۱۳ آبان: روزی که ایران گروگان شد — نه فقط آمریکایی‌ها

چهارشنبه, 14ام آبان, 1404
اندازه قلم متن

بحران، اکسیژن جمهوری اسلامی است؛ ایران اسیرِ انقلاب دائمی‌ای‌ست که در آن عادی‌سازی جرم می‌شود.

حمید آصفی

✏ در تحلیل پویایی‌های قدرت جمهوری اسلامی، باید به این پرداخت که چرا این نظام پیوسته در حال تولید بحران و دشمن‌تراشی است. ۱۳ آبان تنها یک تاریخ نیست، بلکه نماد انتخاب استراتژی خاصی برای بقاست.

✏ جمهوری اسلامی از ابتدا بر اساس یک پارادوکس بنا شد: حکومتی انقلابی که باید نهادینه می‌شد. این تناقض، آن را وارد چرخه‌ای معیوب کرد. نظامی که مشروعیت خود را از “انقلاب دائمی” می‌گیرد، نمی‌تواند به حالت عادی بازگردد. عادی‌بودن به معنای پایان حالت فوق‌العاده و آغاز مطالبه‌گری مردم برای پاسخگویی است.

✏ دشمن خارجی (آمریکا و اسرائیل): این دشمنان، تهدیدی وجودی برای نظام ترسیم می‌شوند. این ترس، جامعه را در حالت “جبهه متحد” نگه می‌دارد و هرگونه اعتراض داخلی را می‌توان به “دست دشمن” نسبت داد. صلح با آمریکا یا پذیرش اسرائیل، این کارت برد قدرتمند را از نظام سلب می‌کند.

✏ دشمن داخلی (اعتراضات مردمی): هر جنبش اجتماعی که خواهان حقوق بدیهی باشد، به عنوان “اغتشاش” یا “جنگ نیابتی دشمن” معرفی می‌شود. این امر اجازه نمی‌دهد خواسته‌های متراکم و برحق مردم در کانالی عادی و سیاسی حل و فصل شود.

✏ عادی شدن برای جمهوری اسلامی به معنای موارد زیر است:

۱. پایان انقلابی‌گری: نظام باید از شعار “مرگ بر…” به سمت “زندگی برای…” حرکت کند. این به معنای تغییر از اقتصاد مقاومتی به اقتصاد رقابتی، از دیپلماسی تهاجمی به دیپلماسی اقتصادی و از حذف فیزیکی منتقدان به رقابت ایدئولوژیک با آنهاست. نظام حاضر به این تغییر هویت نیست.

۲. شروع پاسخگویی: در حالت عادی، مردم می‌پرسند چرا با وجود درآمدهای نفتی هزاران میلیاردی، فقر گسترده است؟ چرا آزادی بیان و تشکل وجود ندارد؟ چرا محیط زیست نابود می‌شود؟ در حالت بحران دائمی، این سوالات “غیرضروری” و “منحرف کننده از خط اصلی مبارزه” قلمداد می‌شوند.

۳. فروپاشی اقتصاد رانتی: بحران دائمی، کنترل کامل اقتصاد توسط نهادهای نظامی-امنیتی را توجیه می‌کند. عادی‌شدن به معنای باز شدن فضای اقتصادی به روی رقابت، شفافیت و خصوصی‌سازی واقعی است که شبکه عظیم منافع نهادهای حاکم را به خطر می‌اندازد.

✏ این نظام در دامی که خود ساخته، گرفتار آمده است. برای بقا، باید بحران تولید کند، اما این بحران‌سازی، هزینه‌های گزافی دارد:

تحریم و انزوا که اقتصاد را فلج می‌کند.

فرار مغزها و سرمایه.

نارضایتی روزافزون مردمی که از شعار خسته شده‌اند و معیشت می‌خواهند.

تبدیل شدن به یک بازیگر حاشیه‌ای در منطقه و جهان.

✏ با این حال، به نظر می‌رسد حاکمان محاسبه کرده‌اند که هزینه‌های “عادی شدن” (از دست دادن قدرت انحصاری) به مراتب بیشتر از هزینه‌های “بحران دائمی” است. آنها ترجیح می‌دهند بر ویرانه‌های یک کشور مستقل، اما با قدرتی متمرکز و ایدئولوژیک حکومت کنند، تا اینکه در کشوری عادی و پیشرفته، مجبور به رقابت و پاسخگویی باشند.

✏ جمهوری اسلامی نه می‌تواند و نه می‌خواهد عادی شود. “عادی شدن” پادزهر ایدئولوژی حاکم است. این نظام مانند موتوری است که تنها با سوخت بحران کار می‌کند. صلح با جهان و آشتی با مردم، این موتور را خاموش می‌کند و آنگاه است که ساختمان حکومت بر شالوده‌ای سست نمایان خواهد شد.

#حمید_آصفی

https://t.me/hamidasefichannel2

صفحه یوتیوب

https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.