روایت زنان فریلنسر در ایران؛ وقتی شغل ما را جدی نمی‌گیرند

دوشنبه, 14ام مهر, 1404
اندازه قلم متن

 

ژیوار سروندی، شهروندخبرنگار

فریلنسری در ایران پدیده‌ تازه‌ای نیست؛ سال‌ها پیش مترجمان، نویسندگان یا طراحانی بودند که پروژه‌ می‌گرفتند و مستقل کار می‌کردند. اما با گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، این شکل از کار جدی‌تر و گسترده‌تر شد. حالا هزاران زن و مرد در حوزه‌های مختلف از برنامه‌نویسی گرفته تا طراحی، تولید محتوا و مشاوره، به شکل فریلنس کار می‌کنند. با این حال، هنوز بسیاری از نزدیکان افراد فریلنسر این نوع شغل را به رسمیت نمی‌شناسند و  جدی نمی‌گیرند.

برای زنان به‌ویژه  کار در خانه به‌جای آن‌که نشانه‌ استقلال باشد، اغلب با برچسب «بیکار بودن» یا «کمک‌خرج بودن» همراه می‌شود. همین سوءتفاهم‌هاست که هویت شغلی زنان فریلنسر را در جامعه و حتی خانواده به چالش می‌کشد.

***

«صبا» ۲۶ سال دارد. او یک‌سال است که ازدواج کرده و شاغل است. او به شکل خودآموز مهارت بهینه‌سازی وب‌سایت را یاد گرفته و حالا چهار پروژه‌ فریلنس دارد که روی آن‌ها کار می‌کند. او درباره‌ تجربه‌ کار خود می‌گوید: «چند سال طول کشید تا به این نقطه برسم. حالا توی کارم حرف برای گفتن دارم و درآمد خوبی هم از پروژه‌هایم نصیبم می‌شود. تقریبا می‌توانم بگویم درآمد من و همسرم برابر است. با این تفاوت که همسرم در  یک شرکت کار می‌کند و عصرها دیروقت به خانه برمی‌گردد و من چون فریلنسر هستم، در خانه کار می‌کنم. اما برخورد خانواده‌ همسرم و حتی خانواده‌ خودم خسته‌ام. با من طوری برخورد می‌کنند که انگار من بیکارم. مادرشوهرم هر بار که صحبت از کار می‌شود، پیشنهادهای عجیب و غریب می‌دهد.»

او با دل‌شکستگی می‌گوید: «برایم آگهی کار می‌فرستد و یا درباره‌ زنان دیگر فامیل حرف می‌زند که هر روز بیرون از خانه و در جایی مشغول به‌کار هستند. بارها به او گفته‌ایم که من کار می‌کنم و درآمد خوبی هم دارم. برایش از مدل کار فریلنس گفته‌ام و شرایط خوبی که این نوع کار در اختیار آدم قرار می‌دهد. خانواده‌ خودم هم دست کمی ندارند. بی‌توجه به این‌که روزها من هم مثل بقیه باید مشغول به‌کار شوم، از من انتظار دارند که ساعت کاری‌ام را در اختیارشان بگذارم. حتی جواب‌شان به این‌که من در حال انجام کاری هستم و باید روی کارم تمرکز کنم، این است که تو که کارت دست خودت است، بعدا انجام بده.» 

گرچه کارهای فریلنسری فرصتی را ایجاد می‌کند که افراد در فضا و زمان دلخواه خود کارشان را انجام بدهند، درک این مساله از سوی  نزدیکان همچنان در ایران نیازمند فرهنگ‌سازی است. تجربه‌ زنان فریلنسر اغلب با عدم‌ درک دیگر افراد خانواده همراه است. در چنین شرایطی گرچه شخص شاغل است، اما باری اضافه بر دوش خواهد داشت و آن این‌که بتواند دیگران را وا دارد هویت شغلی او را محترم بشمارند.

صبا از تجربه‌ هویت شغلی‌اش در اجتماع می‌گوید: «واکنش‌های متناقضی دریافت می‌کنم. مثلا در واکنش به این‌که به‌شکل فریلنسر کار می‌کنم می‌گویند آها پس بیکار هستی. یا کار دایم نداری. من برای اثبات این‌که کار می‌کنم، گاه پیش آمده که درباره‌ میزان درآمدم حرف زده‌ام. حتی بعضی وقت‌ها ناچار شده‌ام فیش بانکی نشان بدهم. این تجربه اصلا خوب نیست. رفتار دیگران با همسرم به‌وضوح با من فرق دارد. انگار که بار مالی زندگی تنها بر دوش اوست. در حالی که هر دوی ما درآمدمان به یک میزان است.»

«سمانه»، طراح گرافیست است. او درباره‌ تجربه‌ شغلی خود می‌گوید که چهار سال در شرکت‌های مختلف کار کرده است و در نهایت تصمیم گرفته که به شکل آزاد به طراحی ادامه دهد. او در این مورد می‌گوید: «دو پروژه‌ دایم دارم که روزانه کارهایشان را انجام می‌دهم و در عین حال ماهانه پیشنهاد طراحی‌های مختلف از جاهای مختلف برایم می‌آید. درآمدم از وقتی که یک جای مشخص سرکار می‌رفتم، خیلی بیشتر است. اما پدرم هر بار به شکلی مخالفتش را اعلام می‌کند. خانواده‌ام معتقد است که زن حتما باید کار کند و ثبات شغلی داشته باشد. من از این‌که این‌طور فکر می‌کنند خیلی خوشحالم، اما از طرفی با مفهوم کار فریلنس آشنا نیستند. مادرم وقتی در اتاقم مشغول کار کردن هستم، از من می‌خواهد که در کارهای خانه به او کمک کنم و یا مسوول نگهداری از برادر کوچکترم باشم. خیلی وقت‌ها برنامه‌ریزی می‌کنم، برای انجام کارهایم به کتابخانه بروم. ولی در اتاقم کار برایم راحت‌تر است.» 

او در ادامه درباره‌ جدا شدنش از خانواده می‌گوید: «دلم می‌خواهد خانه‌شخصی‌ام را داشته باشم. زندگی با خانواده دارد سخت می‌شود. انگار هیچ‌وقت هیچ‌چیز را نمی‌توانم با خیال راحت انجام دهم. وقتی کار می‌کنم تختم جلوی چشم است و وقتی می‌خواهم بخوابم میز کارم کارهای عقب‌مانده را به‌یادم می‌آورد. اگر در خانه‌ خودم باشم، حداقل می‌توانم در سالن یا حتی آشپزخانه به کارم ادامه دهم، نه رو به تخت‌خوابم.»

شغل‌های فریلنسری اغلب به‌خاطر آزادی عمل در انتخاب پروژه و تعداد آن‌ها می‌توانند درآمد بیشتری را به‌همراه داشته باشند. اما چنین آزادی عملی تنها زمانی محقق خواهد شد که مفهوم این روش کار، به‌عنوان یک موضوع عادی پذیرفته شده باشد و به سبب فرم، باری بر دوش افراد نگذارد. از طرفی دیگر افراد از سمت جامعه کمتر به‌عنوان متخصص شناخته می‌شوند. چنین بازخوردی باعث می‌شود که آن‌ها اعتماد به‌نفس شغلی و اجتماعی خود را از دست بدهند. 

«حنانه»، مادر دو فرزند است و یک نیروی فریلنسر: «کار کردن از خانه واقعا برایم معضل شده. من نمی‌توانم در فضای نامرتب کار کنم. از طرفی چون در خانه هستم، بچه‌ها و همسرم انتظار دارند که همیشه نهار و شام به راه باشد. بارها از آن‌ها خواسته‌ام که در کارهای خانه همکاری کنند و بهشان گفته‌ام که من هم زمانی برای تحویل و پیشبرد پروژه‌هایم دارم. حتی روزی که قرار است یکی از بچه‌ها یا همسرم غذا درست کند و مسوولیت خانه را داشته باشد؛ باز هم من درگیر خواهم بود. باید به سوالاتشان جواب بدهم و یا برای رسپی غذا کمک‌شان کنم. گاهی فکر می‌کنم کار آن‌هایی که بیرون از خانه هستند، راحت‌تر است. وضعیت‌شان معلوم است. اما من انگار که همزمان دو کار انجام می‌دهم. هم خانه‌داری و مادری می‌کنم و هم کار خودم را همزمان انجام می‌دهم.» 

فریلنسری می‌تواند فرصتی برای استقلال، درآمدزایی و انعطاف بیشتر باشد، اما وقتی هنوز در فرهنگ عمومی به رسمیت شناخته نشده، به جای آزادی، تبدیل به فشار مضاعف می‌شود. زنان فریلنسر در ایران نه‌تنها باید پروژه‌هایشان را مدیریت کنند، بلکه باید مدام هویت شغلی خود را هم به دیگران ثابت کنند. این شکاف میان «کار کردن» و «کار محسوب شدن» شاید مهم‌ترین مانع بر سر راه رشد حرفه‌ای آن‌ها باشد. تغییر این وضعیت بیش از آن‌که به مهارت‌های فردی وابسته باشد، به تغییر نگاه جامعه نیاز دارد.

 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.