اسکیزوفرنی سیاسی

سه شنبه, 15ام مهر, 1393
اندازه قلم متن

Masoud Noghrehkar2

بود داوری مان چو حکم ســدوم
همانا شنیـــدستی آن حکم شوم

که در شهر خائن شد آهنگری
بزد قهرمان گردن دیگــــــری

فردوسی

حکمرانان حکومت اسلامی در ایران و پیروان شان باورمندِ به این باورند که بزرگترین دولت امپریالیستی جهان، یعنی امپریالیسم امریکا کشوری ست دارای:
«… نابهنجارترین اقتصاد نظامی شده و رسواترین حیات اجتماعی و سیاسی…گانگستریسم سیاسی، بزرگترین استثمارگر بین المللی و تکیه گاه عمده ارتجاع جهانی، مسؤل محرومیت ها و مصائب صدها میلیون انسان …که فاشیسم، این رژیم ترور سیاسی و اردوگاه های مرگ مولود آن هستند…و نژادپرستی می پروراند و…»، (امیر نیک آئین ، واژه نامه سیاسی و اجتماعی، ازانتشارات حزب توده ایران، ص ۲۵).

صاحبان این نوع افکار و رفتار همه مصائب و مشکلات آدم و عالم، حتی پیدایی و گسترش بسیاری از بیماری ها از جمله ایدز و«ابولا» را زیر سرامریکا می دانند، نگرشی که با اتکا به تکه پاره هائی از واقعیت گمان می برد به حقیقتی مطلق دست یافته است.

اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی که گسیختگی فکر، روان گسیختگی وروان پاره گی ترجمه شده است، سندرم یا “مجموعه علائمی” ست متنوع که برخی ازاصلی ترین علائم یا نشانه های”مثبت” و”منفی” آن اغتشاش و گسیختگی افکار، توهم، هذیان، سوءظن وبدبینی ( پارانویا) و…هستند. اسکیزوفرنی سیاسی، تجلی سیاسی و اجتماعی این بیماری را با نشانه ی توهم توطئه و فرافکنی می توان توضیح داد و تبیین کرد، علائمی که درجامعه ی ما درعالم سیاست ودرسطح افراد و گروه های اجتماعی جامعه شایع بوده و هست. برخی از سیاست مداران و سیاست بازان، و تحلیل گران سیاسی دررفتار و گفتارسیاسی و تحلیل ها و ارزیابی های شان به روشنی نشانه های این نوع اختلال بروزمی دهند. مبتلایان به اسکیزوفرنی سیاسی اکثرا” کسانی هستند که سیاست کردن شان عین دیانت شان و یا عین ایدئولوژی های مذهب گونه شان است. این اختلال در میان صاحبان اندیشگیِ ای که به دنبال درهم آمیختگی “مذهب و ایدئولوژی” با “حکومت و سیاست” هستند تا این معجون برقدرت نشانند، شیوع بیشتری دارد.

این مجموعه حوادث تاریخی و تحولات آشکار سیاسی و اجتماعی وفردی در جامعه را محصول مستقیم توطئه ها و دسیسه‌های پشت پرده‌ی توطئه‌گران و دسیسه چینان می‌دانند و هر رخداد سیاسی و اجتماعی که بر وفق مراد شان، یا هم سوبا نظرو خواست جریان سیاسی و اجتماعی که به آن تعلق دارند، نباشد پشت آن قدرتی دسیسه گر و توطئه گر می بینند که به خاطرمنافع خود، رخداد ها را دستکاری و هدایت می کند. این مجموعه نقش عوامل داخلی را نادیده می گیرند و نقش عوامل خارجی را تعین کننده می پندارند. این اختلال را در افکارو رفتار«انگلو فوبیا» و«کمونیست ستیزی» و«سندرم اَمریک فوبیا» تجربه کرده ایم . در این میانه مبتلایان به « سندرم اَمریک فوبیا» می پندارند که تمام وقایع سیاسی واجتماعی را دست های پنهان و آشکار، و قدرتمند دولت امریکا و سازمان‌های امنیتی و پلیسی وسیاسی و اقتصادی وحتی مذهبی وابسته به آن هدایت می کنند.

رویکرد تئوری وتوهم توطئه در جامعه ی ما در رابطه با رخدادها وحوادث سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی و مذهبی به عنوان یک پدیده فراگیر وجود داشته و دارد. عامل تاریخی وپیشینه ی تاریخی یورش های آشکار و پنهان و دخالت و نفوذ سیاسی قدرت های خارجی در میهن مان ازعوامل تاریخی و جامعه‌شناختی چنین رویکردی ست. استبداد سیاسی و دینی، دگراندیش ستیزی، فقدان آزادی اندیشه، بیان و قلم ، حضور سانسور زمینه را برای پذیرش تئوری توطئه مهیا ساخته اند.

عقب ماندگی فرهنگی و سیاسی همراه با غلبه ی تفکر دینی( باور به کارکرد های افکار « امام زمانی» و دست های غیبی وماوراء الطبیعه…) و ایدئولوژیک، ناکامی‌ها ی عقیدتی، آرمانی و باورهای اجتماعی و سیاسی و…از عوامل شیوع این بیماری هستند. ناکامان و شکست خوردگان عرصه های سیاسی،عقیدتی و آرمانخواهی های اتوپیائی برای قانع کردن خود به راحتی و غیرمسؤلانه وبا نادیده گرفتن پیوندهای تنگاتنگ پدیده های تاریخی و اجتماعی، فرافکنی می کنند و علل رخدادها و حوادث را بیرون از خود و خویشان می پندارند. حکام و رهبران سیاسی نالایق نیز دلایل شکست ها وعدم موفقیت های شان را با دورزدن عوامل داخلی به عوامل خارجی نسبت داده اند و از این راه نیز با برچسب زدن به مخالفان داخلی خود به عنوان جاسوس و عوامل بیگانه، سرکوب دگراندیشان و مخالفان توجیه کرده اند. اینان آگاهانه رخدادها وحوادثی را که نمی پسندند به عملکردعوامل خارجی و مخالفان داخلی خود وانمود می کنند.

بدیهی ست معنای این سخن این نیست که عوامل خارجی در بروز رخدادها و حوادث بی تاثیرند و یا پدیده ی توطئه‌چینی و توطئه‌پردازی و توهم توطئه، ویا توطئه واقعی و حقیقی، وجود ندارد، سخن برسرتفکیک و تشخیص توطئه واقعی و حقیقی از توهم توطئه است، آنچه مورد نقد وغیرقابل پذیرش است عمده کردن تا حد مطلق گرائی ی نقش عوامل خارجی و بیگانه در فرهنگ سیاسی ماست.

***

برای اینکه نشانه ها بهتر و روشن ترنشان داده شوند ازمیان نمونه های فراوان دونمونه ی نو و تازه مثال می آورم:

۱ـ حکومت اسلامی « داعش»
گروه داعش که این روزها الاماشاءالله در باره اش گفته و نوشته می شود یک جریان سنی مذهب است ، جریانی که با دشمن همزاد اش، یعنی با “برادران”ِ شیعه، ستیز خونینی تاریخی داشته ودارند. دو جریان معتقد به یک خدا، یک کتاب و یک پیامبر که باپدیده ی” دیپلماسی گفت و گو و وحدت” سخت بیگانه بوده وهستند. اهالی تشیع عقاید ورفتارگروه داعش را با صفات و ویژگی های وهابی وسَلفی و تکفیری…وتجسم کفر و خوارج عصر حاضر،” توضیح داده اند، ومی گویند:” تکفیری گری به لحاظ ایدئولوژیک قدمتی درازدارد و به هیچ وجه یک پدیده جدید نیست.»

مبتلایان به “سندرم امریکا ستیزی” واسکیزو فرنی سیاسی اما این تاریخ ها و واقعیت ها ملاک داوری و قضاوت شان نیستند، یعنی همان گسیختگی ها و گسل های فکر و پاره گی روان، و فقدان روابط منطقی میان افکار، ودرک و فهم واقعیت در کنار نوعی نابینائی سیاسی ناشی از کینه ها ودشمنی های کورکننده ی مذهبی و ایدئولوژیک اجازه نمی دهند پدیده ها و رخدادها همان گونه که هستند، دیده شوند. القاعده و مولودش داعش نیروهای دست ساز امریکا معرفی می شوند در حالیکه نقش کلیدی لشکر کشی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان درشکل گیری و تقویت القاعده و زوایدش، و نیز نقش حکومت ها و نیروهای مذهبی وسیاسی منطقه در تقویت و گسترش این نیروها نادیده گرفته می شوند.

سردارمحمد رضا نقدی و حسین شریعتمداری که این روزها به کرات در رسانه های حکومت اسلامی در باره داعش می گویند و می نویسند، نمونه های « درخشان» ابتلا به اسکیزوفرنی سیاسی هستند.

«….به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» سردار محمدرضا نقدی در نخستین همایش و اجلاس بسیجیان در لرستان اظهار داشت:امروز موج عظیمی از مردم اروپا به سمت مسلمان شدن حرکت می‌کنند، همین‌ امر موجب شد آمریکا از دلدادگی مردم به اسلام هراس داشته باشد وگروه‌های تروریستی، تکفیری وداعش را به این منظورتربیت کند…آمریکا، گروه تروریستی داعش را به نام اسلام درست کرده است و جنایات آنها را در رسانه‌ها به مردم نشان می‌دهد، چراکه آنها می‌خواهند مردم را از اسلام زده کنند، این در حالی است که ما شاهد صحنه‌های ساختگی از سر بریدن خبرنگاران آمریکایی‌ به دروغ توسط داعشی‌ها هستیم، اما باید بدانیم اینها ساخته خود دست آمریکاست… یکی ازاهداف داعشی‌ها این است که بین مسلمانان شیعه و سنی تفرقه و آنها را به جان هم بیندازند… دومین هدف آمریکا از تربیت گروه تروریستی داعش این است که نیروهای ضد آمریکایی که در دنیای غرب سازماندهی یافته‌اند با نقش بازی کردن آمریکا به جان اسلام بیفتند و انرژی آنها از این راه از بین ببرد…‌ مهم‌ترین مأموریت آمریکا از تربیت داعش نشان دادن چهره خشن و زشت از اسلام به مردم دنیا است…ما شاهد این هستیم در برخی صحنه‌ها داعشی‌ها شکم زنان حامله را پاره و جنین آنها را سر می‌برند، بنابراین باید بدانیم اینها به دنبال نشان دادن چهره‌ای زشت از اسلام هستند، چراکه به نام اسلام این کارها را انجام می‌دهند…بسیجیان باید این فرصت استثنایی را که ایدئولوژی جدید دنیا را به دست بگیرند از دست ندهند، بنابراین باید همه ما بیدار باشیم و نقش خودمان را برای به دست گرفتن ایدئولوژی جدید دنیا که همه مردم منتظر آنها هستند را تعیین کنیم و توجه داشته باشیم نقش اسلام در به دست آوردن یک نظم جهانی را… موفق‌ترین الگو برای مبارزه با تبعیض اسلام است.ما باید اسلام را به عنوان یک الگوی موفق برای همه جهان جایگزین این نظام لیبرال دموکراسی که تاکنون با حاکمیت آمریکا بوده است، بکنیم…»

کیهان شریعت مدارنیز می نویسد:«.. داعش بازی جدیدی ست که رسانه های غربی و صهیونیستی راه انداخته اند… ابوبکرالبغدادی رهبر داعش ساخته وپرداخته همکاری‌های امنیتی میان سازمان اطلاعات انگلیس وآمریکا و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است. امروزگروه تکفیری داعش به دنبال عملی کردن طرح ۲۰ ساله استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکاردرمنطقه است….آمریکا چند سال قبل با ایجاد گروه تروریستی القاعده درصدد بود که اسلام را از بین ببرد و امروز نیز با ایجاد و تقویت گروه‌های تکفیری مختلف به دنبال اجرای طرح‌های استعماری خود است…محرک اصلی تروریست‌های داعش آمریکا وهم‌دستانش هستند که با نام های تکفیری، وهابی و سلفی برعلیه اسلام ناب محمدی برخاسته اند…. تکفیری‌ها تنها حافظ منافع آمریکا و صهیونیست‌ها هستند… شاید بتوان بزرگترین کامیابی تروریست های داعش را در عملیات روانی و فریب دادن افکار عمومی از طریق ابزارها و شبکه های اجتماعی ساخته صهیونیست ها دانست»…خامنه ای نیز بر این باور است که :امروز یک عده‌ای در بخش‌های مختلف دنیای اسلام به نام گروه‌های تکفیری و وهابی و سَلفی، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش می‌کنند، کارهای بدی می‌کنند، کارهای زشتی می‌کنند، اما اینها دشمن‌های اصلی نیستند… لذا ما مکرر گفته‌ایم این گروه‌های بی‌عقلی را که به نام َسلَفی‌گری، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهوری اسلامی مقابله می‌کنند، دشمن اصلی نمی‌دانیم و…»، و حسین شریعتمداری در”یادداشت روز ۲۸ خرداد کیهان” در باره گروه داعش می نویسد: «…تروریست های اجاره ای موسوم به داعش، در قد و قواره ای نیستند که آغازگر بحران کنونی باشند… این جریان تروریستی همان است که از سوی آمریکا و متحدان آن در سوریه به کار گرفته شده بود. بنابراین اعلام آمادگی آمریکا برای مقابله با آنان! و مخصوصا پیشنهاد همکاری با ایران در سرکوب داعش، یک ترفند موذیانه و صد البته ناشیانه است، آمریکا می داند که تروریست های اعزامی تاب مقاومت در مقابل ارتش و مردم به هم پیوسته عراق را ندارند و دیر یا زود به شدت سرکوب خواهند شد. از این روی با پیشنهاد همکاری برای سرکوب آنان، اولا؛ به دنبال ترمیم حیثیت بر باد رفته خود در حمایت از تروریست ها و جنایات مرتکب شده در سوریه است و ثانیا؛ در پی آن است که بعد از آن همه جنایات وحشیانه، در پوشش فرشته نجات! مردم عراق ظاهر شود… کیهان تهران ( ۲۲ تیرماه ۱۳۹۳) می نویسد :القاعده تردیدی ندارد که ابوبکر بغدادی سرکرده داعش عامل سازمان اطلاعات آمریکا CIA است….نبیل نعیم یکی از سلفی‌های مصر که با سرکرده داعش در زندان بوده است می‌گوید: ابوبکر بغدادی مدتها در زندان آمریکایی‌ها در عراق بود، اما ناگهان آمریکایی‌ها در سال ۲۰۰۶ ودر حالی که هیچکس مورد عفو آمریکایی‌ها قرار نمی‌گرفت، او را آزاد کردند. او پس از آزادی به ابومصعب زرقاوی سرکرده القاعده در عراق، پیوست و آمریکایی‌ها یک ماه پس از آزادی ابوبکر و پیوستن او به ابومصعب، در یک حمله هوایی ابومصعب و تعدادی دیگر از اعضای القاعده را کشتند…ابوبکر با هر یک از فرماندهان نظامی القاعده در عراق ملاقات می‌کرد، آمریکایی‌ها چند ساعت بعد او را می‌کشتند و به همین علت القاعده به شدت نسبت به هویت او تردید داشت و ابوبکر بغدادی را یک عامل سیا می‌دانست که از او برای شناسایی نیروهای القاعده در عراق استفاده می‌کنند…».

این فرمایشات نشانه ها و علائم واضح و روشن اسکیزوفرنی سیاسی وسندرم امریکا ستیزی ست، که دو عامل دیگر در تشدید نشانه ها سهیم هستند:
الف: ناهمخوانی و تضاد ماهوی فکر و رفتار نیروهای واپسگرا و ارتجاع جهانی با آزادی و دموکراسی و مدنیت و حقوق بشر، که نوع مذهبی اش بیش از سه دهه است با شعار« استکبار ستیزی قرانی» گریبانگیرمیهن مان شده و فاجعه آفرینی می کند.

ب: افکار و عملکرد جناح راست در حاکمیت سیاسی امریکا که جاه طلبی ، سیری ناپذیریِ سرمایه داری و سرمایه داران بزرگ درراه تامین منافع معنوی و مالی شان، و نیزحمایت ازدیکتاتورهای«خودی» و پشتیبانی بی چون وچرا ازجناح های خشونت طلب دولت اسرائیل و برخی از حاکمان کشورهای عربی و اسلامی و…از ویژگی های آ نها ست.

ازبزرگترین خطاهای دولت های امریکا، به ویژه هنگام که جمهوریخواهان در قدرت اندـ وامروزجریان ” تی-پارتی” هم به آن اضافه شده است ـ استفاده ابزاری از نیروهای ارتجاعی و تروریست و تقویت آنان برای دستیابی به منابع ومنافع مالی و معنوی شان بوده است، و این در حالی ست که میلیون ها شهروند امریکائی و ده ها حزب و سازمان و شخصیت سیاسی، فرهنگی و هنری و فلسفی امریکائی دراین دیارآزادانه وعلنی با این گونه اقدام های ارتجاعی وغیر انسانی دولت های امریکا مخالفت و مبارزه می کنند، و این نوع سیاست گزاری ها را مورد انتقاد قرارمی دهند. اقدام های غلط دولت ها درامریکا اما دلیل نمی شوند در تحلیل رخدادها و وقایع، گروه وحش “داعش” را یک جریان امریکائی معرفی کرد. چنین ارزیابی های غیرواقعی وغیرمنصفانه و مغرضانه خاک پاشیدن بر چشم مردم است تا واقعیت دیده نشود،که در نهایت نیز به سود جناح های راست و محافظه کار دررهبری سیاسی امریکا و جریان های وحشی و ارتجاعی ای همچون داعش خواهد شد.

رهبرسپاه ِ وحش داعش، خود و سپاه اش را شارعان و شارحان اسلام ناب محمدی معرفی کرده است، و باورمند به اینکه در دین خدا مسالمت معنا ندارد. رفتارشان نیزاثبات مدعای شان است. غرب ستیزان مبتلا به«سندرم امریکا ستیزی» عامل پیدایی پدیده ای نطفه بسته وشکل گرفته در قرن چهارم هجری قمری را امریکا معرفی می کنند.!

روند پیشرفت اسکیزوفرنی سیاسی امثال سردارمحمد رضا نقدی و حسین شریعتداری به حدی ست که بعید به نظر نمی رسد بگویند و بنویسند که همه ی غزواتی که محّمد کرد، به ویژه غزوه خندق (احزاب) که یکی از طرف های جنگ هم قبیله ای یهودی بود، و نیز جنگ های خونین و کشتارهای مولای شان علی و تفرقه درون سپاه او و شکل گیری “خوارج” و جنگ نهروان، و حمله ی اعراب به ایران و اشغال سرزمینمان، زیر سر امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم امریکا بود، و عبدالرحمان ابن ملجم مرادی و یزید بن معاویه هم «سیا ساخته» و از تروریست های اعزامی این سازمان بودند.

۲ـ بیماری« ابولا»ـ ایبولا Ebola
حکایت ها در باب این که دولت و وزارت دفاع امریکا تولید کنندگان بیماری های مرگبار بوده اند و این بیماری ها را در سطح جهان منتشر کرده اند، حکایت هایی مطول اند و برخی شان نیزسخت اسباب حیرت و شگفتی. از عمر حکایت ساخت ویروس بیماری ایدز توسط وزارت دفاع امریکا و پخش آن در دنیا حدودا سه دهه می گذرد که گوش و چشم مان به خبروجمال بیماری « ایبولا» روشن می شود، بیماری ای که کاشف به عمل آورده اند توسط دولت امریکا و وزارت دفاع اش ساخته و منتشر شده است، حسین شریعتمداری ها برلیست های بلند بالای این دست جنایت های امریکا نام بیماری «ایبولا» را که عمر کوتاهی از پیدایی و مرگ آفرینی آن می گذرد، اضافه کرده اند. روزنامه کیهان تهران درتیتر اصلی صفحه نخست اش در مورخه ۹ مهرماه ۱۳۹۳ خبر از« عملیات سری امریکا، تولید و گسترش ویروس « ابولا» در افریقا » می دهد. و بعد از قول خبرگزاری فارس خبر را اینگونه شرح و بسط می دهد که «روزنامه «دیلی آبزرور» بزرگترین روزنامه کشور لیبریا در غرب افریقا با انتشار اسنادی علمی امریکا را سازنده و منتشرکننده ی ویروس « ابولا» معرفی می کند» ومی نویسد: «امریکا با سلسله عملیات مخفی خود در افریقا و با اسم رمز« تفاهم نامه ۲۰۰» ایجاد و گسترش ویروس مهلک ابولا را در دستور کار خود قرار داد.

روزنامه حسین شریعتمداری ها از قول پروفسوری به نام « برودریک سیرل» و کتابی به نام « منطقه حساس» که در سال ۱۹۹۸ منتشر شده است این کشف مهم را افشا می کند، ونقل می کند که ویروس ابولا توسط شرکتی صنعتی ـ نظامی درامریکا ساخته شده است، با این هدف که پس ازانتشاراین ویروس در افریقا شرکت های دارویی با تولید واکسن و دارو علیه این بیماری، سود های هنگفتی عاید خود کنند.

***

این حکایت و حدیث که وحوش داعش و ویروس ایبولا توسط دولت امریکا ساخته و پرداخته شده اند سخنی غیرواقعی ونارواست. بیش از سه دهه است که حکمرانان حکومت اسلامی و پیروان شان متوهمانه وبا تشبث به دروغ پراکنی بربستر غرب ستیزی ای دیرینه، واز مواضعی ارتجاعی تر و ضد بشری تر از سیاست گذاری های امپریالیستی علیه«امپریالیسم» مبارزه کرده اند، مبارزه ای نابخردانه که تقویت وحقانیت امپریالیسم و تمایل بیشرنسل جوان جامعه ما به امپریالیست ها دستاورد آن بوده است. بیش از سه دهه است سیاست کردن بر بنیان توهم، توهم پراکنی، فرافکنی، خود بزرگ بینی ودروغپردازی پیامدهایی شوم و ویرانگر برای مردم میهنمان و جهان به بارآورده است. امروزکم نیستند مردمان سرزمینمان، به ویژه نسل جوان، که در مقایسه ای واقع بینانه امریکا، انگلیس، کانادا و سایر کشورهای امپریالیستی اروپایی و آسیایی را بر ددان ووحوش تاریخ جنگلی جهان، یعنی حکومت اسلامی ایران، داعش، القاعده ، طالبان، الشباب، بوکوحرام و…..ترجیح می دهند، نسلی که رنج زخم سیاست کردن بیمارگونه و آلوده به توهم توطئه ودسیسه، سوء ظن و بدبینی، خود بزرگ بینی، خود حق پنداری و فرافکنی را برجان و جهان پیشینیان خود حس کرده است.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.