از «ماسک نامرئی» تا «ماسک مرئی»
دولتی ها مگر نمی دانستند که باید منابع داخلی ریزگردها را باید مالچ پاشی کنند یا مگر پیش بینی نمی کردند که بعد از درگرفتن توفان خاک، مردم به ماسک های ویژه نیاز دارند و باید این ماسک هارا یا تولید کنند یا از خارج وارد نمایند تا مردم کمتر دچار مشکل شوند؟
عصرایران؛ جعفر محمدی – نمایندگان استان خوزستان در نشست علنی ۲۶ بهمن مجلس شورای اسلامی در اعتراض به وضعیت نامناسب و آلوده هوا و عملکرد نامناسب دستگاههای ذیربط، در حالی که ماسکهای ضدآلودگی بر چهره داشتند، در صحن علنی حضور یافتند. روزنامه “وطن امروز” هم تیتر یک خود را به این اقدام اختصاص داد و آن را اعتراض نماینده ها به عملکرد معصومه ابتکار دانست.
در این باره نکاتی چند قابل توجه است:
۱ – جای تقدیر و تشکر است از نمایندگان مجلس به ویژه نمایندگان استان خوزستان که این همه به فکر موکلان شان هستند و حتی برای این کار ، ماسک هم می زنند. جا دارد اگر لازم شد، در برابر ریاست جمهوری هم تجمع کنند. بالأخره کار وکیل چیزی جز حفط حقوق موکلش نیست.
۲ – اما خدمت این عزیزان باید عرض کرد که این ماسکی که شما امروز بر دهان زده اید، سالیان درازی است که بسیاری تان بر دهان دارید با این فرق که قبلاً نامرئی بوده و الان عیان شده است؛ فرق مهم ترش این است که آن “ماسک نامرئی”، مانع از اعتراض شما می شد( و سال ها در برابر تخریب کشور سکوت کردید) و این “ماسک مرئی”، نشانه اعتراض شده است!
البته خیلی هم خوب است که دارید اعتراض می کنید. ما هم در کنار شما و مردم استان هایی که زندگی شان زیر گرد و خاک مدفون شده، هستیم؛ اما چرا قبلاً بدین گونه اعتراض نمی کردید و از این ماسک ها نمی زدید؟ قبلاً ریزگرد نبود؟ آیا به تازگی نماینده مردم شده اید؟ خبر ریزگردها ، تازه به گوش تان رسیده؟ شاید هم “دولت عوض شده است” ؛ کسی چه می داند؟! (+)
ریزگردها در زمستان ۸۷
ریزگردها در زمستان ۹۳
۳ – آرشیو را نگاه کنید. در دولت قبل، به این گرد و خاک، “ریزگرد عربی” می گفتند که از عراق می آیند.(+)
اما حالا که دولت عوض شده، پای عراق در میان نیست و منشأ داخلی دارند! و لابد خانم ابتکار این گرد و خاک را به راه انداخته است و باید در اعتراض به او ، ماسک بر دهان زد!
۴ – سیاسی کردن موضوع ریزگردها، بزرگ ترین جفا به مردمی است که اکنون، نه چپ و راست برایشان مهم است و نه جناح اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدالیون ؛ آنها فقط می خواهند به عنوان یک انسان، راحت نفس بکشند. گرد و غبار حالشان را بد می کند و سوداگری سیاسی با آن، حال شان را بدتر.
آقایان و خانم های مسؤول!
به جای این شوها و همدیگر را متهم کردن ها، دور هم جمع شوید، توان کارشناسی کشور و تجربیات جهانی را به کار بگیرید و تقسیم کار کنید تا بلکه بتوانید مشکل را تعدیل کنید. و الا فرض کنید که رئیس سازمان محیط زیست را هم توانستید برکنار کنید. در این صورت، آیا دیگر باد نمی وزد و خاک های خشک را در ایران و کشورهای همسایه، بلند نمی کند و بر سر روی مردم نمی ریزد؟!
۵ – تقلیل دادن موضوع ریزگردها به یک سازمان و بدتر از آن به رئیس یک سازمان، اگر حماقت و سادگی نباشد، قطعاً دغل کاری و سیاسی کاری است.
اگر همه بودجه و توان کارشناسی سازمان محیط زیست همین الان به خدمت مهار ریزگردها بیاید و این سازمان همه کارهای خود را کنار بگذارد و فقط به این موضوع بپردازد، باز هم مشکل حل نمی شود.
ابتکار را هم بردارند و همه این “آقایان ماسک بر دهان” را به جای او بگذارند، باز هم مشکل حل نمی شود. باید همه دستگاه های ذیربط، از وزارت نیرو و جهادکشاورزی و نفت گرفته تا سازمان مراتع و جنگلبانی و حفاظت محیط زیست و قوای سه گانه، وظایفی بر دوش بگیرند و طبق برنامه زمانی مدونی اجرا کنند.
قطعاً بخش مهمی از این مشکل، به بی کفایتی دولت قبل بر می گردد – از جمله خشکاندن هورالعظیم یا عدم تخصیص بودجه مهار بیابانزایی – ولی در عین این که نباید عبرت های گذشته را از یاد برد و در عین حال که باید خواستار پاسخگویی مسؤولان وقت در مراجع قانونی شد، نباید در گذشته ماند و با فرافکنی ، خود را از مسؤولیت معاف شمرد. لذا همین نمایندگان که اعتراض دارند، خودشان در زمره متهمان ماجرای ریزگردها هستند و نیز دولت روحانی که به اندازه یک و نیم سال گذشته در این خصوص متهم است و صدالبته مسؤول تعدیل این مشکل.
۶ – به جای “حل” مشکل، از واژه “تعدیل” مشکل استفاده کردیم. علت نیز این است که بخش عمده ای از این مشکل، نه تقصیر دولت احمدی نژاد بوده و نه تقصیر دولت روحانی و نه تقصیر مجلسی ها (اعم از دلواپس و غیردلواپس) ؛ واقعیت این است که بخش قابل توجه توجهی از این وضعیت، مربوط به تغییرات آب و هوایی و نیز مشکلات زیست محیطی کشورهای غربی ایران – به ویژه عراق – است. از این روست که اخیراً شاهد هجوم ریزگردها به شهرهای مختلفی در عراق، اردن، کویت، مصر و اسرائیل هستیم.
البته که می توان عوامل داخلی ریزگردها را تا حد قابل توجهی کنترل کرد که از آن جمله می توان به تلاش برای احیای تالاب های داخلی، احیای پوشش گیاهی در برخی مناطق بحران ساز، مالچ پاشی منابع داخلی ریزگردها ، تجهیز ایستگاه های هواشناسی به امکانات مدرن برای ارائه پیش هشدارهای لازم به مردم، تقویت توان پزشکی و امدادی در مناطق تحت خطر و … اشاره کرد تا از یک سو، حجم ریزگردها کاهش یابد و از سوی دیگر، آسیب های آن به حداقل برسد. اما حذف این پدیده ، نه در ید قدرت دولت روحانی است و نه در توان هیچ کس دیگری حتی دلواپس ترین دلواپسان.
انتقاد از دولت قبل هم صرفاً در همین حد جایز است که چرا در حوزه داخلی که می شد کاری کرد، در آن ۸ سال کاری که نکرد هیچ، بلکه با اقدامات ضد زیست محیطی اش مانند خشکاندن هورالعظیم، این مشکل را تشدید کرد؟
دولت مستقر هم باید پاسخ شفاف و جدی به این سؤال دهد که درست است بخش مهمی از مشکلات ناشی از عملکرد دولت قبلی است اما شما در این یک و نیم سال چه کردید؟
این که دولتمردان اخیراً جلسه گذاشته اند که “برای حل مشکل ریزگردها چه کنیم؟” نشان می دهد که در یک و نیم سال گذشته، یا از امر غافل بوده اند یا به اندازه کافی بدان بها نداده اند و الّا اگر چاره اندیشی ها و برنامه ریزی های لازم را کرده بودند که نیازی به تشکیل جلسه فوق العاده نبود. مثلاً مگر نمی دانستند که باید منابع داخلی ریزگردها را باید مالچ پاشی کنند یا مگر پیش بینی نمی کردند که بعد از درگرفتن توفان خاک، مردم به ماسک های ویژه نیاز دارند و باید این ماسک هارا یا تولید کنند یا از خارج وارد نمایند تا مردم کمتر دچار مشکل شوند؟
بنابر این، همه به اندازه خود در این پرونده مقصرند و در این میان، کسانی که گناه خود را بر عهده نمی گیرند و از نفس های به تنگ آمده مردم، به عنوان ابزاری برای تسویه حساب های سیاسی استفاده می کنند، هزاران بار بیشتر از ریزگردها، خطرناک تر و زیان بارترند.