ایده‌هایی برای ایران با یاد محمدعلی فروغی؛ کتاب تازه رامین جهانبگلو

پنجشنبه, 2ام مرداد, 1404
اندازه قلم متن

ایران وایر

«ایده ایران؛ جستاری فلسفی» با یاد و یادآوری افکار و خدمات «محمدعلی فروغی» اندیشمند ایران‌شناس، کتاب تازه‌ای از «رامین جهانبگو»، فیلسوف ایرانی است که سال‌هاست پس از آزار و اذیت حکومت ایران مجبور به مهاجرت و زندگی دور از وطن شده است.

در فصل‌های ابتدایی، رامین جهانبگلو تلاش می‌کند ایران را نه به‌عنوان یک دولت ملی، بلکه به‌عنوان یک ایده تمدنی درک کند که ریشه در فلسفه، اخلاق و تاریخ دارد. در این دیدگاه، ایران فراتر از مرزهای جغرافیایی یا سلسله‌های تاریخی است و به‌عنوان یک میراث فرهنگی و اخلاقی ماندگار تعریف می‌شود.

جهانبگلو روش فلسفی خود را گفت‌وگویی می‌نامد؛ او از متفکران غربی مانند هگل، هایدگر و فوکو بهره می‌گیرد و در کنار آن‌ها به اندیشمندان ایرانی نظیر «داریوش شایگان» هم ارجاع می‌دهد. به گفته او، هویت ایرانی صرفاً با رویدادهای تاریخی شکل نگرفته، بلکه در ساختاری متافیزیکی و اخلاقی ریشه دارد که در دوگانه‌گرایی زرتشتی، عرفان اسلامی و درک خاصی از زمان بازتاب یافته است.

خصلت تمدنی ایران

در بخش اول، جهانبگلو مفهوم ایران به‌عنوان «ایده» را واکاوی می‌کند، نه یک کشور صرف. او به ریشه‌های تمدن ایرانی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه ارزش‌های بنیادین آن از مرز تغییرات دینی و سیاسی فراتر می‌روند.

در مرکز این تمدن، زردشتی‌گری قرار دارد که بنیان‌گذار یک دوگانه‌گرایی اخلاقی است: روشنایی در برابر تاریکی، خوبی در برابر بدی. این چارچوب اخلاقی به نظر نویسنده نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت ایرانی دارد و برخلاف تصور، موجب جبرگرایی نمی‌شود. بلکه نوعی قهرمانی اخلاقی در آن نهفته است که انسان را به انتخاب نیکی دعوت می‌کند، نه تسلیم در برابر سرنوشت.

جهانبگلو بخش عمده از صفحات ابتدایی کتاب را به ایده اومانیسم ایرانی اختصاص داده است. ترکیبی از اخلاق، زیبایی‌شناسی و تأمل درونی. این سنت را می‌توان در شعر شاعران بزرگی چون فردوسی، حافظ و سعدی و نیز در فلسفه ابن‌سینا و سهروردی مشاهده کرد.

اومانیسم ایرانی با اومانیسم غربی تفاوت دارد. درحالی‌که غرب بیشتر بر «خودمختاری» فرد تأکید دارد، در اومانیسم ایرانی خود فراروی و پالایش نفس اهمیت دارد. عشق در ادبیات کلاسیک ایران همچون اشعار حافظ و مولانا نه یک احساس ساده، بلکه راهی برای شناخت حقیقت و تعالی اخلاقی است.

شعر «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» سعدی به‌عنوان نمادی از اخلاق جهان‌شمول ایرانی مطرح می‌شود. از دید نویسنده، زیبایی‌شناسی و عرفان ایرانی، حامل پیامی اخلاقی برای تمام بشریت هستند.

یکی از محورهای اصلی کتاب، پیوند میان اخلاق و سیاست در اندیشهٔ ایرانی است؛ این پیوند در دو شخصیت برجسته متبلور می‌شود: زرتشت به‌عنوان نماد اخلاق و کوروش به‌عنوان نماد سیاست مبتنی بر عدالت.

جهانبگلو، کوروش را نه صرفا یک فرمانروای فاتح، بلکه پادشاهی فیلسوف مسلک می‌داند که حکومتش بر پایهٔ اخلاق، تساهل و احترام به فرهنگ‌های مختلف استوار بود. منشور کوروش به‌عنوان نخستین سند حقوق بشر مورداشاره قرار می‌گیرد و جلوه‌ای از اومانیسم ایرانی معرفی می‌شود.

در این سنت، مشروعیت سیاسی با اصل حقیقت و نظم کیهانی در زرتشت سنجیده می‌شود؛ بنابراین، حاکم ستمگر نه‌فقط ازنظر سیاسی، بلکه به‌ لحاظ اخلاقی  هم ساقط است.

جهانبگلو، ورود اسلام به ایران را نه به‌عنوان یک گسست کامل، بلکه تلفیقی از گسست و تداوم می‌بیند. بااینکه ساختار سیاسی ساسانیان پس از ورود اسلام به ایران از میان رفت، اما فیلسوفان ایرانی نقشی اساسی در شکل‌گیری تمدن اسلامی ایفا کردند.

ابن‌سینا و سهروردی به‌عنوان پل‌هایی میان فلسفه یونانی و الهیات اسلامی معرفی می‌شوند. فلسفه اشراق سهروردی که بر مفهوم نور و ظلمت متافیزیکی تأکید دارد، از سنت‌های زرتشتی و نوافلاطونی الهام گرفته و نوعی سنت اصیل ایرانی را زنده می‌کند.

فلسفه اسلامی ایرانی با تأکید بر تأمل درونی، پیوند میان عرفان و عقل و جست‌وجوی حقیقت، ادامه‌ای بر سنت دیرینهٔ ایرانی در کاوش اخلاقی و هستی شناختی است.

مدرنیته و بحران هویت ایرانی

جهانبگلو در کتاب «ایده ایران» به واکنش ایران به  مدرنیته غربی می‌پردازد. از قرن ۱۹ به این‌سو، ایران مجبور شد باقدرت فناوری، نظامی و معرفت‌شناختی غرب مواجه شود.

اندیشمندانی مانند میرزا آقاخان کرمانی، جلال آل‌احمد و داریوش شایگان نماینده این بحران هویت هستند. آن‌ها میان سنت و مدرنیته، شرق و غرب، اسلام و سکولاریسم سرگردان‌اند و تلاش دارند تا راهی برای بازیابی خودِ ایرانی پیدا کنند.

جهانبگلو از نظریه «اسکیزوفرنی فرهنگی» شایگان یاد می‌کند. نوعی دوگانگی و تضاد درونی که ایرانی مدرن تجربه می‌کند؛ اما او این وضعیت را نه به‌عنوان بن‌بست، بلکه فرصتی برای آفرینش فرهنگی جدید برای ایران می‌بیند.

نویسنده به رابطه میان مفهوم ایران و بازسازی هویت ملی در دوران معاصر می‌پردازد. او بیان می‌کند که در بسیاری از مباحث معاصر، ایران نه صرفاً یک واحد جغرافیایی یا سیاسی، بلکه یک «ایده» فرهنگی و تمدنی است که همواره در فرآیند بازتولید و بازتعریف فرهنگ و تمدن قرار داشته است.

ایران در قرون پس از اسلام، علی‌رغم از دست دادن استقلال سیاسی در بسیاری از دوره‌ها، از طریق فرهنگ، زبان فارسی و حافظه تاریخی خود باقی ماند. نویسنده اشاره می‌کند که «ایرانی بودن» اغلب از طریق زبان فارسی، بازآفرینی اسطوره‌های ملی و اقتباس از مفاهیم حکمت و عرفان درونی شده است.

او سپس به مباحث روشنفکری سده بیستم می‌پردازد؛ کسانی مانند «احمد فردید»، «حسین نصر» و «داریوش شایگان» که کوشیدند «ایرانیت» را در پیوند با سنت‌های فلسفی، اسلامی و پیش از اسلام بازتعریف کنند. برای مثال، شایگان با نظریه تمدن چهل‌تکه به تلاقی سنت‌های هندویی، زرتشتی، اسلامی و غربی در ذهنیت ایرانی معاصر می‌پردازد و این اختلاط را هم‌زمان فرصت و چالش می‌بیند.

جهانبگلو در کتاب تازه‌اش همچنین نقدهایی به رویکردهای ناسیونالیستی وارد می‌کند، به‌ویژه ناسیونالیسمی که می‌کوشد ایران را صرفاً در قالب نژادی، زبانی یا تاریخی تعریف کند و بدین گونه ازآنچه از سویه‌های چندصدایی و چند فرهنگی، چند قومیتی و تنوع دینی ایران غفلت می‌کند، انتقاد دارد.

در ادامه، کتاب به تأثیر مدرنیته و استعمار بر ساختارهای فکری و فرهنگی ایرانیان می‌پردازد. نویسنده معتقد است که ورود مفاهیم غربی چون ملت، دولت، قانون و حقوق بشر، هم موجب بیداری فکری شد و هم تعارضاتی را در حوزه‌های دینی و سنتی پدید آورد. دراین‌بین، مفهوم ایران همچون یک‌قطب اخلاقی و تمدنی، به‌ویژه در میان جریان‌های اصلاح‌طلب دینی و سکولار، بازتولید شد.

محمدعلی فروغی و ایده‌هایی برای ایران

جهانبگلو می‌گوید «ایده ایران» همچنان یک پدیده زنده است که در مواجهه باسیاست، دین، زبان و خاطره و حافظه تاریخی، به‌طور مداوم شکل می‌گیرد و دگرگون می‌شود. ایران یک «واقعیت فلسفی» است؛ نه‌فقط به‌مثابه کشور یا ملت، بلکه به‌عنوان مفهومی که امکان می‌دهد انسان ایرانی در برابر مدرنیته، هویت خود را بازاندیشی کند.

در این کتاب محمدعلی فروغی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین روشنفکران و شخصیت‌های تأثیرگذار ایران در دوران معاصر معرفی‌شده است. او به‌ویژه بابت تلاش‌هایش در معرفی و بازسازی هویت فلسفی ایران مدرن. شخصیتی که اینک موردتوجه نسل جدید ایران و حتی شهروندانی قرارگرفته که در میانه بحران‌های فزاینده در ایران یک‌بار دیگر در حال رجوع به شخصیت‌های ملی معاصر خود است که ایده‌های بزرگی برای ایران داشتند.

فروغی در این کتاب نماد نوعی پیوند میان سنت فلسفی ایرانی و مدرنیته غربی است. نویسنده به تحلیل این می‌پردازد که چگونه فروغی، با تکیه‌بر دانش عمیق خود از فلسفه اسلامی، یونانی و اروپایی، تلاش کرد تا تصویری از «عقلانیت ایرانی» ارائه دهد که بتواند هم با سنت فلسفی ایران‌زمین پیوند بخورد و هم با مباحث مدرن هم‌نشین شود.

جهانبگلو در بخش‌هایی از کتاب به این نکته اشاره‌کرده است که فروغی با تالیف کتاب‌هایی چون «سیر حکمت در اروپا» نقش مهمی در انتقال و ترجمه مفاهیم فلسفه غرب به زبان فارسی ایفا کرد. به تعبیر نویسنده، فروغی به دنبال بازتعریف ایران نه‌فقط به‌عنوان یک واحد سیاسی یا فرهنگی، بلکه به‌عنوان یک ایده فلسفی بود. نظریه‌ای که شالوده کتاب جهانبگلو را هم شکل داده است.

نویسنده به این نکته اشاره مهم اشاره می‌کند که پروژه فکری فروغی در جهت دفاع از عقل‌گرایی، سکولاریسم معتدل و نوسازی نظام فکری ایران بود؛ تلاشی که در دوران سلطنت رضاشاه هم  با مسئولیت‌های دولتی فروغی ازجمله نخست‌وزیری‌اش تقویت شد. او با نگاهی سکولار و مدرن به بازسازی نظم اداری، آموزشی و حقوقی کشور کمک کرد.

 درواقع، فروغی نماینده جریانی در تاریخ معاصر ایران است که می‌کوشد سنت‌های فکری و فلسفی ایرانی را با جهان مدرن آشتی دهد، بدون آن‌که کاملاً دریکی از دو سوی آن حل شود.

جهانبگلو فروغی را به‌عنوان چهره‌ای مرکزی در «ایده ایران» معرفی می‌کند؛ به‌مثابه حلقه واسطی میان ایران پیشامدرن و ایران مدرن. کسی که تلاش داشت «ایران» را نه‌فقط به‌عنوان یک کشور، بلکه به‌عنوان یک ایده عقلانی و فلسفی بازتعریف کند. فروغی در این روایت، نماد پروژه‌ای فکری است که در آن، ایران همچنان به‌عنوان یک سنت عقلانی زنده، توان بازاندیشی و بازسازی خود را حفظ کرده است.

نویسنده از یک هویت گفت‌وگویی ایرانی دفاع می‌کند. در این هویت انسان ایرانی کسی است که با مدرنیته وارد گفت‌وگو می‌شود، اما ریشه‌های خود را از یاد نمی‌برد. او هم با بازگشت بنیادگرایانه به گذشته مخالف است، هم با غرب‌زدگی بی‌تأمل.

ازنظر او، «ایده ایران» نه یک جوهر ثابت، بلکه یک پرسش باز است. ایرانی بودن یعنی به این ایده فکر کردن، درباره‌اش گفت‌وگو کردن و آن را در زمان اکنون بازآفرینی کردن. فلسفه در اینجا نه یک مشغلهٔ دانشگاهی، بلکه یک وظیفه مدنی برای حفظ و نوسازی ایران است.

ایدهٔ ایران همچون آینه‌ای است در دستان ما به‌عنوان نسل حاضر. بازتاب آن چیزی ست که روزی ممکن بود و نجواگر آن چیزی ست که به تعبیر رامین جهانبگلو شاید هنوز بتوان باوجود مصایبی که ایران گرفتارش شده، باز پس گرفت.

مشخصات کتاب:

The Idea of Persia: A Philosophical Inquiry

ایده ایران: جستاری فلسفی

نوشته رامین جهانبگلو، عکس روی جلد محمدعلی فروغی

۱۴۴ صفحه، انتشارات گینکو Gingko

لندن، بهار ۱۴۰۴


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.