فریبا داودی مهاجر: نهادهای اطلاعاتی و فضای سیاسی

یکشنبه, 10ام اسفند, 1393
اندازه قلم متن

fariba-davoodi-mohajer

یکی از کلیدی ترین استراتژی های نهادهای اطلاعاتی در ایران قالب گیری افکار عمومی با هدف کنترل رفتارهای مردم در حوادث احتمالی است که ممکن است در حال و آینده اتفاق بیافتد. بدون شک این روش در زمان های مختلف با شیوه های متفاوتی به منظور حداکثر دست یابی به نتیجه اجرا می شود. در سال های گذشته تیز بینی و هوشیاری جامعه مدنی در برخورد با خطر فرم دادن افکار عمومی از سوی حکومت بیش از جریان های سیاسی و حتی روشنفکری به چشم می خورد.

هدف دیگر نهادهای اطلاعاتی از این قالب گیری فضای سیاسی، هدایت گفتمان های رایج در میان مردم و حتی تغییر بنیان هایی است که می تواند سبب مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه شود. اشغال فضای سیاسی برای نفوذ آرام گفتمان ها و رفتارهای غیر دموکراتیک حکومتی، ترویج مصنوعی قطب بندی گروههای سیاسی و اجتماعی و حذف همه مراوداتی است که درون جامعه مدنی صورت می گیرد.

این اشغال می تواند با ماسک های مختلفی صحنه آرایی کرده و فعالان جامعه مدنی یا سیاسی را بدون آنکه خود بدانند به خدمت بگیرد. این قالب گیری می تواند هر گونه حرکت رها از قدرت حاکم بر جمهوری اسلامی را در نطفه منجمد کند، و در فرآیند قطبی کردن، دوستان را به دشمن تبدیل کرده و حصارهایی رسم کند که روند دموکراسی سازی درایران را متوقف کند.

معمولا این فرم دادن که با ترویج اشکالی از تحجر و تعصب همراه است با نقاب های فریبنده پوشش داده می شود تا مخاطب نتواند به هدف واقعی منبع پیام پی ببرد و در مسیر عملیاتی شدن بر دو عنصر مشارکت و اعتماد در بین فعالان سیاسی، اجتماعی تاثیر گذاشته و فوندانسیون تحرکات اجتماعی را سست و غیر مقاوم و غیر فعال می کند.

یکی از افراد بریده از وزارت اطلاعات می گفت از سال ۷۹ ما به دنبال کنترل و شکل دادن افکار عمومی بدون پرداخت هزینه بودیم. گاهی چند بازجویی را تنها با هدف پخش و جا انداختن موضوعی انجام می دادیم که اگر مستقیم وارد می شدیم افکار عمومی مقاومت می کرد ولی کافی بود در چند بازجویی با فواصل و حتی در شهر های مختلف موضوعی را منتقل کنیم و آن را جا بیاندازیم مثل گرفتن پول از غربی ها و یا ایجاد هراس اخلاقی، تزریق اطلاعات نادرست و جلوه دادن پیامدهای سو مثلا از جدایی طلبی به گونه ای عمل می کردیم که مثلا بتوانیم جریانی از تنزه طلبی در بخشی از نیروهای سیاسی راه بیاندازیم و امکان حرکت های مشترک را بسوزانیم.

وزارت مهمترین جریان سیاسی را افکار عمومی می دانست و برای قطبی و تکه تکه کردن آن از هر سرمایه و نیرنگ و فریبی استفاده می کرد.

این بریده وزارت اطلاعات از عبارت برخورد نرم افزاری برای اشغال فضای سیاسی استفاده می کند و می گوید: ما حساسیت افراد و نقطه ضعف و قدرت آنها را شناسایی می کردیم و در زمانی که می دانستیم نتیجه می گیریم رویش سوار می شدیم و بدون آنکه آن فرد متوجه باشد با گرفتن سود های کوچک نتیجه بزرگ می گرفتیم.

ما به مرور زمان اصل را فرع و فرع را اصلی می کردیم. ما الگو درست می کردیم و افراد خودشان در همان الگو چرخ می خوردند حتی شبکه های اجتماعی را با همین گونه روش ها شکل می دادیم ورفتارهای عمومی مردم را جهت دهی می کردیم.

حاج داوود کریمی که زمانی بردن نامش گناهی نا بخشودنی تلقی میشد و البته پس از شهادت بازجویانش صاحب عزا شده بودند پس از آزادی از زندان جمله ای را در جمع محدود دوستانش نقل کرد که می تواند به هدف این نوشتار کمک کند. وی که تحت شکنجه روحی و جسمی سختی قرار گرفته بود گفت: مراقب باشید کاری می کنند که از ترس گشنگی غذای مسموم بخورید. آخر این ماجرا هلاکت است مگر آنکه تشخیص دهید توی سینی غذای مسموم گذاشته اند. او که اولین فرمانده سپاه تهران بود و در همان اوایل انقلاب مغضوب نظام شد در توصیه ای پس از آزادی من از زندان گفت: باید مراقب بود چرا که با شکل دادن و هدایت افکار عمومی طوری عمل می کنند که حتی خودمان را انکار کنیم. آنچه برایش تلاش می کنیم به دست خودمان منحل کنیم. این اولین فرمانده سپاه تهران می گفت: نهادهای اطلاعاتی اشخاص و طبقات و رفقا را روبروی هم قرار می دهند و از هر وسیله ای استفاده می کنند بنابراین ممکن است بدون آنکه بخواهی وسیله آنها شوی. زیرک باش و هر حرفی را که می شنوی و یا رفتاری را که میبینی با هوشیاری تحلیل کن و منافع حاصل از آن برای نظام را سبک و سنگین کن. فراموش نکن که نوع برخورد ماست که پروژه های آنها را می سوزاند یا موفق می کند.

اما چه شد که به این بحث پرداختم

مدتهاست که شاهد روش های مختلف نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برای اشغال فضای سیاسی و کنترل هر گونه گفتمان پورالیستی و رها از قدرت در شبکه های اجتماعی، فضای رسانه ای و روشنفکری هستیم. این اشغال با توجه به نحیف بودن جامعه مدنی و نقاط ضعف جامعه روشنفکری دور از انتظار نبود ولی آنچه مسلم است در صورت آگاهی به این پروژه مهندسی شده، قابل مقابله است.

این روش با هدف کاهش بردباری و تحمل و مدارا در برابر عقیده مخالف به منظور انهدام بنیان های رفتارهای دموکراتیک در افرادی که برای دموکراسی تلاش می کنند اتخاذ شده و صد البته اگر به آن دست یابند به دست آوردی می رسند که به ریشه دموکراسی سازی در ایران ضربه جدی می زند.

حکومت قصد دارد عناصر فرهنگی خود را به هژمونی غالب و هنجارهای اجتماعی تبدیل کند و ابتکار عمل را به دست گیرد بدون آنکه از خود رد پایی به جا بگذارد رفتارهای دموکراتیک را تخریب کند و در این میان وظیفه ما تشخیص سرشت جریان هایی است که به راه می افتد تا با متورم کردن و تقویت عناصر و رفتار های فرهنگی حکومت بر روی اراده جامعه تاثیر بگذارد. حکومت به جای برخورد مستقیم با حاملان دموکراسی به شکل غیرمستقیم فرهنگی که دموکراسی روی آن شکل می گیرد را از میان می برد.

چندی پیش در فیس بوک پیامی از سوی یک فعال سیاسی دریافت کردم که چند هفته ای در زندان به سر برده و پس از آزادی برای پناهندگی در ترکیه به سر می برد. او در خواست کردکه در اسکایپ گفت و گویی داشته باشیم. این جوان که چندین بار در صدای آمریکا قبل و پس از بازداشت مصاحبه نیز داشت به من گفت که اگر چه همه فکر می کنند او یک فعال سیاسی مخالف دولت ها بوده ولی او قبل از درخواست پناهندگی نفوذی وزارت اطلاعات بوده است. وی می گفت مدتها وظیفه داشتم که در گروهی که فعالیت می کردم ترویج متعصبانه از عقایدمان را در دیگر اعضا گروه و درحتی فیس بوک و شبکه های اجتماعی که عضو بودم انجام دهم.

نوعی افراط گرایی در حمایت از ایدئولوژی گروه، و من اطمینان داشتم در گروههای دیگر افرادی چون من وجود داشتند که فضای سیاسی را آلوده به عصبیت، تعصب ورفتارهای بدون مدارا کنند. آنها سعی در ترویج یک الگوی رفتاری به وسیله نفوذی ها داشتند که در آن انتقام جویی و سر خوردگی و خودخواهی و فقدان عقلانیت هم وجود داشت. ترویج تعصب های قومی یا مذهبی، جنسیتی یا مذهبی و حتی نژاد پرستی. من می دانم که دامنه این تقابل گرایی سازمان یافته تا رو در کردن گروههای عزاداری مذهبی هم پیش رفته است. وی معتقد بود وزارت اطلاعات نیروهای سیاسی را با نفوذی هایش به تقابل با یکدیگر می کشاند به گونه ای که نتوانند دور یک میزنشسته و به توافقی احتمالی علیه حکومت دست یابند.

آنچه مسلم است دموکراسی در خلا به وجود نمی اید، شکل گیری و رشد دموکراسی نیازمند فوندانسیونی است که در رفتار های ما شکل می گیرد. به زعم اتاق های فکر نهادهای اطلاعاتی اگر به جای بر خورد مستقیم با دموکراسی آب وارد زیر ساخت های دموکراسی کنند ساختمان دموکراسی در ایران قبل از شکل گیری فرو می ریزد.

والدمار گوریان (۵۴-۱۹۰۳) در روسیه به دنیا آمد در آلمان بزرگ شد. وی در نوشته ای که به توضیح توتالیتاریسم و چگونگی گسترش هژمونی آن پرداخت می گوید جامعه توتالیتر از هم می پاشد و در هرج و مرج فرو می رود اگر نتواند به دستکاری و شکل دهی افکار عمومی بپردازد. گوریان معتقد است این شکل از حکومت ها فرومی پاشد اگر نتواند با از راه ترور و ارعاب و سازماندهی و دستکاری و تبلیغ، بر افکار عمومی حکومت کند.

با بررسی نظری نوشته های وی، به نظر می رسد چنین نظام هایی با قالب گیری افکار عمومی سر پیچی مردم از اراده حکومت را اجتناب ناپذیر می کنند. به تعبیر وی گروهی تشنه قدرت با دخل و تصرف و شکل دادن افکار عمومی به عملیاتی مردم فریبانه برای حفظ و گسترش قدرت نامحدود و مهارگسیخته خود، می پردازند.

این نظریه پرداز از دو مفهوم عملیات و دخل و تصرف در افکار عمومی استفاده می کند، عملیاتی که به تعبیر وی هراس انگیز است و به عبارتی نظام قدرت را ساماندهی و با ثبات می کند.

آنچه مسلم است خطر قالب گرایی روند دموکراسی سازی در ایران را تهدید می کند و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در ایران نقش تعیین کننده ای در ترویج این نگاه دارد. در ترویج چنین نگاهی احترام به ارزش های انسانی از میان می رود و تحمیل افکار و یک جانبه گرایی و حتی خشونت شکل می گیرد. عناصری از میان می رود که دموکراسی روی آن شکل می گیرد و در این میان وظیفه تک تک ماست که بیش از بیش مراقب قالب های ذهنی باشیم که به مرور بر مامسلط شده و ممکن است بر ساخته نظام های امنیتی جمهوری اسلامی باشد. قالب های که در نهایت پایه های جمهوری اسلامی را تقویت می کند.

از: روزآنلاین


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.