Vielmehr glauben die Demokraten an eine kumulative Wirkung demokratischer Bewusstwerdung, auch wenn ihre Erfolge politisch regelmäßig zerstört wurden.

Die wiederholten Niederlagen werden nicht als Beweis für die Unmöglichkeit der Demokratie im Iran gedeutet, sondern als Beleg für ihre Gefährlichkeit für die Herrschenden.

Das demokratische Narrativ funktioniert daher nicht über den Nachweis vergangener Siege, sondern über den Nachweis immer wiederkehrender demokratischer Bewegungen – Ausdruck eines tief verankerten gesellschaftlichen Bedürfnisses nach Partizipation und Gerechtigkeit.

  1. Selbstverständnis der Demokraten

Die iranischen Demokraten verstehen sich selbst als Träger einer historischen Verantwortung und einer zivilisatorischen Mission. Ihr Selbstbild ist dabei nicht heroisch im klassischen Sinne, sondern stark geprägt von moralischer Standhaftigkeit und symbolischer Resilienz. Besonders nach der Niederlage der Reformbewegung seit 2009 und dem Ausbleiben grundlegender Veränderungen nach 2019 (Aban-Proteste), bleibt dieses Selbstverständnis bestehen – nicht durch Macht, sondern durch Haltung legitimiert.

  1. Legitimation des weiteren Kampfes: Drei Säulen

Die Rechtfertigung des anhaltenden Kampfes stützt sich auf drei Säulen:

  1. a) Symbolische Kontinuität

Die Demokraten knüpfen an eine über 100-jährige Tradition an, die ihnen historische Tiefe und moralische Legitimität verleiht. Diese Kontinuität erlaubt ihnen, als Erben eines unvollendeten Projekts aufzutreten.

  1. b) Zivilgesellschaftlicher Wandel

Auch wenn politische Macht nicht erobert wurde, sehen die Demokraten ihren Erfolg im Wandel gesellschaftlicher Werte: Säkularisierung, Individualisierung, Aufwertung der Frauenrechte, Ablehnung autoritärer Bevormundung. Dieser kulturelle Wandel gilt als Vorarbeit zukünftiger politischer Veränderungen.

  1. c) Negative Legitimation durch die Islamische Republik

Die demokratische Bewegung kann sich immer wieder auf die krassen Unrechtserfahrungen berufen, die das islamische System produziert: Gewalt, Korruption, Unterdrückung, Rechtslosigkeit. Diese Erfahrungen machen aus Demokratie nicht nur eine Option, sondern eine Notwendigkeit.

  1. Das Narrativ als zukunftsoffene Struktur

Das Narrativ der Demokraten ist offen, nicht deterministisch: Es enthält kein Versprechen eines sicheren Sieges, sondern die Verantwortung, Bedingungen für demokratische Möglichkeiten zu schaffen. Der Kampf wird nicht geführt, weil der Sieg gewiss ist, sondern weil er gerecht ist – und weil jede Generation neu prüfen muss, was ihr Tun bewirken kann.

Es ist ein Narrativ der zivilisatorischen Geduld: nicht triumphalistisch, aber prinzipientreu; nicht utopisch, aber prinzipienfest; nicht gegen die Geschichte, sondern aus ihr heraus.

Fazit

Das Narrativ der iranischen Demokraten ist ein langfristiges, moralisch begründetes und symbolisch aufgeladenes Projekt. Es rechtfertigt den weiteren Einsatz für Demokratie trotz zahlreicher Niederlagen durch:

  • die Berufung auf historische Kontinuität,
  • die moralische Überlegenheit gegenüber autoritärer Herrschaft,
  • die kulturelle Vorarbeit im Bewusstsein der Bürger,
  • und die Gewissheit, dass jede Form politischer Gewalt an Legitimität verliert, während das demokratische Begehren trotz Repression fortbesteht.

Hannover, 29.05.2025

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.