حکومت آیت الله ها، ارتباط برقرار کردن بین جنایت اسید پاشی زنجیره ای و آنچه „بد حجابی „ میخواند و با حکم قرآنی „امر به معروف و نهی از منکر، ممنوع و قدغن ساخت. حجت الاسلام علی یونسی مشاور رئیس جمهور، حسن روحانی، ربط دادن این با آن را „اقدامی علیه امنیت ملی „ خواند؟ یعنی که جرمی بس بسیار سنگین. البته که باید چنین تهدید هایی را جدی گرفت، چون در حکومت اسلامی خشونت مقدس است بویژه علیه کسی بکار گرفته شود که مرتکب منکر شده باشد. حال انکه مجرمان اسید پاشی زنجیره ای، آن آیت الله ها، از جمله ولی فقیه هستند که آمران به معروف و ناهیان از منکراند؟ چگونه میتوان این حقیقت را انکار کرد که احکام قرانی همچون „امر به معروف و نهی از منکر“ وقتی در زمان کنونی، و همانگونه از آن بهره براداری شود که در ۱۴۰۰ پیش از این برای اشاعه آئین اسلام بکار گرفته میشده است، پیاده سازی نمود به چیزی جز „جنایت„ ختم نمیشود. امروز بیش از همیشه روشن تر گردیده است که جنایتکاران این جامعه، آنهای ی هستند که لباس زهد و تقدس به تن دارند و از سر تقدس و تعهد است که دست به جنایت میزنند. اینبار همچون دفعات گذشته، نیز سعی میکنند دست های آلوده به جنایت شان را پنهان سازند. بی حهت نیست نیروی قهار انتظامی حکومت اسلامی هنوز در پی جنایتکار است. شاید هنوز می اندیشند که چه داستانی را بر سازند که رد پایی از خود بجای نگذارند. روشن است به سرکوب و تهدید وخاموش سازی کسانی میپردازند که انگشت بسوی رابطه ای نشانه روند که مثل خورسید میدرخشد، رابطه احکام قرآنی و جنایت اسید پاشی زنجیره و اعدام متهمی که در دادگاهای نظام، پشت درهای بسته، بدون وکیل و دفاعیه ای، در سکوت دفن گردید؟
خبر گزاری مهر نقل میکنند که آیت الله احمد خاتمی، گفته است که موضوع اسیدپاشی جنایتی فردی و اجتماعی است. در نتیجه از قوه قضائیه خواسته است رسانههایی را که بیدلیل این جنایت را منتسب به امر به معروف و نهی از منکر کردند تحت تعقیب قانونی قرار دهد.
یعنی اگر کسی و یا کسانی با دلیل و برهان اسید پاشی زنجیره ای را به امر به معروف و نهی از منکر نسبت دهد/دهند، مورد پیگرد قانونی قرار نمیگیرد؟ در چنین شرایطی میتوان از شما سوال کرد که منظور تان چیست وقتی به آنهایی که به شما گوش فرامیدهند میگویید که:
دیگر با کار فرهنگی نمی توان جلوی بدحجابی در جامعه را گرفت و فکر می کنم برای حل این مسئله باید خون های پاکی ریخته شود تا این معضل از جامعه ما ریشه کن شود.
آیا در اینجا شما از منکر سخن نمیرانید؟ مگر „بد حجابی „از منظر شما و تمام همردیفان حوزه ای و غیر حوزه ای شما منکر محسوب نمیشود؟ مگر نه اینکه فرض را بر این گذاشته اید که در ۳۶ سال گذشته کارهای فرهنگی برای ریشه کن ساختن منکر بد حجابی، نتیجه ای نداده است – البته اگر تعقیب و دستگیری و توهین و تحقیر و ارشاد و جریمه و اخذ امضای توبه را کار فرهنگی بدانیم. یعنی که پس از گذشت این دوران طولانی، منکر بد حجابی نه تنها از بین نرفته است بلکه به چنان وخامتی دچار شده است که بنظر شما باید پای آن „خون های پاک ریخته شود“، یعنی خون چند نفر بی گناه. آیا میشود خون پاک انسانی را ریخت و دستها آلوده به جنایت نشوند؟ آبا بد حجابی از آن نوع منکراتی ست که برای ریشه کن ساختن آن باید خون ریخت؟ اگر خون پاک چند نفر بی گناه هم ریختید منکر بدحجابی از بد و بدتر ، بسی بسیار بدتر گردید، آنگاه باید دست به قتل عام بزنید و صحرای محشر بپا نمایید.
فرض که آقای خاتمی، همچون امام علی و خلیفه عمر، سرداران اسلام، شمشیر نمیکشد و گردن کسی که مرتکب „منکر“ میشود، از تن جدا نمیسازد. ولی آقای خاتمی خوب میداند نابینایان و فرومایه گان بسیارند که حاضرند خون پاک چند نفر را بریزند که ریخته اند. آقای خاتمی در جمع طلاب قم از ریختن خون پاک چند نفر سخن به میآن میآورد، بدون آنکه احساس کند که دستهایش به جنایت آلوده میشود. هم اکنون شمشیر شریعت نیز بدست دارد، بدلخواه بر گردن هر کسی که بخواهد فرو آورد و او را خاموش سازد.
بنابراین، سکوت موجود از سر ترس و وحشت است، ترس دستگیری و بازجویی، ترس شکنجه و تجاوز و ترس از سر نوشت نامعلوم. با این وجود، دیگر نمیتوان دامن دین اسلام را پاک و مطهر نگاهداشت. حقیقت این است که در ایران این یک رژیم سیاسی نیست که فرو میریزد بلکه این ساختار دین است که رو به تباهی نهاده است. اگر دست دین را، دینی که ذاتا سیاسی ست در جنایت اسید پاشی و اعدام ریحانه جباری نبینیم، باید دچار نابینایی باشیم.
اگر بیماری منکری همچون حجاب با ریختن خون پاک چند نفر بی گناه سر انجام ریشه کن خواهد گردید، امر به معروف نیست، چه چیزی میتواند باشد؟ مگر اینجا شما، آقای خاتمی، دست به نهی از منکر نمیزنید. شما اگر اینجا ادعا بکنید که آنچه میگویید چیزی ست بسی بسیار متفاوت از حکم قرآن، امر به معروف و نهی از منکر و اصلا نیت چنین کنشی را در سر نداشته اید، بنا بر فتوای، آیت الله عبدالحسین دستغیب „فاسق“ محسوب میشوید. وی در جمع بندی از آیاتی که در قرآن در باره امر به معروف و نهی از منکر صادر شده است میگوید:
از این آیات شریف بخوبی دانسته میشود که ترک امر به معروف و نهی از منر از گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شده و ترک کننده نهی از منکر با بجا آورنده آن در استحقاق عذاب برابرند زیرا اگر فاعل منکر حرامی بجآورده؛ ترک کننده نهی از او هم واجب الهی که نهی از منکرات است ترک کرده و فاسق شده است( گناهان کبیره ص۳۳۹).
تردیدی نیست که شما نمیخواهید فاسق شناخته شوید. در چنین صورتی سخن شما دارای ماهیتی ست جایتکارانه. چرا که مبارزه با آنچه منکر میدانید به چیزی جز ارتکاب جنایت ختم نمیشود. مضاف بر این بنا بر قول آیت الله دستغیب، امر به معروف و نهی از منکر از واجبات الهی ست. کوتاهی در انجام آن جزو گناهان „کبیره“، و یا گناهان غیر قابل بخشایش بشمار میرود. کدام طلبه ای میتواند نام طلبه بر خود نهد و به این حکم قرآنی عمل نکند. البته مجتهد دستغیب مراتبی نیز برای نهی از منکر قائل میشود، مرتبه اول (نقل بمضمون) ناهی از منکر باید „کراهت“ خود را آشکار سازد و اگر با او سخن میگوید „روی خود ترش „کند و یا از او بر گرداند. در مرتبه دوم با فاعل منکر باید با درشتی سخن گت، البته نه ناگهانی بلکه در آغاز بنرمی. در مرتبه سوم است که „خشونت „ وسیله ای برای نهی از منکر تجویز میشود. وی میگوید:
در صورتیکه انکار بزبان اثر نمیکند انکار بدست است خواه به زدن، خواه گوشمالی دادن یا غیر آن باشد و تا اثر کردن. البته در ادامه میافزاید که سخت زدن بشرطی که تاثیر داشته باشد مانعی ندارد.
بنظر میرسد که اقای خاتمی خود را در مرتبه سوم می بیند که ریختن خون پاک چند نفر را برای بر کندن منکر از بیخ و بن لازم میداند. روشن است که احمد خاتمی تنها نیست که گفتمان زن ستیزی را دامن میزند و خشونت علیه زنان رت پیوسته تنها راه شفای بیماری بد حجابی میداند. امام جمعه اصفهان، سید یوسف طباطبایی نژد، در کنار دیگر همردیفان خود یکی دیگر از زن ستیزان شهیر است که جنایت اسید پاشی زنجیره ای را در اصل بر انگیخته است. وی بر فراز منبر خطبه میگوید: مسئلهٔ حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و، برای مقابله با بدحجابی، باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد.
آیا این مرتبه سومی نیست که آیت الله دستغیب از آن سخن میراند. دیگر کاسه صبر لبریز گردیده و دوران نرمش بپایان رسیده است. هم اکنون باید عملا اقدام نمود „بالا بردن چوب تر“،“استفاده از نیروی قهریه„ برای „مقابله با بد حجابی“ اگر امر به معروف و نهی از منکر نیست چیست؟ اکر برای بر انداختن منکر بد حجابی توصیه به خشونت و بیرحمی و انتقام ستانی نیست، چه میتواند باشد؟ آیا بالا بردن چوب تر و بکار گیری نیروی قهریه فراخونی بسوی ملاطفت و مهربانی ست؟ در هر کجای دیگری از جهان امام جمعه اصفهان را بعنوان متهم در جه اول بدادگاه میکشاندند.
مسئله آن است که آیت الله ها و حجت الاسلام های حاکم برهبری ولی فقیه، به مردم همچون کودکی نادان و کم فهم مینگرند. نگاه آنها بازتابی ست از نگاه الله، خداوند یکتا و یگانه به انسان در کتاب قرآن. الله احکامی که در کتاب مقدس خود صادر میکند برای انسانهایی ست که نه فهمی از خود دارند، نه از جهانی که در آن میزیید.
هنوز نه طبیعت و قوانینی که بر تو حاکم است مورد شناسایی قرار داده و نه نیروهای طبیعت را مهار و بر آنها سلطه افکنده است و نه به ماهیت روابط اجتماعی، وقوفی دارد. احکامی که الله به رسول خود مخابره میکند برای مردمی است معصوم، بی زبان، ساده که در شرایطی زندگی میکرده اند بس بسیار ابتدایی و وابسته به بک سامان قبیله ای، یکی از بدوی ترین نوع زندکی اجتماعی. یعنی که الله در خور مردمی که از آنان شناسایی داشته و به رسم و رسوم و از همه مهمتر به زبان آنان آگاهی داشته است، احکام صادر نموده است، نه برای انسان که از بردگی و رعیتی رها یافته گام در قلمرو „آزادی „ گذارده و با ابزار خرد بر نیروی طبیعت سلطه آنداخته و با علم و تکنولوژی جهان را دگر گون ساخته است. احکام قرآن برای انسانی مستقل و آزاد و خود گردان، چیزی نیست مگر نزول به سطح حیوان. احکام قرآن برای انسانهایی صادر شده است که از حق و حقوق انسانی خود بویی نبرده بودند. الله در کتاب خود به انسان بعنوان „بنده „ مینگرد، بنده ای که برای تسلیم به اراده واطاعت از فرامین خود آفریده است، مفاهیمی محوری در کلام الله و هم چنینی در „اخبار „ و „روایات “.
اگر الله انسان را خرد ورز و، رها یافته و آزاد و مستقل مینگریست، نه نیازی به صدور حکمی مثل „امر به معروف و نهی از منکر“ داشت و نه به حکم تهوع آوری مثل، حکم „قصاص„، حکمی که „دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه“، جواد لاریجانی، یکی دیگر از اعضای خانواده تف لیس ولایت، „حکم نورانی قرآن„ میخواند. چرا که قصاص دست قدرت را از دخالت در امور خصوصی و محرمانه قاتل و مقتول کوتاه میکند. چقدر انسانی، بیان بهترین و برترین احساسات و عواطف انسانی، خشونت، بیرحمی و انتقام ستانی. این است پر ارزشترین ارشی که جنایتکارانی که بر ما حکومت میکنند بدان ایمان دارند.
فیروز نجومی