
وقوع سلسله حوادثی که منجر به ترور و ناپدید شدن چهرههای سرشناس مخالف طالبان در خاک ایران شده است، نگرانیهای عمیقی را در میان جامعه مهاجران و ناظران بینالمللی ایجاد کرده است. تهران که روزگاری به عنوان پناهگاهی امن برای فعالان سیاسی و نظامی پیشین افغانستان شناخته میشد، اکنون به صحنهای بدل شده که در آن مخالفان امارت اسلامی هدف حملات هدفمند قرار میگیرند. گزارشهای متعدد حاکی از آن است که نفوذ عناصر اطلاعاتی وابسته به طالبان در ایران و همکاریهای غیررسمی میان نهادهای امنیتی دو کشور، فضا را برای کسانی که از ترس جان به همسایه غربی پناه آوردهاند، به شدت ناامن کرده است.
نکته قابل تامل در این پروندهها، «سکوت معنادار» دستگاههای اطلاعاتی و قضایی جمهوری اسلامی در قبال این ترورهاست. در حالی که انتظار میرود تعرض به جان اتباع خارجی در پایتخت با واکنش قاطع نیروهای انتظامی روبرو شود، فقدان گزارشهای رسمی و عدم پیگیری پروندههای قتل و ربایش فعالان افغان، شائبه نوعی «چراغ سبز» یا دستکم «چشمپوشی مصلحتی» را تقویت کرده است. کارشناسان بر این باورند که تهران در تلاش برای حفظ روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود با کابل، امنیت منتقدان طالبان را فدای مصالح سیاسی کلان کرده است؛ سیاستی که به نظر میرسد به قیمت جان پناهجویانی تمام میشود که طبق قوانین بینالمللی، میهمان ایران محسوب میشوند.
پیچیدگی این وضعیت زمانی بیشتر میشود که به پیشینه برخی از قربانیان نگریسته شود. بسیاری از این افراد، فرماندهان نظامی یا مقامات سابق امنیتی افغانستان بودهاند که اطلاعات ارزشمندی از ساختارهای ضد تروریسم داشتند. حذف فیزیکی آنها در خاک ایران نه تنها ضربهای به جبهه مخالفان طالبان است، بلکه نشاندهنده نقص جدی در حاکمیت ملی و امنیت داخلی ایران محسوب میشود. غیبت بیانیههای شفاف از سوی وزارت امور خارجه یا نهادهای امنیتی درباره هویت ضاربان و نحوه خروج آنها از کشور، به شایعات درباره وجود «جوخههای ترور فرامرزی» در خاک ایران دامن زده است.
فعالان حقوق بشر افغان مقیم ایران هشدار میدهند که این سکوت، راه را برای ترورهای بیشتر هموار میکند. پناهجویانی که زمانی ایران را به دلیل اشتراکات فرهنگی و زبانی برگزیده بودند، اکنون خود را میان دو لبه قیچی میبینند؛ از یک سو خطر اخراج اجباری توسط دولت ایران و از سوی دیگر خطر ترور توسط عوامل طالبان. این گزارش تحلیلی تأکید میکند که تداوم این روند میتواند اعتبار بینالمللی ایران در رعایت حقوق پناهندگان را به شدت خدشهدار کند و پایتخت را به میدانی برای تسویه حسابهای گروههای شبهنظامی خارجی تبدیل نماید.
در نهایت، بازخوانی این پروندهها نشاندهنده یک تغییر رویکرد استراتژیک در سیاست خارجی تهران نسبت به مسئله افغانستان است. اولویتبندی روابط با امارت اسلامی بر حفظ جان پناهندگان سیاسی، پیامی صریح به اپوزیسیون افغانستان مخابره میکند که ایران دیگر حیاط خلوت امنی برای فعالیتهای آنها نیست. اگرچه جمهوری اسلامی همواره بر استقلال سیاستهای خود تأکید کرده، اما سکوت کنونی در برابر خونهای ریخته شده در خیابانهای تهران، پرسشی بزرگ پیش روی افکار عمومی قرار داده است: آیا امنیت در پایتخت سهمیهبندی شده و شامل حال همه ساکنان آن نمیشود؟
منابع مورد استفاده برای تدوین این گزارش:
این گزارش بر پایه گزارش تحقیقی ایندیپندنت فارسی، مصاحبههای میدانی با فعالان حقوق بشر افغان، تحلیلهای بخش خاورمیانه رادیو فردا و مستندات ارائه شده توسط شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان تنظیم شده است.