ریشه‌های بدبینی فزاینده مردم ایران به جمهوری اسلامی و اسلام شیعی: تحلیلی بر ۴۶ سال عملکرد ناکارآمد

سه شنبه, 22ام مهر, 1404
اندازه قلم متن

حمید ترابی

مقدمه

از زمان تأسیس جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ شمسی)، که اکنون بیش از ۴۶ سال از آن می‌گذرد، جامعه ایران شاهد تحولات عمیقی در نگرش عمومی نسبت به نظام حاکم و حتی اسلام شیعی بوده است. آنچه در ابتدا به عنوان یک انقلاب اسلامی با وعده‌های عدالت، استقلال و پیشرفت معرفی شد، به تدریج به نمادی از نارضایتی، اعتراض و حتی دین‌گریزی تبدیل شده است. نظرسنجی‌ها و گزارش‌های متعدد نشان‌دهنده سرخوردگی گسترده‌ای هستند که نه تنها به عملکرد سیاسی و اقتصادی مربوط می‌شود، بلکه به تدریج به باورهای دینی نیز تسری یافته است. بسیاری از ایرانیان، مشکلات روزمره مانند فساد، فقر و سرکوب را مستقیماً به ساختار ایدئولوژیک نظام نسبت می‌دهند و آن را با اسلام شیعی یکی می‌پندارند. این بدبینی ریشه در تجربیات واقعی مردم دارد و نه صرفاً تبلیغات خارجی، هرچند عوامل بیرونی نیز در تشدید آن نقش داشته‌اند. در این مقاله، به بررسی عوامل کلیدی مانند عملکرد ضعیف مسئولان، فساد گسترده، فقر فراگیر و ویژگی‌های دیکتاتوری نظام می‌پردازیم و نشان می‌دهیم چگونه این مسائل به حساب جمهوری اسلامی و اسلام شیعی گذاشته می‌شود.

عملکرد ضعیف مسئولان و فساد گسترده

یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های بدبینی، عملکرد ناکارآمد و فسادآلود مسئولان است. از همان سال‌های اولیه انقلاب، تمرکز بر ایدئولوژی اسلامی به جای تخصص و کارایی، منجر به انتخاب مدیران نالایق شده است. برای مثال، در دهه‌های اخیر، گزارش‌های متعدد از سازمان شفافیت بین‌المللی نشان می‌دهد که ایران در رتبه‌بندی فساد مالی، در میان بدترین کشورها قرار دارد (رتبه ۱۴۹ از ۱۸۰ کشور در سال ۲۰۲۲). این فساد نه تنها در سطوح پایین، بلکه در بالاترین رده‌های حکومتی ریشه دوانده و اعتماد عمومی را نابود کرده است.

فساد گسترده به عنوان یکی از عوامل کلیدی، اغلب با مثال‌های عینی همراه است. یک مورد برجسته که در روزنامه‌ها و رسانه‌های اخیر برجسته شده، عدم بازگشت حدود ۹۵ میلیارد دلار ارز صادراتی به کشور در هفت سال اخیر (از ۱۳۹۷ تا پاییز ۱۴۰۴) است. بر اساس گزارش‌ها، از مجموع ۲۷۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی، حدود ۳۵ درصد آن (معادل ۹۵ میلیارد دلار) به چرخه رسمی اقتصاد بازنگشته و این امر به عنوان یک فاجعه اقتصادی توصیف شده است. این رقم، که معادل چندین سال بودجه عمومی کشور است، نشان‌دهنده سوءمدیریت و احتمالاً رانت‌خواری در میان مسئولان وابسته به رژیم است. چنین مواردی، که در رسانه‌هایی مانند تسنیم و اقتصاد آنلاین پوشش داده شده، مردم را متقاعد می‌کند که نظام نه تنها ناکارآمد است، بلکه به طور سیستماتیک ثروت ملی را هدر می‌دهد.

فقر فراگیر و زیر خط فقر بودن مردم

فقر یکی دیگر از عوامل کلیدی بدبینی است که مستقیماً به سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی نسبت داده می‌شود. آمارهای اخیر نشان می‌دهد که بیش از ۲۵ میلیون نفر (حدود ۳۰ درصد جمعیت) زیر خط فقر زندگی می‌کنند، و این رقم در برخی گزارش‌ها حتی به ۷۵ درصد می‌رسد. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی نیز تأیید کرده که نرخ فقر در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته و حدود ۲۵-۲۶ میلیون نفر را در بر می‌گیرد. این وضعیت، نتیجه سیاست‌هایی مانند تخصیص ارز ترجیحی (مانند ارز ۴۲۰۰ تومانی) است که به جای کمک به مردم، به فساد و رانت منجر شده و تورم را تشدید کرده است.

مردم این فقر را نه به عنوان یک مشکل گذرا، بلکه به عنوان نتیجه مستقیم ایدئولوژی اسلامی نظام می‌بینند. سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در “محور مقاومت” (مانند حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه) به جای توسعه داخلی، میلیاردها دلار را هدر داده و رفاه عمومی را قربانی کرده است. این امر، بدبینی را به جایی رسانده که بسیاری اسلام شیعی را مسئول این نابرابری‌ها می‌دانند، زیرا نظام خود را نماینده اسلام معرفی می‌کند.

ویژگی‌های دیکتاتوری و سرکوب

جمهوری اسلامی اغلب به عنوان یک دیکتاتوری توصیف می‌شود، جایی که قدرت در دست یک فرد (رهبر) متمرکز است و نهادهایی مانند سپاه پاسداران نقش کلیدی در سرکوب دارند. شواهد متعدد، از جمله انتخابات نمایشی، سرکوب اعتراضات (مانند خیزش ۱۴۰۱) و کنترل رسانه‌ها، این ادعا را تأیید می‌کند. در این نظام، مرز بین امر قدسی و سیاسی محو شده و انتقاد از حکومت معادل با بی‌دینی تلقی می‌شود. این دیکتاتوری نه تنها آزادی‌های فردی را سلب کرده، بلکه با ترویج خرافه و بدعت، جامعه را به رفتار توده‌وار سوق داده است.

مردم این سرکوب را به حساب اسلام شیعی می‌گذارند، زیرا نظام از آموزه‌های دینی برای توجیه خشونت استفاده می‌کند. برای مثال، شعار “مرگ بر دیکتاتور” در اعتراضات، مستقیماً به رهبر و ساختار ایدئولوژیک اشاره دارد.

نسبت دادن مشکلات به جمهوری اسلامی و اسلام شیعی

بدبینی مردم نه تنها به جمهوری اسلامی، بلکه به اسلام شیعی نیز گسترش یافته است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که چهار دهه حکومت اسلام‌گرایان منجر به دین‌گریزی گسترده شده و بسیاری به ادیان دیگر مانند مسیحیت یا زرتشتی‌گری روی آورده‌اند. مردم مشکلات را به حساب نظام می‌گذارند زیرا آن را نماینده اسلام می‌دانند. پست‌های شبکه‌های اجتماعی مانند X نیز این نارضایتی را بازتاب می‌دهند، جایی که کاربران از فساد، ظلم و ویرانی وطن به عنوان دلایل همکاری حتی با دشمنان خارجی نام می‌برند. این بدبینی ریشه در این دارد که نظام، دین را به ابزار قدرت تبدیل کرده و عدالت وعده‌داده‌شده را محقق نکرده است.

نتیجه‌گیری

در ۴۶ سال اخیر، بدبینی مردم ایران به جمهوری اسلامی و اسلام شیعی نتیجه مستقیم عملکرد ضعیف، فساد (مانند ۹۵ میلیارد دلار ارز برنگشته)، فقر فراگیر و دیکتاتوری است. این عوامل، که مردم آن‌ها را به حساب ایدئولوژی اسلامی نظام می‌گذارند، منجر به سرخوردگی عمیق و دین‌گریزی شده است. تغییر نیازمند بازسازی اعتماد و تمرکز بر توسعه واقعی است، نه ایدئولوژی. بدون اصلاحات اساسی، این بدبینی تنها عمیق‌تر خواهد شد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.