ایران وایر
«پژمان یوسفی»، شهروند ساکن اهواز، راننده اسنپ و جوان ۳۸ سالهای است که روز ۲۵خرداد۱۴۰۴، یعنی تنها دو روز بعد از شروع جنگ ۱۲روزه، بازداشتشده است. او با اتهاماتی نظیر «توهین به رهبری» و «تبلیغ و تثبیت پایههای رژیم صهیونیستی»، اوایل مردادماه یعنی یک ماه ونیم پس از بازداشت در دادگاه به تحمل هشت سال حبس محکوم شد که ۵ سال آن قابلاجراست.
منابع «ایرانوایر» میگویند که او که یکی از ۸۰ بازداشتی جنگ با اسراییل است که در زندان شیبان اهواز حبس میکشد، فقط چند استوری انتقادی در صفحه اینستاگرام خصوصی خود منتشر کرده بوده است. صفحه اینستاگرام او حدود هزار دنبال کننده داشته و در پی فراخوانهای متعدد نهادهای امنیتی برای اینکه شهروندان همدیگر را لو بدهند، یکی از دنبال کنندگان صفحهاش، او را تحویل اطلاعات سپاه داده است؛ وگرنه «پیج بسته، آخر چهکاری از او ساخته است که پنج سال در زندان بماند؟!»
***
پژمان یوسفی کیست و چرا در زندان است؟
پژمان ۳۸ ساله است، شهروند لُر اهل شهرکرد و از طایفه «بابادی». پیش از اینکه در ۲۵خردادماه، با تماس دوستش از منزل پدر نامزدش در اهواز بیرون کشیده شود و ۵ خودروی اطلاعات سپاه پر از مامور سر او بریزند، راننده اسنپ بود. پیش از آن نیز سوپرمارکت داشت، اما به دلیل اینکه به مشکل مالی برخورده بود و بانک با درخواست وامش موافقت نکرد، ورشکسته شد و دو سال منتهی به بازداشتش او بهجز رانندگی و مسافرکشی، کار دیگری نتوانسته بود برای خود راه بیندازد و به همین دلیل ازنظر روانی، بسیار تحتفشار بوده است.
پژمان پسر بزرگ خانواده است، خانوادهای که به گفته یک منبع مطلع، «ساده» هستند و ازنظر مالی در وضعیت خوبی قرار ندارند، به حدی که پژمان نتوانسته بود پس از جشن عروسی، خانه بگیرد و همسرش را به خانه ببرد و برای همین هر یک در خانه پدر و مادر خود زندگی میکردند.
منابع ایرانوایر میگویند که این شهروند لُر اهل شهرکرد و ساکن اهواز، به دلیل انتشار چند استوری انتقادی از حکومت، به دلیل «اعدام جوانان»، «فقر، بیکاری و اعتیاد» آنها بازداشتشده و بازجوییهایش نیز همگی حول این موضوع بوده است: «یک پسر خیلی ساده و مظلومی است. اهل هیچی نیست. پاک و مهربان. یکی دو سال همینطور بیکار ماند و افسردگی گرفت. حالش همیشه بد بود و همهاش توی خانه بود. منزویشده بود، با کسی صحبت نمیکرد. ناراحت بود و میخواست خودش را تخلیه کند. حقش را هم که نمیتوانست بگیرد. با اینکه جشن عروسی گرفته بودند، ولی پول نداشت همسرش را ببرد خانه خودش.»
پژمان نیز مانند بسیاری از مردم جان به لب آمده از فقر و شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران، در اینستاگرام استوری انتقادی منتشر کرده بود: «دو سه تا استوری گذاشته بود. چون دیده بود در ایران جوانها را اعدام کردند، شاکی شده بود و گفته بود چرا جوانها به راه بد کشیده میشوند، همه مواد میکشند و چرا همه مردم ناراحتاند. آمده بود ناراحتیاش را اینجوری نشان بدهد. اینکه بر ضد کشور نیست. همکاری با دولت متخاصم و تثبیت اسراییل نیست. اسراییل برای تثبیتش لنگ استوری پژمان و امثال او است؟ مردم شاکی هستند از گرانی و بیکاری. نه کسی میخواهد وطنش را بفروشد و نه کسی واقعا حوصله این کارها را دارد.»
به گفته این شخص آگاه، او این استوریها را در یک صفحه اینستاگرام شخصی و بسته که کلا حدود هزار دنبال کننده داشته که «از آن فالوئرها صد نفر هم استوری پژمان را نگاه نمیکردند.»
این فرد با گفتن اینکه یکی از کسانی که صفحه پژمان را دنبال میکرده برای ستاد خبری اطلاعات سپاه اسکرین شات استوریهایش را فرستاده، میگوید: «یکی از فالوورهایش، او را فروخت. خودشان میگویند چند وقت زیر نظر داشتند ولی خب مگه اصلا چکار میکرده که زیر نظرش داشته باشند. خانوادهاش تا چند روز اصلا خبر نداشتند، کجاست. فکر میکردند اسنپ کار میکرده بلایی سرش آوردهاند. سه روز کامل دنبالش توی کلانتری و بیمارستان میگشتند.»
پیشازاین حقوقدانان درباره احتمال پروندهسازی نیروهای امنیتی از طریق آنچه «گزارشهای مردمی» خوانده میشود برای کاربرانی که در شبکههای اجتماعی به حکومت انتقاد دارند، هشدار داده بودند. پیشازاین در دوران جنگ هشتساله بین ایران و عراق نیز، گزارشهایی از لو دادن شهروندان توسط کسانی که با آنها اختلاف داشتند، منتشرشده بود. حکومت در آن دوران نیز از تمامی تریبونهای رسمی از شهروندان میخواست هر چیز مشکوکی که میبینند به نهادهای امنیتی گزارش کنند. فعالان حقوق بشر معتقدند که این امر به پروندهسازیهای بیشتر و سرکوب فزاینده منجر میشد که در قالب اعدامهای گسترده در زندانهای مختلف ایران خود را نشان میداد.
حال پژمان و همبندیهایش خوب نیست
پژمان یوسفی، یکی از دستکم هشتادنفری است که اوایل مردادماه با احکام سنگین زندان و درحالیکه این احکام بهصورت بسیار شتابزده از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز، به ریاست «احسان ادیبیمهر» صادر شدند، از قرنطینه به بند ۵ زندان شیبان منتقلشده است. پیشتر منابع ایرانوایر درباره شرایط بسیار غیرانسانی این بند، جولان بیماریها، قطع بودن تلفنها و صف طولانی برای توالت و حمام رفتن، همچنین وضعیت بغرنج بهداشت و دسترسی به پزشک در شیبان، گفته بودند. به گفته آنها، شرایط آنقدر بد است که بازداشتیهای جنگ، هیچکدام امیدی ندارند که زنده از زندان شیبان بیرون بیایند.
حالا یکی از اشخاص مطلعی که درباره این زندانی سیاسی و سایر بازداشتیهای جنگ ۱۲ روزه با ایرانوایر گفتوگو کرده، میگوید که وضع روانی و جسمی او و همبندیهایش که نام برخی از آنان نزد ما محفوظ است، اصلا خوب نیست: «پژمان در زندان مدام پنیک اتک میشود. میگوید دارد سکته میکند. وسواس شدید دارد و تصور کنید در شرایط وحشتناک غیربهداشتی شیبان، چه بلایی دارد سرش میآید. بهقدری حالش بد است که همبندیها نگراناند جان خود را بگیرد. البته، وضع بقیه هم بهتر از او نیست. همهشان در یک شرایط هستند. فکر کنید بابت کارنکرده، به هرکدام هشت سال، زندان دادهاند.»
به گفته او، فقط حال بازداشتیها نیست که خراب است. خانوادههایشان نیز تحتفشار زیادی هستند: «اغلبشان از اقشار فقیر جامعه خوزستان هستند. همه قسط و قرض و بدهی دارند. یا سرپرست خانوادهاند و الان همهچیز معلق مانده است. حداقل اینها را با پابند یا رای باز بدهند بیرون که بتوانند کار کنند تا خانوادههایشان از گرسنگی نمیرند.»
تا سه روز هرکسی میآمد پژمان را زیر مشت و لگد میگرفت
بر اساس اطلاع ایرانوایر، تمامی بازداشتیهای جنگ ۱۲ روزه در اهواز، در چند روز نخست، بهشدت تحت شکنجه فیزیکی و روانی بودهاند. پیشتر منابعی به ما گفته بودند که آنها از طریق تهدید به بازداشت خانواده، تحتفشار بودند تا علیه خود اعتراف کنند.
حالا یکی از منابعی که درباره پژمان یوسفی با ایرانوایر گفتوگو کرده میگوید که او بهصورت فیزیکی نیز تحت شکنجه بوده است: «سه روز اول خیلی کتکش زدند. چشمهایش را بسته بودند و هر کس میآمده و میرفته با مشت و سیلی و لگد او را میزده. نمیگذاشتند جایی را ببیند. یکبار بازجو با مشت خیلی محکم زده پشت گردنش، گردنش هنوز هم غوز و گاهی درد دارد.»
به گفته این فرد آگاه، او اگرچه حالا حق ملاقات دارد ولی در چند روز نخست از حق تماس با خانواده و برای مدتی از ملاقات محروم بوده است.
منابع ایران وایر همچنین میگویند که شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز، رسما با فریب خانوادهها مانع گرفتن وکیل برای پژمان و همبندیهایش شده که همگی در روزهای بعد از جنگ ۱۲روزه و با اتهامات کلیشهای بازداشتشدهاند: «وکیل نگذاشتند بگیرند. منشی خود قاضی ادیبیمهر به چند تا از خانوادهها گفته وکیل میخواهید برای چه. دو روز دیگه آزادشان میکنند. پول اضافه دارید میخواهید وکیل بگیرید. خلاصه نگذاشتند کسی وکیل بگیرد. سرشان کلاه گذاشتند که قاضی حکم را بدهد و نتوانند دفاع کنند. به همهشان هم دستکم هشت سال حکم دادند، به هفتاد هشتاد نفر، بابت هیچی!»
فرد دیگری که درباره پژمان با ایرانوایر صحبت کرده، میافزاید: «خانواده (پژمان) خیلی فقیرند. پدرش در روستا کار میکند و جانباز جنگ است. وقتی حکم را دادند بهزور وکیلی را پیدا کردند که از بقیه کمتر میگرفت و الان درخواست تجدیدنظر دادهاند. هنوز جوابش نیامده است.»
این شخص در پایان نیز میگوید: «استوریهای پژمان مخاطب خاصی که ندارد و بیشتر برای تخلیه خودش بوده است. نه برای کسی چیزی فرستاده، نه با کسی در ارتباط بوده. پیج بسته، آخر چهکاری از او ساخته است که پنج سال در زندان بماند؟!»
حقوق شما
«موسی برزین»، حقوقدان و مشاور حقوقی ایرانوایر، میگوید که محال است پروندهای از زمان تشکیل تا صدور رای، فقط یک ماه و چند روز طول بکشد و حکم عادلانه صادرشده باشد. او به روند قانونی و عرفی که از زمان بازداشت و تشکیل پرونده معمولا طی میشود، اشارهکرده و میگوید: «وقتی پرونده تشکیل میشود، ابتدا باید برود دادسرا و تحقیقات مقدماتی انجام شود؛ یعنی در دادسرا، بازپرس دستور میدهد به پلیس، پلیس فتا یا اطلاعات که تحقیق کنند. ضابطها تحقیقات را انجام میدهند و پرونده را میفرستند برای بازپرس. بازپرس آخرین دفاع و اظهارات را میگیرد. قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر میکند و ازآنجا میرود دادگاه که دادگاه بهنوبت بگذارد و بعد رسیدگی شود.»
برزین با تاکید بر اینکه در صدور شتابزده حکم، «امکان اینکه بهصورت عادلانه بشود پرونده را رسیدگی کرد، وجود ندارد»، میگوید: «چون باید پرونده را بدهند کارشناس و فرصت لازم را برای اعتراض بدهند؛ مثلا وقتی میخواهند احضاریه بفرستند، باید حداقل ۵ روز قبل از جلسه، احضاریه را بفرستند. همه اینها باعث میشود که به این نتیجه برسیم که در یک ماه و چند روز، امکان ندارد که پروندهای با عدالت باعث صدور رای شود.»
برزین با تاکید بر اینکه «این پروندهها جنبه فوری ندارد» ولی به دستور محسنی اژهای، رییس قوه قضاییه، آنها در اولویت فوری قرار دادهاند، میگوید: «الان در دادگاه انقلاب، پروندههای اعدام را دو سال بعد برایش وقت میگذارند. سوال اینجاست که اصولا بر چه اساسی به اینها اولویت میدهند. درست است اژهای آمد و گفت اینها را در عرض دو ماه جمعوجور کنید. بر آن اساس دستور دارند و زود به پروندههای مربوط به جنگ رسیدگی کردهاند؛ اما این باعث میشود، دادرسی عادلانه مخدوش میشود.»
به گفته این وکیل حقوق بشری، «اگرچه در قانون گفته نشده که یک پرونده در چه مدت باید رسیدگی شود، اما یک سری مسایل را پیشبینی کرده، ازجمله اینکه باید به کارشناسی ارجاع شود یا فاصله احضار تا جلسه حداقل ۵ روز باشد. یا میگوید تحقیقات مقدماتی باید بهدقت انجام شود و اینکه پروندهها باید بهنوبت بررسی شود. اینها، باعث میشود که محال باشد که پروندهای در عرض یکی دو ماه به نتیجه برسد.»
او با «صحرایی» خواندن دادگاه پژمان یوسفی و حدود ۸۰ نفر از همبندیهایش که همگی بعد از جنگ بازداشت و به احکام سنگین زندان با اتهام «همکاری با اسراییل» محکومشدهاند، میگوید: «برایشان این موضوع خیلی مهمتر از مسایل دیگر است. پرونده داریم که ده سال است دارد دوندگی میکند و بهجایی نمیرسد، اما وقتی موضوع امنیت و بقای خود جمهوری اسلامی است، دستگاه قضایی را در خدمت میگیرند تا این کار را بکنند.»