بعد از اعدام ریحانه جباری موجی از حمله و لجن پراکنی بهسوی نهادها و فعالین علیه اعدام بهخصوص کمیته بینالمللی علیه اعدام و کمپین نجات ریحانه جباری به راه افتاده است. مسئولین قضائی و طرفداران جمهوری اسلامی ایران و اصلاحطلبان حکومتی در داخل و خارج میگویند اگر پرونده ریحانه جباری «رسانهای» نمیشد و «خارج نشینان»از آن «استفاده سیاسی»نمیکردند خانواده مقتول رضایت میدادند و ریحانه اعدام نمیشد!
ریحانه یکی از دهها و صدها و هزاران نفری است که در چهارچوب سیستم قضایی جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد و حکم آن به اجرا درآمد. صدها و هزاران انسان بیگناه در ایران بدون دادگاهی در زندانها و شکنجهگاههای این حکومت به دار آویخته شدند. فقط در یک سال گذشته طبق آمار رسمی ۸۵۲ نفر در ایران اعدامشدهاند. چند مورد از این پروندهها رسانهای شده است؟ برای کدامیک از این زندانیان محکومبه اعدام به هر جرمی که باشد اعلام کمپین شده است؟ این سؤالاتی است که باید جواب درخوری به آنها داده شود. حاکمان حکومت اسلامی در ایران زندانی میکنند، شکنجه میکنند، اعتراف میگیرند، پروندهسازی میکنند و اعدام میکنند و در مقابل مدیاهای داخلی و خارجی لبخند ملیحی میزنند و میگویند ما حامی حقوق بشر هستیم! اعدام یکی از ابزارهای اصلی نظامهای دیکتاتور و توتالیتر برای حفظ قدرتشان است. این روش جمهوری اسلامی برای حفظ پایههای قدرتش است. نکته قابلتوجه این است که اصلاحطلبان و طرفداران جمهوری اسلامی و هنربندان این حکومت امروز به رسانهای شدن پرونده ریحانه جباری اعتراض میکنند و میگویند اگر رسانهای نمیشد اعدام نمیکردند!
به خانواده محسن امیر اصلانی شخصی که به دلیل نقد مذهب زندانی و به اعدام محکومشده بود اعلام کردند سکوت کنید و خبر را جایی پخش نکنید! ما نمیگذاریم پسر شما اعدام شود! خانواده محسن سکوت کردند؛ اما محسن چه شد؟ سرنوشتش به کجا رسید؟ بالای دار! اینیکی از دهها و هزاران نمونه است که خانواده اعدامی را وادار به سکوت کردند و فرزندشان را سربدار کردند. این دیگر توجیهی ندارد؛ اما در جواب باید گفت اگر کمیتهای به نام کمیته بینالمللی علیه اعدام و فعالین آن نبودند ریحانه، ریحانهای که در ایران نماد زنستیزی و خشونت و تجاوزجنسی به زنان بود، کسی آن را نمیشناخت. در ابعاد سیاسی فرزاد کمانگرها، شیرکوه معارفیها، زانیار و لقمانها، حسین خضریها، حبیب گلپری پورها،… و در ابعاد اجتماعی شهلا جاهدها، افسانه نوروزیها، سکینه محمدی آشتیانیها و… اسم و رسمی در این جهان بیرحم و پهناور نداشتند. کمیته بینالمللی علیه اعدام به این افراد چهره داد. قلب این افراد را به قلب هزاران و میلیونها انسان دیگر در سراسر جهان وصل کرد.
نباید به دام تبلیغاتی جمهوری اسلامی افتاد. قابلتوجه است که در برنامه تلویزیونی شبکه یک جمهوری اسلامی گزارش مفصلی درباره پرونده ریحانه پخش شد و در همان حال لاریجانی میگوید: «ما تمام تلاشمان را کردیم که رضایت اولیای دم را بگیریم. همزمان با این چهار پنجتا قصاص دیگر بود و رضایت اولیای دم را گرفتیم واعدام نشدند اتفاقاً به نظرم اینهایی که کمپین راه انداختند چه داخلی و چه خارجی اینها سبب شدند که اولیای دم رضایت ندهند به خاطر اینکه اینها آمدند جهتگیری کردند و گفتند نه این دخترخانم بیگناه بوده و مثلاً موردتهاجم جنسی قرارگرفته است.»این گفتههای لاریجانی درباره پرونده ریحانه جباری است. در خصوص حکم اعدام ریحانه در سطح بینالمللی مردم، دولتها، نماینده پارلمانها، اتحادیه اروپا، سازمانهای حقوق بشری و علیه اعدام … به اجرای این حکم اعتراض کردند. در همان حال لاریجانی میگوید: «علیه قصاص دشمنی با قرآن است و این حکم الهی کاملاً خصوصی و ارتباطی با دولتها ندارد. حکم قصاص بسیار موجه و از احکام نورانی قرآن است.» جمهوری اسلامی جنایت در جنایت میکند. با حکم قصاص خانواده مقتول را شریک جنایت خود میکند. خود نظارهگر میشود و میگوید حکم الهی را اجرا کردم. جمهوری اسلامی در هر حالتی که باشد اعدام میکند.
وظیفه کمیته بین المللی علیه اعدام و فعالین آن است که در ابعادگسترده تری علیه اعدام و قتل عمد دولتی دست به اعتراض بزند و افشاگری کند، نیروی بیشتری علیه قوانین قرون وسطایی حکومت اسلامی در ایران بسیج کند و با صدای رساتری فریاد نه به اعدام سربدهد. باید به ریحانه ها چهره بدهد و از آنها نماد بیحقوقی و زن ستیزی و تجاوز و خشونت علیه زنان بسازد.*
حسام یوسفی
از: نشریه نه به اعدام شماره ششم ۱ نوامبر ۲۰۱۴