ایران وایر
تا چند سال قبل، برنامه محرومیت شهروندان ایران از منابع آب و برق و انرژی معلوم بود. تابستان که میشد بحران آب و برق بود، زمستان مساله گاز و انرژیهای گرمایشی توان از شهروندان میگرفت. حالا اما در پاییزی خشک و زمستانی که معلوم نیست وضعیت بارشها قرار است چگونه باشد، در کنار آلودگی هوای فزاینده و شیوع انواع بیماریهای ناشی از کمبارشی، قطع آب مشترکان در شهرها و روستاهای ایران سنگیشده پیش پای مردمی که لنگ حقوحقوق اولیه خود هستند.
بر اساس گزارشهای رسیده به ایرانوایر در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ خوزستان، مناطقی از تهران و گیلان مردم همچنان ساعتهای طولانی از روز را با بیآبی میگذرانند.
***
روستای «ابوکبیریه» در بخش «غیزانیه» فقط ۴۵ کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد. روستایی که ۸۰ خانوار جمعیت دارد و درست در قلب یکی از غنیترین مناطق نفتخیز ایران بناشده است. هرروز شرکتهای «کارون» و «مارون» نزدیک به ۲ میلیون بشکه نفت در جوار این روستا تولید میکنند. روستا در میان ۷۵۰ حلقه چاه فعال محاصرهشده و ده دکل حفاری شبانهروز در کارند.
از دل روستا دست که بگذاری بالای چشم و کمی چشم تنگ کنی ستونهای دود برخاسته از پتروشیمی مارون را هم میشود دید اما مردم در این روستا تشنه و محروم از حداقلیترین امکانات زیستی و معیشتی روز را به شب میدوزند.
یکی از کنشگران مدنی اهواز که خود از اهالی غیزانیه است به ایرانوایر میگوید: «توی کوچههای غیزانیه و ابوکبیره که قدم بزنی نفت خام مثل نهر روی زمین جاری است. نفتی که برای همه ثروت است و برای اهالی نکبت چون راه میافتد روی زمین و میرسد به زمینهای کشاورزی و مراتع. بعد مردم دربهدر آبی هستند که بشود نوشید.»
به گفته این فعال مدنی روزگاری دغدغه مردم روستا این بود که پولی برای پرداخت قبض آب نداشتند: «آب بود هرچند که انگار به گل آغشتهاش کرده باشی، طعم نفت و لجن میداد، انگار از دل لولههای زنگزده و کثافت به خانهها میرسید اما بود. حالا روزها و ساعتها آب قطع میشود. فقط هم آب نه قطعی برق هم ادامه دارد. من اگر بخواهم بیچارگی مردم این روستا را توصیف کنم کلمه کم میآید.»
روستای ابوکبیریه هیچ جاده آسفالتهای ندارد. مدرسه از خانههای ساکنانش دور است و اگر باران ببارد مسیرها در سیلاب گم میشوند و تنها راه رسیدن بچهها به مدرسه تراکتور است. آب نیست، برق نیست، نفت خام محصول و دام ساکنان را بیمار کرده و درحالیکه دکلهای حفاری ثروت زیر پای مردم را بالا میکشند حداقل ۲۸۰ جوان بیکار با مدرک لیسانس و بالاتر در همین روستا و روستاهای اطراف زندگی میکنند که هیچکدام سهمی در استخدامهای پتروشیمی و شرکتهای تابعه آن ندارند.
مسوولان دولتی برخی صراحتا و برخی تلویحا گفتهاند «جیرهبندی آب» در مناطق مختلف ایران در حال اجراست. همزمان شهروندان خوزستان میگویند هیچ الگوی معینی برای قطعی آب وجود ندارد و آب برای ساعتهای طولانی و حتی تا یک روز قطع میشود.
«راحیل» زن جوانی از اهالی شادگان است. او به ایرانوایر میگوید: «من نوزاد ششماهه دارم. خدا میداند روزی شش ساعت بعضی وقتها تا ۱۲ ساعت آبلولهکشی قطع است. حمام فدای سر شما، با این وضع چطوری باید لباس تمیز برای بچه داشته باشیم؟ آب که طولانی قطع میشود آواره خانه دوست و آشنا میشویم ببینیم کجا منبع دارند، کجا آب وصل است که تند تند وسایل بچه را مهیا کنم.» خانواده راحیل در نزدیکی شط «فلاحیه» در شادگان زندگی میکنند. پدرش کشاورز است و روزگاری خانه پدرش پررونق و آباد بوده است. او میگوید: «اهل خوزستان که باشی موضوع قطع آب برایت تازه نیست. ما از بچگی با بیآبی و قطع آب آشناییم. ولی قبلا شط آب داشت. خانهها منبع داشت، باران میبارید. حالا شط خشک است مثل کویر لوت. خانهها همه یا آپارتمانهای مسکن مهر است که اصلا منبع ندارند یا اگر منبع داشته باشند بارانی نمیبارد که پرش کنند.» شط فلاحیه در دوران کودکی راحیل نماد زندگی و عامل صفای شهر بود. نمادی که حالا خشک است و بسترش پوشیده از پسماند. «جمشید اسلامیان»، مدیر جهاد کشاورزی شادگان، پیشبینی کرده است که در صورت تداوم خشکسالی و کمبارشی، برداشت خرمای شادگان تا ۱۵ درصد کاهش خواهد یافت؛ آماری که زنگ خطری جدی برای اقتصادی است که سالها بر پایه نخل و خرما استوار بوده است؛ این بدان معناست که معضل آب تنها ایجاد اختلال در زندگی روزمره نیست. بحرانی است بزرگ که حیات در مناطقی مثل شادگان را تهدید میکند. شهری که حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیاش با آب گرهخورده است.
شب تا صبح آب قطع است
یکی از شهروندان «کیانشهر» در اهواز میگوید: «انتظاری که برای باریدن باران میکشیم وصف شدنی نیست.» او به ایرانوایر میگوید: «بارانهای پاییز و زمستان برای مردم جنوب هم نعمت است و هم بلا. نعمت از این بابت که دستکم سدها پر میشوند و اینهمه قطعی آب کمتر میشود. بلاست چون عزای بالا زدن فاضلابها و آلوده شدن آبلولهکشی را میگیریم.»
او میگوید امسال تقریبا در بیشتر شبها آب خانه آنها قطع بوده است: «تابستان که روزها هم قطع میشد اما الان معمولا حدود ساعت ۱۱ شب آب قطع میشود تا ۶ صبح. ما آپارتمان نیستیم ولی خواهرم که طبقه پنجم آپارتمان در همین منطقه است تا ۸ صبح آب ندارند.»
«رضا» ساکن کرج است. او هم قطع شدن آب از ساعت ۱۰ شب تا ۶ صبح را تایید میکند: «برای ما اینطوری است ولی به نظرم الگوی معینی ندارد. خانه مادرم با ما چند ساختمان بیشتر فاصلهاش نیست اما اغلب شبها همزمان آب قطع میشود ولی صبح برای آنها دیرتر وصل میشود. خیلی وقتها زنگ میزند برایشان دبه آب میبرم.»
یکی دیگر از ساکنان کرج به ایرانوایر میگوید آب در منطقه آنها هرروز دارد طولانیتر قطع میشود: «تابستان ما تا روزی سه ساعت قطعی آب داشتیم. بعد آرامآرام شد چهار ساعت و حالا گاهی تا ۸ ساعت در شبانهروز آب نداریم. روزها آب وصل است که ما خانه نیستیم. دو سه ساعت بعد از برگشتن ما به خانه قطع میشود انگار عمدا زمان قطعی را گذاشتهاند برای وقتی مردم در خانههایشان هستند.»
این شهروند که کارمند است و ساعت کارش ۵ بعدازظهر تمام میشود با گلایه از اینکه آلودگی هوا به مشکلات ریزودرشت آنها اضافهشده است، میگوید: «از بیرون که برمیگردم احساس میکنم یکلایه روغن خاکستری و چرب آغشته به غبار رویم نشسته. چند بار وسط استحمام آب قطعشده. نمیدانم یقه چه کسی را بگیرم. فقط استرس و خشم و عصبانیت و بدوبیراه نصیب ما شد در این زندگی.»
بحران آب در کردستان
پیشتر منابع ایرانوایر در بانه از مشکلات جدی شهروندان در مورد تامین آب مصرفکنندگان خانگی خبر داده بودند. بر اساس این گزارشها غریب به شش ماه است جیرهبندی آب که ابتدا بهصورت قطع و وصل آب به مدت شش ساعت در روز در نظر گرفتهشده بود، اکنون به وضعیت نگرانکنندهتری تبدیلشده است. مسوولان از احتمال قطع کامل آب در روزهای پیش رو خبر دادهاند و دولت بهعنوان راهحل تامین آب از طریق تانکرهای سیار را در دستور کار خود قرار داده است. یکی از شهروندان بانهای در این خصوص به «ایرانوایر» میگوید: «گاهی اوقات وصل شدن آب تنها در دو ساعت انجام میشود و به دلیل حجم بالای تقاضا، تانکرها بهطور کامل پر نمیشوند. این موضوع بهویژه در مناطق مرتفع که فشار آب پایین است، بهشدت مشکلساز میشود. در این شرایط، اولویت ذخیره با آب شرب و موارد بهداشتی است.
روایت مردم تهران از جیرهبندی آب
«علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی دریکی از سخنرانیهای اخیرش مردم را به صرفهجویی در مصرف «آبونان» تشویق کرد. مردم اما میگویند آبی نیست که بشود حتی با صرفهجویی مصرفش کرد. «زیبا» در فاز ۱۰ شهرک پردیس در نزدیکی تهران زندگی میکند. او به ایرانوایر میگوید گاهی تا بیش از ۱۵ ساعت آب ندارند: «حتی شده که یک روز کامل قطع باشد اما معمولا بین ده تا دوازده ساعت کاملا قطع است. دو سهساعتی هم با فشار خیلی کم وصل میشود. چقدر ذخیره کنیم که بشود روز را گذراند؟»
تهران بیش از ده روز است که با آلودگی بیسابقه هوا مواجه است. ذخایر سدها رو به پایان است و مردم نه توان بیرون رفتن از خانهدارند نه شرایط در خانه ماندن. زیبا این وضعیت را شبیه به زندگی «دوزخیان» توصیف میکند: «دوزخ را در مدرسه بهعنوان جایی که قبل از رفتن به برزخ در آن منتظر میماندیم به ما شناسانده بودند. ما همین حالا در دوزخ و برزخ زندگی میکنیم. سفرههایمان کوچکتر از هر وقت دیگری است. آبوهوا هم که نیست. سه حق اول برای بقا و زندهماندن از ما سلب شده است.»
مسوولان چه میگویند؟
در نیمه آبان۱۴۰۴ «عیسی بزرگزاده»، سخنگوی صنعت آب، قطعی آب در ساعات شب را تایید کرد و گفت: «حدود ۱۲ شب تا حدود نزدیک صبح که مردم در ساعات آسایش و در خواباند، فشار آب را کم میکنیم تا هم نشت شهری را کمتر و هم برای آبگیری مخازن شهری فرصتی ایجاد کنیم تا در طول روز کمککننده باشد.» مردم اما میگویند اینطور نیست که آب در زمانی که مردم به آن نیازی ندارند قطع باشد، برعکس درست در زمانی که افراد به خانه برمیگردند و میخواهند دوش بگیرند یا به امور زندگی سامان بدهند آب قطع میشود نه اینکه صرفا آنگونه که وزیر نیرو گفته «فشار آب صفر» شود.
اضطراب جمعی ناشی از بحران آب
پاییز ۱۴۰۴ کمبارشترین فصل در ۵۸ سال اخیر بوده و میزان بارشها نسبت به میانگین بلندمدت، ۸۱ درصد کاهش داشته است؛ این چیزی است که منابع رسمی آماری آن را تایید کردهاند. به دلیل این کمبارشی بیسابقه ذخایر سدهای مهم در تامین آب موردنیاز شهروندان به شکلی باورنکردنی کاهش یافت.
این شرایط شکلی از نگرانی را برای مردم رقمزده که روانپزشکان آن را «اضطراب اقلیمی» نامگذاری کردهاند. بر اساس نظر کارشناسان مردم حتی اگر خودشان با کمبود آب یا قطعی آن مواجه نباشند هم تنها به دلیل آنچه در خبرها دنبال میکنند دچار احساساتی همچون ترس، نگرانی، خشم، گناه یا درماندگی میشوند.