اقتصاد ایران بعد از تحریمها در مصاحبه با فریدون خاوند
آمریکا و اتحادیه اروپا از روز اول ژوئیه دور جدید تحریمهای اقتصادی، از جمله تحریمهای نفتی را علیه ایران به اجرا گذاشتهاند. رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی بعد از اجرای این تحریمها گفت که ایران بازارهای خود را دارد و برای مقابله با تحریمها “تمام گزینهها” برنامه ریزی شده اما امروز کشور دچار مشکلات فراوان شده و گرانی چهره شهرها را دگرگون کرده است.در این ارتباط با فریدون خاوند، استاد دانشگاه و اقتصاددان مصاحبه کرده ایم. به اعتقاد وی در شرایط کنونی برای کاهش تاثیرات تحریم ها راهی جز بازگشت به اقتصاد دوران جنگ باقی نمانده؛ اقتصادی که مبتنی بر جیره بندی ارز و سهمیه بندی تدریجی برخی از کالاهای اساسی است.
تحریمهای اخیر که از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا اعمال شدهاند در راستای فشار بر جمهوری اسلامی برای تعطیل کردن برنامه اتمی آن صورت گرفته است. مصاحبه با فریدون خاوند در پی می آید.
شما قبل اجرایی شدن تحریمهای بین المللی نسبت به افزایش بحران اقتصادی هشدار داده بودید. با گذشت چند هفته از اعمال این تحریمها آیا اقتصاد ایران در چنین وضعیتی قرار گرفته است؟
در مجموع شکنندگیهایی که طی چند سال گذشته در اقتصاد ایران بوده کماکان ادامه دارد. ایران دارای نرخ رشد بسیار پایین و نرخ تورم بسیار بالا است. در عرصه نرخ رشد بر اساس آماری که سازمانهای بین المللی منتشر و مراکز کارشناسی جمهوری اسلامی هم آن را تائید میکنند، نرخ رشد اقتصادی ایران حول حوش یک در صد و یا حتی بین یک و صفر درصد در نوسان است. نرخ تورم هم آنطور که از طرف بانک مرکزی به صورت رسمی اعلام شده، نزدیک به ۲۳ درصد است. بنابر این آمارها، اقتصاد ایران در وضعیتی قرار دارد که به آن “رکود تورمی” می گویند، یعنی همزمان هم با رکود روبروست هم با تورم. این وضعیت ناشی از سیاستهای نادرست اقتصادی بوده که طی چند دهه گذشته شاهدش بوده ایم و طی شش سال اخیر در دوره آقای احمدینژاد تشدید شده. منتها عاملی که این وضعیت را بحرانی تر کرده، تحریمهای بین المللی و بخصوص یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران است. این تحریمها چون به شریان اصلی اقتصادی ایران یعنی نفت و در آمدهای ارزی ضربه زده، در نتیجه وضعیت را از آن چیزی که بود بدتر کرده و ما در حال حاضر شاهد نابسامانیهای بسیار شدید در عرصه های بازار ارز، بیکاری و تورم هستیم؛ بخصوص تورمی که متوجه کالاهای روزمره مورد احتیاج عمومی است. در مجموع میشود گفت دشواریهای بزرگ اقتصاد ایران ناشی از عوامل درونی است که زیر فشار تحریم بین المللی به صورت وخیم تری خود را نشان میدهد.
تاثیرات این وضعیت “وخیم اقتصادی” که به آن اشاره میکنید بر زندگی مردم چگونه خواهد بود؟
شدت گرفتن تحریمها که طی چند ماه گذشته به شکل حادی شاهدش بوده ایم، پیامدهای زیادی بر زندگی مردم به همراه داشته و به نظر می رسد طی ماه های آینده نیز خود را به صورت بدتری نشان خواهد دهد. این تحریمها بر شریان اقتصادی ایران یعنی صادرات نفت و درآمدهای ایران از محل صدور نفت ضربه زده است. ایالات متحده امریکا در پیرامون ایران نوعی محاصره مالی و بانکی را حاکم کرده که به احتمال قریب به یقین از جنگ جهانی دوم به این طرف سابقه نداشته است. اتحادیه اروپا هم از اول ماه ژوئیه تحریمهای نفتی را آغاز کرده. در حوزه بیمه هم پوشش بیمهای کشتیهای نفتی حامل نفت ایران نیز تحریم شده است. به موازات این محاصره بانکی و مالی، همراه با خودداری اتحادیه اروپا از خرید نفت ایران، شمار دیگری از مشتریان نفت جمهوری اسلامی از قبیل ترکیه، چین، هند و کره جنوبی واردات نفت ایران را کاهش دادهاند. به این ترتیب تولید نفت ایران که در سال ۲۰۱۰ حدود ۴ میلیون بشکه در روز بود، در حال حاضر پیرامون دو میلیون و ۹۰۰ بشکه نوسان میکند. از طرفی بر اساس آخرین گزارش اوپک، ایران به جایگاه سومین تولید کننده نفت در دنیا سقوط کرده است؛بعد از عربستان و عراق. همزمان صادرات نفت ایران نزدیک ۹۰۰هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرده و این به شدت بر وضعیت تعادلهای ارزی ایران تاثیر گذاشته است. البته بر اساس ارزیابی سازمانهای بین المللی بخصوص صندوق بین المللی پول، ایران در حال حاضر چیزی نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد. به علاوه وضعیت قیمت نفت در بازارهای بین المللی برغم کاهش چند ماه گذشته همچنان در سطح نسبتا مطلوبی است. اما با وجود همه اینها دولت جمهوری اسلامی به خوبی میداند که مساله تعادل حسابهای خارجی آن طی ماههای آینده میتواند به خطر بیافتد. به همین دلیل است که از تزریق ارز به بازار به صورت گذشته خودداری میکند. همین امر باعث شده که قیمت ارز به شکل ناگهانی طی یک سال گذشته افزایش پیدا کند. قیمت دلار از حدود یک هزار و ۴۶ تومان به حدود هزار و ۹۰۰ تومان رسیده که البته بالاتر از آن هم رفت. پیامد فوری این مساله این است که ما در حال بازگشت به اقتصاد دهه شصت شمسی هستیم. نوعی اقتصاد جنگی یا اقتصاد اضطراری. مهمترین نشانه این بازگشت را باید در پایان یافتن نظام تک نرخی ارز و بازگشت به نظام دو و حتی چند نرخی ارز دید. به همین دلیل است که بانک مرکزی نرخ دلار را ۱۲۲۶ تومان تعیین کرده در حالی که در بازار آزاد بین ۱۹۰۰ و تا دو هزار تومان طی چند ماه اخیر مبادله شده است. ۷۰۰ تومان بین قیمت رسمی و اعلام شده از سوی بانک مرکزی با بازار آزاد اختلاف وجود دارد. این اختلاف تداوم پیدا خواهد کرد. چون بانک مرکزی با توجه به اینکه در آینده دریافتیهای ارزی ایران کاهش پیدا خواهد کرد و دشواری در عرصه تولید و صدور نفت ادامه خواهد یافت، از تزریق دلار به بازار امساک نشان میدهد و همین امر به احتمال بسیار زیاد در آینده نزدیک قیمت دلار را در بازار بالاتر نیز خواهد برد. دلار ۱۲۲۶ تومانی در حال حاضر به پنج گروه کالا اختصاص پیدا کرده است. بنابراین هزینه بخش بزرگی از واردات ایران در حال حاضر باید از راه بازار آزاد تامین شود. مجموعه این عوامل طی ماههای آینده بر شرایط اقتصادی ایران و مردم تاثیر خواهد گذاشت. مگر آنکه بر اساس انعطاف در سیاست خارجی ایران و کاهش تنشها، از تحریم مساله تحریمها کاسته شود. در حال حاضر با توجه به رفتار جمهوری اسلامی این سناریو تا اندازه زیادی بعید به نظر میرسد.
مقامات جمهوری اسلامی گفتهاند برای مقابله با تحریمها «تمام گزینهها» برنامه ریزی شده است. به نظر شما چه گزینههایی را برای مقابله با تحریمها در نظر دارند؟
به نظرم بر خلاف آنچیزی که میگویند هیچ گزینه برنامه ریزی شدهای وجود ندارد. نظام جمهوری اسلامی مانند همه نظامهای ایدئولوگ یا مکتبی در چهارچوب نوعی ارزیابیهایی که منطبق بر واقعیات نیست عمل و سعی میکند مشکلاتش را با شعار حل کند. میدانیم که ترجیع بند مقامات جمهوری اسلامی از جمله آقای خامنهای و احمدینژاد طی چند ماه گذشته این بوده که تحریم ها کوچکترین تاثیری بر اقتصاد ایران نداشته است. اما همانطور که گفتم تنها سناریوی ممکن برای نظام جمهوری اسلامی بازگشت به اقتصاد دوران جنگ است؛ اقتصادی مبتنی بر جیره بندی ارز و نوعی سهمیه بندی برای برخی از کالاها که در حال حاضر به عنوان نمونه در خصوص کالای خوراکی مرغ قابل مشاهده است. غیر از این سناریوی دیگری قابل پیش بینی نیست.
قبلا گفته میشدجمهوری اسلامی ممکن است بتواند تحریمها را دور بزند. اخباری هم مبنی بر انتقال غیرقانونی نفت از طریق کشتیهای فاقد مجوز منتشر شدند. ایالات متحده هم دیروز نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کرده است. آیا این میتواند به این معنی باشد که جمهوری اسلامی توانسته تا حدودی تحریمها را دور بزند؟
زمینه دور زدن تحریمها به نوعی فراهم هست. اولا ما در دنیایی زندگی میکنیم که قدرتهای تازهای در حوزه اقتصادی، بخصوص در آسیا و آمریکای لاتین در حال ظهور هستند. این تنوع قدرت، خواه ناخواه دامنه مانوری را برای جمهوری اسلامی فراهم میکند تا نفت را به این یا آن کشور به هر صورت بفروشد. یعنی در مجموع جمهوری اسلامی خواهد توانست برای مدتی طولانی به فروش بخشی از نفت خود ادامه دهد. اما مساله اصلی این است که مبادلات نفتی ایران دیگر در شرایط عادی، به این معنی که بتواند نفت را صادر و از طریق مجاری عادی پول آن را دریافت کند، امکان پذیر نیست.. این وضعیت به پایان رسیده. بنابراین تلاش برای دور زدن تحریمها ممکن است ولی همراه با هزینههای بسیار سنگین؛وضعیتی که باعث میشود کشورها شرایط خاص خود را بر ایران تحمیل کنند. هند و چین در مقابل نفت، روپیه و ین به ایران بدهند. یا ترکیهایها بخواهند لیر ترکی به ایران بدهند. این فرق میکند با شرایطی که ایران در مقابل فروش نفت دلار دریافت میکرد. به طور خلاصه امکان دور زدن تحریمها برای ایران هنوز وجود دارد، اما امکانات ارزی و داراییهای ایران امکان قدرت نمایی در عرصه بین المللی نخواهند داشت. به این دلیل ساده که از لحاظ تولید نفت ایران در حال عقب رفتن است و در نتیجه از لحاظ صادرات نفت هم بازار خود را به کشورهایی نظیر عربستان و عراق میبازد. اینها به هر صورت بر کشوری که عادت کرده است چهار میلیون نفت تولید کند و به نفت صد دلاری معتاد شده، بر خزانه داری آن و دیگر مبادلات بازرگانی اش تاثیر میگذارد.
اما جمهوری اسلامی میزان زیادی صادرات غیر نفتی به عراق و افغانستان و برخی دیگر از کشورهای همسایه دارد. بازارهای منطقهای آیا میتواند در دراز مدت پایدار بمانند؟
صادرات غیر نفتی ایران محدود است. دولت اعلام میکند ۳۶ تا ۴۰ میلیارد دلار صادرات غیر نفتی دارد، ولی در واقع بخشی از این صادرات غیر نفتی همان کالاهای نفتی هستند. برای مثال کالاهای پتروشیمی. اما اینها را نمیتوان صادرات غیر نفتی دانست. میزان واقعی صادرات در این عرصه در سال چیزی حدود ۲۲ میلیارد دلار است. همانطور که شما اشاره کردید ایران دو بازار منطقهای بخصوص دارد که از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. عراق و افغانستان. مناسبات با عراق به نسبت بسیار زیادی ناشی از روابط سیاسی جمهوری اسلامی و عراق است و به همین علت بازار شکندهای است. یعنی به محض اینکه عراق با ایران مشکل پیدا کند بخشی از صادرات غیر نفتی به عراق متوقف خواهد شد. بخش بسیاری از صادرات غیر نفتی عمدتا در خارج باقی میمانند. صادرکنندههای ایران تا جایی که بتواند دلارهای خود را در خارج از کشور نگهداری میکنند یا اگر بتوانند به داخل هم منتقل کنند در بازار آزاد میفروشند. در هیچ شرایطی به بانک مرکزی تحویل نمیدهند که ۱۲۲۶ تومان دریافت کنند. عمده درآمدهای ارزی ایران یعنی حدود ۸۵ در صد ناشی از صادرات نفتی است. بنابراین هر گونه اختلال در این بخش بر اقتصاد ایران و قمیت ارز تاثیر میگذارد. قمیت ارز متغییری است که بر تمام وضعیت اقتصادی ایران تاثیر گذار است.
آیا آنطور که مقامات جمهوری اسلامی هشدار داده بودند، تحریمها تاثیری هم بر قیمت نفت و اقتصاد جهانی برجای گذاشته؟
با اینکه ایران کشور قدرتمندی است و منابع نفت و گازی مهمی دارد اما این نگاه ناشی از توهم است. ایران از نظر صادرات و واردات در دنیا وزنه مهمی نیست. ایران در شرایط عادی و نه در تحریم، چیزی حدود ۱۳۰ میلیارد دلار کالا صادر و نزدیک ۱۰۰ میلیارد دلار کالا و خدمات از خارج وارد میکند. حجم صادرات دنیا چیزی است در حد ۱۵ تا ۱۶ هزار میلیارد دلار در سال. بنابراین ایران نمیتواند در این میان وزنه مهمی باشد. البته که تحریم نفت بر قیمت نفت تاثیر می گذارد. قیمت نفت هم متغیر مهمی است منتها کاری که کشورهای غربی با همکاری کشورهای نفت خیز کردهاند جبران خلاء تولید نفت ایران است. غرب از عربستان سعودی خواسته به میزان کمبود نفتی که در نتیجه تحریم ایران حاصل میشود، میزان تولید خود را بالا ببرد. از طرف دیگر عراق که یک تولید کننده حاشیهای در بازار بود، به تدریج تولید خود را افزاش داده و حتی قرار است در سالهای آینده میزان تولید نفت خود در روز را به حدود ۱۲ میلیون بشکه برساند. البته این هدف آسانی قابل تحقق نیست. اما عراق در سالهای آینده به راحتی میتواند تولید خود را تا ۵ یا ۶ میلیون بشکه در روز افزایش دهد. از طرفی دیگر ممکن است آمریکا نیز به میزان زیادی تولید نفت خود را بالا ببرد. بنابر تا حدودی کمبود نفت ایران در بازارهای جهانی جبران شده است. این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد مگر اینکه از نظر ژئوپولیتیک اتفاق بسیار بسیار مهمی در دنیا بیافتد یا منطقه حاشیه خلیج فارس دچار تنش جدی شود و در نتیجه قیمت نفت تا ۲۰۰ یا حتی بالاتر افزایش پیدا کند. چنین شرایطی بر وضعیت اقتصادی جهانی هم تاثیر خواهد گذاشت. اما در حال حاضر و بخصوص پس از تصمیم اتحادیه اروپا برای اجرایی کردن تحریمها که از اول ژوئیه شروع شده، در بازار نفت تنشهای شدیدی به وجود نیامده است.
از: روز